تابلوی زنان | شماره دو | بهمن 1392

Page 1

‫تصویرسازی‪ :‬توکا نیستانی‬


‫عکس‪ :‬ادوارد وستون‬

‫‪2‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


30

40

82

64

102


‫انسان جانوری است جنسی؛ همان‌طور که جانوری است سیاسی‪،‬‬ ‫اجتماعی یا دینی‪ .‬آدمی نه تنها دارای اندام یا غریزه‌ی جنس�ی است‬ ‫ک�ه در درون جهان یا روابط و مناس�باتی برآمده از جنس�یت می‌زید‪،‬‬

‫ب�ر آن روابط اثر می‌گ�ذارد و از آن اث�ر می‌پذیرد‪ .‬جه�ان و خویش را‬ ‫بدون لحاظ جنس�یت و ارزش‌های تحمیل‌شده بر آن نمی‌تواند ببیند‪.‬‬ ‫فیلس�وفانی چون «جودی�ت باتلر» باور دارند که ن�ه تنها «زنانگی» و‬ ‫«مردانگی» س�اخت‌هایی اجتماعی اند که خود مفهوم «زن» و «مرد»‬ ‫نیز به واقعیتی عینی اشاره نمی‌کند و چیزی جز ساخت‌هایی اجتماعی‬ ‫نیست‪ .‬در نتیجه‪ ،‬اندیشیدن به جنسیت همواره سوبژکتیو است‪ ،‬چه‬ ‫وقتی درباره‌ی آمارها س�خن می‌گوییم چه زمانی که از «واقعیت‌»های‬ ‫زیست‌شناختی‪ .‬نه تنها هرکس سکسوالیته‌ی خود را بر پایه‌ی باورها‬ ‫و آگاهی‌های خود س�امان می‌دهد که رش�ته‌های پیچیده‌ی مناسبات‬ ‫اجتماعی و س�امانه‌های قدرت و الیه‌ه�ای فرهنگ و آگاهی جمعی در‬ ‫شکل دادن به سکسوالیته‌ی او – پندارها‪ ،‬رفتارها‪ ،‬تخیل و رؤیاهایش‬ ‫– اثر می‌گذارند‪ .‬مفهوم‌پردازی‌های جنسیتی زاده‌ و زاینده‌ی مناسبات‬ ‫ق�درت ان�د‪ .‬از این رو اس�ت که در مقوله‌ی س�کس و سکس�والیته‪،‬‬ ‫قانون‪ ،‬اخالق‪ ،‬دین‪ ،‬هرم اجتماعی و س�رانجام ش�کل‌های گوناگون‬ ‫قدرت‪ ،‬اقتدار و انقیاد به هم می‌رسند‪.‬‬ ‫ژان پل س�ارتر در کتاب هس�تی و نیستی نوش�ت‪ ،‬خواستن و تمنا‬ ‫(‪ )Desire‬به صورتی سیستماتیک تابع منطق روابط ابژه است؛ یعنی‬ ‫منطقی که از آغاز محکوم به شکست آزادی و برابری است؛ چون اگر‬ ‫دیگری مرا می‌خواهد من به طور خودکار به «شیء» بدل می‌شوم و اگر‬ ‫من او را بخواهم او به «شیء» تقلیل می‌یابد‪ .‬ما نمی‌توانیم بدون بدل‬ ‫کردن دیگری به ش�یء او را بخواهیم و این رابطه‌ی جنس�ی را به قول‬ ‫ش�وپنهاور «جدی‌ترین چیز در جهان» می‌گرداند‪« :‬غریزه‌ی جنسی‬ ‫انگیزه‌ی جنگ و نیز صلح اس�ت؛ ش�الوده‌ی هر کنش جدی اس�ت‪،‬‬ ‫دست‌مایه‌ی همه‌ی شوخی‌هاس�ت‪ ،‬سرچشمه‌ی زوال‌ناپذیر واژگان‬ ‫روح اس�ت‪ ،‬کلید همه‌ی اش�ارات اس�ت و مرجع همه‌ی نش�انه‌های‬

‫‪4‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫صامت و گزاره‌های صورت‌بندی‌نشده‪ ،‬فکرها و خیال‌های روزمره‌ی جوان و گاهی هم پیر‪ ،‬فکر ثابتی که همه‌ی اوقات فاجران‬ ‫را می‌آکند و خیاالتی که خود را بی‌وقفه بر ذهن زاهدان تحمیل می‌کند‪».‬‬ ‫فیلس�وفان و دانش�مندان علوم اجتماعی‪ ،‬زبانی و تاریخی‪ ،‬به ویژه از س�ده‌ی بیس�تم به این س�و کوش�یدند تا به کالف‬ ‫درهم‌پیچیده‌ی پرس�ش‌ها درباره‌ی س�کس‪ ،‬سکس�والیته و تمنا و شیء‌ش�دگی دیگری در رابطه‌ی جنس�ی پاس�خ دهند‪،‬‬ ‫پرس�ش‌هایی را کنار بگذارند و پرس�ش‌های تازه پیش نهند‪ .‬آماج اصلی بیش�تر این تأمالت و پژوهش‌ها یافتن راهی برای‬ ‫آزادی‪ ،‬رهایی و برابری میان انسان‌هاس�ت‪ .‬گرچه تحوالت اجتماعی و فرهنگی و نیز رش�د مطالعات علمی‪ ،‬جهان انسانی‬ ‫به طور عام را س�راپا متحول نمود‪ ،‬زنان در این میان گسس�تی قاطع را با دوره‌ی پیش�امدرن تجربه کردند‪ .‬ایران نیز از این‬ ‫تجربه‌ی جهانی نظری و عملی اثر پذیرفته‪ ،‬اما آن‌چه زنان امروزه می‌خواهند در قیاس با آن‌چه بدان دست‌یافته‌اند همچنان‬ ‫دور می‌نماید‪.‬‬ ‫در ایران امروز که اخالقیات کهن با زنجیر ش�ریعت و سیاس�ت اقتدارگرا به هم پیوس�ته‪ ،‬س�خن گفت�ن از زنان و به ویژه‬ ‫دگردیسی جهان آن‌ها در پی تحول معنا و کارکرد سکسوالیته آسان نیست‪ .‬شمار آثاری که در این باره نشر می‌یابند همچنان‬ ‫اندک اس�ت‪ .‬بخش عمده‌ی آن‌چه به طور عمومی س�خن گفتن از آن «مجاز» به ش�مار می‌آید یا در چارچوب گفتمان سنت‬ ‫ِ‬ ‫قدرت حاکم اس�ت یا چنان در پرده‌ی ابهام پوش�یده شده که کفاف پرس�ش‌ها و نیازهای مبرم جامعه‌ را نمی‌دهد‪ .‬بسیاری‬ ‫‬‫واژگان و مصطلحات مربوط به س�کس و سکس�والیته هنوز برابرهایی جاافتاده در فارس�ی ندارند و زبان فارسی همچنان با‬ ‫اخم و ترش‌رویی به قلمرو این جس�تارها می‌نگرد‪ .‬حتا واژه‌‌های س�کس و سکسوالیته به دش�واری معادل سرراست و رسا‬ ‫و فهم‌پذیر فارس�ی می‌پذیرند‪ .‬س�کس‪ ،‬در زبان‌های التین‪ ،‬به رشته‌ای معناها و س�ایه‌معناها اشاره دارد که واژه‌های معادل‬ ‫فارسی همه‌ی آن معناها را‪ ،‬یک‌جا‪ ،‬نمی‌رسانند‪.‬‬ ‫در ایران مدرن‪ ،‬نظام تازه‌ای از ممنوعیت‌ها و ممتنع‌های جنس�ی س�اخته ش�د که با نظام‌های پیشین تفاوت‌های گوهری‬ ‫دارد‪ .‬با این همه‪ ،‬در جمهوری اسالمی‪ ،‬درکی التقاطی و ایدئولوژیک از سنت با شکل پیچیده‌ای از اقتدارگرایی سیاسی مدرن‬ ‫ِ‬ ‫سنت ایدئولوژیک‌ش�ده را به عقد ازدواج تکنولوژی و فن‌ساالری و دیوان‌ساالری‬ ‫پیوند‌خورد‪ .‬این اقتدارگرایی پدرس�االرانه‬ ‫مدرن درآورد تا از آن آرمان‌ش�هری دینی – بر پایه‌ی س�رکوب جنس�ی و نابرابری میان زن و مرد – زاده ش�ود‪ .‬س�نت‌گرایان‬ ‫و نماین�دگان قدرت حاکم‪ ،‬مدام فرهنگ غرب (و در پی آن دانش�مندان و روش�نفکران تجددگرا) را ب�ه درگیری بیمارگونه با‬ ‫مس�ئله‌ی سکس متهم می‌کنند‪ .‬برتراند راسل‪ ،‬با آن رندی خاص‌اش‪ ،‬پاسخ طعنه‌زنان را در مقاله‌ی «سکس و جایگاه آن در‬ ‫میان ارزش‌های انسانی» چنین‌داد که «معمو ً‬ ‫ال این تهمت را به کسانی می‌زنند که خواستار تغییر در اخالق سنتی اند‪ .‬کسانی‬ ‫که در پی تصویب قوانین برای آزار روس�پیان یا قاچاق بردگان سفید اند‪ ،‬ولی در واقع علیه روابط داوطلبانه‌ی خارج از ازدواج‬ ‫فعالیت می‌کنند‪ ،‬کس�انی که زنان را به خاطر پوش�یدن دامن کوتاه یا رژ لب مالیدن محکوم می‌کنند و کس�انی که در س�واحل‬ ‫دریاها پرس�ه می‌زنند به امید آن که کسی را با لباس شنای نامناسب شکار کنند‪ ،‬هیچ‌کدام از این‌ها قربانی اتهام دل‌مشغولی‬ ‫بیمارگونه به س�کس نمی‌شوند‪ .‬در حقیقت‪ ،‬این‌ها چه بسا بیش از نویسندگانی که از آزادی بیشتر جنسی دفاع می‌کنند‪ ،‬به‬ ‫این دل‌مشغولی بیمارگونه گرفتار اند‪».‬‬ ‫مسئله‌ی اصلی این است‪ :‬سخن گفتن از سکسوالیته مادامی که گفتار ایدئولوژیک و مناسبات قدرت حاکم را تأیید و تحکیم‬ ‫می‌کند‪ ،‬نه تنها ُمجاز که مایه‌ی اصلی تبلیغات و آموزش اس�ت؛ اما اگر در نقد آن گفتار و مناس�بات باشد و غایت اصلی‌اش را‬ ‫پیکار برای آزادی و برابری بشناسد‪ ،‬فساد و فسق و بیماری قلمداد می‌شود‪.‬‬ ‫این ش�ماره‌ی مجله‌ای که پیش رو دارید تالش�ی اس�ت فروتنانه برای پرداختن به پاره‌ای س�ویه‌های سکسوالیته و جهان‬ ‫مدام رو به تحول زنان ایرانی‪ .‬امید پدیدآورندگان این شماره آن است که آثار گردآمده‌ بتوانند پرسش‌های درستی را در ذهن‌‬ ‫مخاطب جوان این مجله برانگیزند و خوانندگان را به جس�ت‌وجوی بیش�تر برای پرسش‌های بهتر و بنیادی‌تر تشویق کنند‪.‬‬ ‫پرسش‌ها از سکس�والیته چه بسا به درنوردیدن مرزهای دورتر و زدودن نابرابری‌های پیدا و پنهان و سرانجام دست‌یابی به‬ ‫جامعه‌ای انسانی‌تر بینجامد‪.‬‬ ‫درباره‌ی سکس و سکسوالیته گویا هرچه فاش شود‪ ،‬باز رازهایش باقی می‌مانند‪ .‬چیزی این قدر واقعی‪ ،‬عینی و محسوس‬ ‫به محض آن که به بحث گذاشته می‌شود‪ ،‬صورتی انتزاعی می‌گیرد؛ باز هم در البه‌الی گفتمان‌ها و روابط و مناسبات قدرت و‬ ‫قانون پنهان می‌شود‪ .‬از این رو‪ ،‬پرسیدن و کاویدن در این باره را پایانی نیست‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪5‬‬


‫دهه‌ی چهل‪ ،‬براى بار نخست دولت طرحى را‬ ‫با عنوان «طرح تنظیم خانواده»‪ ،‬با هدف کنترل‬ ‫جمعیت و با شعار «فرزند کمتر‪ ،‬زندگى بهتر»‬ ‫به اجرا گذاشت‪ .‬نتیجه‌ی این طرح که مستقیم ًا‬ ‫زیر نظر وزارت بهداشت وقت و از سال ‪1348‬‬ ‫به اجرا در آمد‪ ،‬تا سال ‪ 1355‬کاهش نرخ بارورى‬ ‫از ‪ 3/2‬به ‪ 2/7‬بود‪ .‬اما فارغ از این عدد و رقم‌ها‪،‬‬ ‫کم شدن نرخ رشد جمعیت تأثیر مستقیمش‬ ‫بر زندگى زنان فراهم شدن بالقوه‌ی فرصت‬ ‫و امکانات بیشتر است تا شانس خود را در‬ ‫رقابت‌هاى شغلى و تحصیلى بیازمایند‪ ،‬شانسى‬ ‫که در واقع شاخص و پیش‌شرط تغییر به سمت‬ ‫توسعه بوده است‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫داده‌هاى سرش�مارى نف�وس و مس�کن مى‌گوید که در‬

‫فاصله‌ی ده ساله‌ی ‪ 45‬تا ‪ ،55‬زنان شاغل از ‪ 94‬هزار نفر‬ ‫به ‪ 1‬میلیون و ‪ 200‬هزار نفر افزایش پیدا کردند‪.‬‬

‫ام�ا ای�ن تح�ول‪ ،‬ب�ا انقلاب س�ال ‪ 57‬و س�ی و اندى‬

‫س�ال پس از آن به مس�یرهاى دیگرى وارد ش�د‪ .‬تبلیغات‬ ‫رسانه‌اى بهش�ت را زیر پاى مادران نش�اند تا سپاه اسالم‬ ‫هرچه پرتعدادتر ش�ود‪ ،‬به ویژه که در جنگ هش�ت ساله با‬

‫عراق‪ ،‬نیاز به س�ربازان پرشمار ضرورى انگاشته مى‌شد‪.‬‬ ‫ام�ا جنگ ک�ه تمام ش�د‪ ،‬عالوه ب�ر کش�ته‌ها‪ ،‬زخمی‌‌ها و‬

‫ویرانى‌ها‪ ،‬نرخ ‪ 3/9‬درصدى رش�د جمعیت نیز بر دستان‬ ‫دولت باد کرد‪ .‬پیش‌بینى جمعیت‌شناس�ان س�ازمان ملل‬


‫«جایگاه زنان در ام�ور اقتصادى و اجتماعى» و خانواده‪،‬‬

‫همتراز با بهتر ش�دن «وضعیت بهداشت و کاهش مرگ و‬ ‫میر مادران و کودکان» نشسته است‪.‬‬

‫ب�ه این ترتیب‪ ،‬کنترل جمعیت و تنظیم خانواده و تالش‬

‫براى رش�د تحصیلى دختران و زن�ان و فراهم کردن ورود‬

‫زنان به جامعه همزمان در دستور کار دولتیان قرار گرفت‪،‬‬

‫دس�تورى که پن�ج س�ال بع�د و در برنامه‌ی دوم توس�عه‪،‬‬ ‫ورزش زن�ان‪ ،‬اوق�ات فراغ�ت و جل�ب مش�ارکت بیش�تر‬

‫اجتماعى و اقتصادى را نیز به روى کاغذ آورد‪ .‬البته آن‌چه‬ ‫بر کاغذ به نام برنامه‌ی کالن کش�ور مهر شده بود با آن‌چه‬ ‫به اجرا در آمد تفاوت‪ ،‬بسیار داشت‪.‬‬

‫با همه‌ی این اوصاف‪ ،‬امکان ورود بس�یارى از دختران‬

‫در ش�هرهاى کوچ�ک و بزرگ و روس�تاها به دانش�گاه‌ها‬

‫دروازه‌اى ب�ود ب�راى ورود ب�ه دنیایى که ب�ه آن‌ها هویت‬

‫مستقل‌ترى مى‌داد‪ ،‬مستقل از خانواده و سنت‌ها‪.‬‬ ‫برنامه‌های سوم و چهارم‪ :‬تغییر سرعت گرفت‬

‫برنامه‌ی س�وم توس�عه در س�ال ‪ 79‬و در دورانى نوشته‬

‫ش�د که ش�عار توس�عه‌ی جامعه‌ی مدن�ى بر پیش�انى نهاد‬ ‫ریاس�ت‌جمهورى نوشته ش�ده بود‪ .‬این برنامه با جزئیات‬

‫بیشترى امکانات اجرایى باال رفتن نرخ مشارکت اجتماعى‬

‫و اقتصادى زنان را در ماده‌ی ‪ 158‬برنامه‌ی س�وم تدارک‬ ‫دید‪« .‬مرکز مش�ارکت زنان» زیر نظر دولت پدید آمد و این‬ ‫بار اعتباراتى هم اختصاص داده شد تا دستگاه اجرایى‪ ،‬در‬

‫عکس‪ :‬جواد منتظری‬

‫این بود که اگر ماش�ین زادوولد در ایران با همین س�رعت‬

‫پیش رود تا س�ال ‪ ،2006‬ایران ‪ 107‬میلی�ون نفر جمعیت‬ ‫خواه�د داش�ت‪ ،‬آن ه�م در کش�ورى ک�ه ن�ه گنجای�ش‬

‫اقتصادى این همه ش�هروند داشت و نه امکانات رفاهى و‬ ‫بهداشتى‪.‬‬

‫علیرض�ا مرن�دى‪ ،‬وزیر بهداش�ت وقت‪ ،‬زن�گ خطر را‬

‫زی�ر گوش رهب�ر و دولت به ص�دا در آورد و «ط�رح تنظیم‬

‫خان�واده» به قصد کنت�رل جمعیت و کاهش نرخ رش�د در‬

‫س�ال ‪ 1368‬به تصویب رسید تا برنامه‌ی اول توسعه را به‬ ‫وضعی�ت نابرابر زنان در جامعه متوج�ه کند‪ .‬در این برنامه‬

‫توج�ه به «س�وادآموزى» زنان و دخت�ران و برترى دادن‬

‫هفت بند‪ ،‬موظف به افزایش مش�ارکت زنان شود‪ .‬یکى از‬

‫این بندها توجه به نهادهاى مس�تقل زنان و کمک به رشد‬

‫جامعه‌ی مدنى زنان بود‪.‬‬

‫تغییر وضعی�ت نابرابر جنس�یتى در هم�ه‌ی زمینه‌هاى‬

‫اجتماع�ى‪ ،‬سیاس�ى و اقتص�ادى مهم‌ترین خواس�ته‌اى‬ ‫است که فعاالن این جنبش از دهه‌ی هفتاد تا کنون دنبال‬ ‫کرده‌اند‪ ،‬خواس�ته‌اى ک�ه در برنامه‌ی چهارم توس�عه‪ ،‬که‬

‫در آخری�ن س�ال دولت اصالحات تدوین ش�د‪ ،‬به ش�کل‬

‫مش�خص‌ترى تبلور یافت؛ بازنگرى در قان�ون و مقررات‬ ‫به نفع برابرى جنس�یتى‪ ،‬کاهش خش�ونت علی�ه زنان‪ ،‬و‬ ‫توجه به ترکیب جنس�یتى نیروى کار سه محور از مجموعه‬ ‫بندهایى بودند که براى تغییر وضعیت زنان به ثبت رسید‪.‬‬

‫اما این برنامه ش�انس به اجرا در آمدن و حرکت در مسیر‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪7‬‬


‫را پیش�نهاد ک�رد ک�ه ب�ر اس�اس آن‬ ‫س�اعات کار زنان متأهل دو س�اعت‬ ‫کاه�ش می‌یافت‪ ،‬و ب�ا تولد هر بچه‬

‫مادر یک س�اعت کمت�ر کار می‌کرد‪،‬‬ ‫اما حقوق و دس�تمزد ثاب�ت دریافت‬ ‫می‌کرد‪.‬‬

‫تش�ویق م�ردم به جمعیت بیش�تر‬

‫و زادوول�د از س�وى رئی�س دولت‪،‬‬

‫ک�ه در بس�یارى از س�خنرانی‌هاى‬ ‫او در نق�اط مختل�ف ای�ران ش�نیده‬

‫مى‌شد‪ ،‬بیش از آن که یک برنامه‌ی‬ ‫اقتص�ادى ی�ا اجتماع�ى باش�د یک‬ ‫تصور ارزشى به نظر مى‌رسید‪ .‬مث ً‬ ‫ال‬

‫او در مصاحب�ه‌اى ب�ا ش�بکه‌ی یک‬

‫سیما در سال ‪ 89‬مى‌گوید‪« :‬داشتن‬

‫دو فرزند و یک فرزند سیاست غربی‬ ‫اس�ت‪ ».‬او از س�کوت علم�ا در این‬ ‫ب�اره انتق�اد مى‌کن�د و ادع�ا مى‌کند‬

‫که کش�ور گنجای�ش ‪( 150‬و درجاى‬ ‫دیگ�رى ادعا مى‌کن�د ‪ )120‬میلیون‬

‫نفر جمعیت را دارد‪.‬‬

‫ب�ا همین اس�تدالل‪ ،‬تصور رئیس‬

‫دولت این اس�ت که‪« :‬غربی‌ها خود‬ ‫دچ�ار مش�کل هس�تند ‪ ...‬و از این‬

‫ام�ر نگران هس�تند و می‌ترس�ند که‬

‫جمعیت م�ا زیاد ش�ود و ما ب�ر آن‌ها‬

‫غلبه کنیم‪ ».‬در سخنرانى دیگرى او‬

‫در دفاع از ای�ده‌ی افزایش جمعیت‪،‬‬

‫تغیی�ر را نیافت‪ .‬یک س�ال بعد از تصوی�ب‪ ،‬ورق دولت به‬ ‫س�متى برگش�ت که محتواى برنامه‌ی چهارم توس�عه در‬ ‫تضاد با آرمان‌هاى اولیه‌ی انقالب شمرده شد‪.‬‬

‫فرمان ایست!‬

‫مجموع سیاس�ت‌هاى دولت‌هاى نه�م و دهم در مورد‬

‫زنان و نگاه به جمعیت را شاید بشود در چند جمله خالصه‬

‫کرد‪ .‬محمود احمدی‌نژاد مهم‌ترین وظیفه‌ی زنان را «کار‬ ‫در من�زل» اعالم کرده ب�ود‪ .‬از دید او م�ادران – نه زنان –‬ ‫«نقش متعالی در جامعه» دارند‪ .‬او در سال ‪ 1387‬طرحی‬

‫‪8‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫گف�ت‪« :‬مردم ق�م نگ�ران افزایش‬

‫جمعی�ت نباش�ند‪ ،‬و م�ن از ط�رف‬ ‫خ�دا ق�ول می‌ده�م ک�ه روزی‌تان‬ ‫می‌رسد‪».‬‬

‫ام�ا این نظرها ب�ه «تصورات» به‬

‫باالترین مقام اجرایى کشور محدود‬

‫نمى‌شود‪ .‬او بدون پیش‌بینى کردن‬

‫بودج�ه‌اى در برنام�ه‌ی بودج�ه‌ی‬ ‫س�ال ‪ ،٨٩‬اعالم مى‌کند ک�ه از این‬


‫پس به هر نوزادی باید یک میلیون تومان پرداخت ش�ود‪.‬‬ ‫همه‌ی این برنامه‌ها طى هش�ت س�ال با سیاس�ت‌گذارى‬

‫دولت�ى در مح�دود ک�ردن ورود دخت�ران ب�ه بس�یارى از‬

‫رش�ته‌هاى تحصیل�ى و دانش�گاه‌ها‪ ،‬تلاش ب�راى دور‬ ‫ک�ردن زن�ان از عرصه‌ه�اى اجتماع�ى و ق�رار گرفتن در‬

‫موقعیت‌هاى نابرابر اقتصادى همراه شد‪.‬‬

‫در یک کالم‪ ،‬توس�عه تصویری از زنان ایران نشان داده‬

‫بود که قواى س�نتى حکومت‪ ،‬که بر دولت نفوذ داش�تند‪،‬‬

‫س�عى در تغییر آن و بازگشت به گذش�ته داشتند‪ ،‬سیاستى‬ ‫پى آن ریخته ش�د‪ ،‬که هنوز‬ ‫که نه تنها در دولت نهم به بعد ِ‬ ‫و همچن�ان نیز ادامه دارد و ای�ن روزها در جلوه‌ی دیگرى‬ ‫به نام «طرح جام�ع جمعیت و تعالى خان�واده» رخ نموده‬

‫است‪ ،‬طرحى که از دل «شوراى عالى انقالب فرهنگى»‬ ‫در آم�د و راهى کمیس�یون‌هاى تخصصى مجلس ش�د و‬ ‫هدف آن را باید خنثا کردن طرحى نامید که ‪ ٢٤‬س�ال پیش‬

‫با هدف کنترل جمعیت در دل برنامه‌هاى توسعه نشست و‬ ‫زن جامعه تغییر داد‪.‬‬ ‫زن خانه را به ِ‬ ‫تصویر ِ‬

‫اما برخى از برنامه‌ریزان فرهنگى به نوشتن طرحى براى‬

‫ازدی�اد جمعیت یا محدودیت ب�راى ورود به مراکز آموزش‬

‫عالى یا اش�تغال براى زنان رضا ن�داده و تا حدى پیش مى‬ ‫روند که کاهش س�نوات تحصیلى دختران از دوازده س�ال‬

‫به ده سال را پیش�نهاد مى‌دهند‪ .‬خبرگزارى فارس از قول‬

‫علیرض�ا علی‌احمدی‪ ،‬رئیس کمیس�یون «تدوین الگوی‬ ‫سبک زندگی اسالمی ـ ایرانی» در دبیرخانه‌ی «شورای‬

‫عالی انقلاب فرهنگى» ک�ه پیش�نهاددهنده‌ی این نظر‬ ‫اس�ت‪ ،‬نقل کرده اس�ت‪« :‬داشتن ش�غل برای یک خانم‬

‫منعی ن�دارد‪ ،‬اما ج�زء اولویت‌های زندگی م�ا برای خانم‬ ‫این نیست بلکه بانوان ما باید بتوانند کانون گرم خانواده را‬

‫ش�کل دهند و فرزندی تربیت کنند که اعمالش برای پدر و‬

‫مادرش باقیات‌الصالحات باش�د و موجبات رضای الهی را‬ ‫فراهم کند‪».‬‬

‫حرف اول و آخر را رهبر مى‌زند‬

‫آیت‌اهلل خامنه‌اى که در همه‌ی چهار برنامه‌ی نخس�ت‬

‫اجبار دادوستد‬ ‫توس�عه‪ ،‬به میل یا بى میل‪ ،‬از سر اعتماد یا‬ ‫ِ‬ ‫سیاس�ى‪ ،‬به برنامه‌هاى توس�عه گردن نه�اده و با امضاى‬

‫خود به آن‌ها رس�میت قانونى داده ب�ود‪ ،‬بعد از دولت نهم‬

‫آیت‌اهلل خامنه‌اى که در همه‌ی چهار‬ ‫برنامه‌ی نخست توسعه‪ ،‬به میل یا بى‬ ‫اجبار دادوستد‬ ‫میل‪ ،‬از سر اعتماد یا‬ ‫ِ‬ ‫سیاسى‪ ،‬به برنامه‌هاى توسعه گردن‬ ‫نهاده و با امضاى خود به آن‌ها رسمیت‬ ‫قانونى داده بود‪ ،‬بعد از دولت نهم عم ً‬ ‫ال‬ ‫راهى در پیش گرفت که مروج هرچه‬ ‫محدودتر کردن زنان در مشارکت‌هاى‬ ‫اجتماعى و اقتصادى باشد‬ ‫ً‬ ‫عملا راه�ى در پی�ش گرفت که م�روج هرچ�ه محدودتر‬ ‫کردن زنان در مشارکت‌هاى اجتماعى و اقتصادى باشد‪.‬‬

‫و عجیب این که برنامه‌هاى توس�عه‌ی کشور در حوزه‌ی‬

‫زنان که طى بیس�ت س�ال‪ ،‬کم‌وبیش بر اس�اس نیازهاى‬ ‫کشور پیش آمده و قدم به قدم اوضاع را براى بهبود شرایط‬

‫نابرابر زنان و کاهش خشونت علیه آن‌ها به‌سامان‌تر کرده‬ ‫و همچن�ان با انبوه�ى از گره‌ه�اى بازنش�ده مواجه بود‪،‬‬

‫ناگه�ان با فرمان ایس�ت از س�وى دولت و ش�خص رهبر‬

‫مواجه شد‪.‬‬

‫برنامه‌ی پنجم توس�عه در بخش زنان‪ ،‬ب�ه جاى در نظر‬

‫گرفتن نیازهاى زنان جامعه و بررسى از سوى کارشناسان‬

‫و متخصص�ان و برنامه‌ری�زان‪ ،‬خ�ود را مکلف ب�ه تحلیل‬ ‫محتواى س�خنان رهبر در مورد زنان و تنظیم برنامه‌هاى‬

‫اجرای�ى ب�راى این س�خنان ک�رد‪ .‬مع�اون س�رمایه‌های‬ ‫اجتماع�ی «مرکز امور زن�ان و خان�واده» در دولت دهم‪،‬‬

‫پروین هدایتی در این باره گفت‪« :‬حدود یک سال و اندی‬ ‫اس�ت که ما ب�ر روی م�اده‌ی ‪ ٢٣٠‬برنامه‌ی پنج س�اله که‬

‫دول�ت را مکلف ب�ه برنامه‌ریزی‪ ،‬تهی�ه و تنظیم برنامه‌ی‬ ‫جامع توس�عه‌ی مدیری�ت و خانواده با رویک�رد به منویات‬ ‫مق�ام معظم رهب�ری کرده اس�ت فعالیت می‌کنی�م‪ .‬یعنی‬

‫آن‌چ�ه ک�ه در فرمایش�ات ایش�ان ط�ی ‪ ٢٣‬س�ال اخیر در‬

‫حوزه‌ی زنان و خانواده وجود داشته تفکیک و دسته‌بندی‬ ‫ش�ده اس�ت و بر اس�اس مفاد آن قانون یا برنام�ه تنظیم و‬ ‫عملیاتی خواهد شد‪».‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪9‬‬


‫محمود احمدی‌نژاد مهم‌ترین وظیفه‌ی‬ ‫زنان را «کار در منزل» اعالم کرده بود‪ .‬از‬ ‫دید او مادران – نه زنان – «نقش متعالی‬ ‫در جامعه» دارند‪ .‬او در سال ‪١٣٨٧‬‬ ‫طرحی را پیشنهاد کرد که بر اساس‬ ‫آن ساعات کار زنان متأهل دو ساعت‬ ‫کاهش می‌یافت‪ ،‬و با تولد هر بچه مادر‬ ‫یک ساعت کمتر کار می‌کرد‪ ،‬اما حقوق و‬ ‫دستمزد ثابت دریافت می‌کرد‬ ‫طرح جامع جمعیت و تعالى خانواده‬

‫از دی�د نویس�ندگان «ط�رح جام�ع جمعی�ت و تعال�ى‬

‫خانواده» زندگى خانوادگى – با تعریف کالسیک پدر و مادر‬

‫و فرزندان – تنها سبک زندگى غالب است و باید با زادوولد‬ ‫بیش�تر‪ ،‬هم پیچ و مهره‌هاى آن را سفت‌تر کرد و هم کشور‬ ‫را از پیرس�الى دور کرد‪ .‬اما این طرح و ایده‪ ،‬فارغ از این که‬ ‫به حق انتخاب و اختیار افراد براى انتخاب س�بک زندگى‬

‫آن‌ها وقعى نگذاشته‪ ،‬تمام همتش را به کار گرفته تا همان‬ ‫حقوق نابرابر زنان را به شیوه‌هاى مختلف محدودتر کند‪.‬‬

‫اگرچ�ه در این ط�رح‪ ،‬در برخى موارد تس�هیالتى براى‬

‫زن�ان ش�اغلى که م�ادر مى‌ش�وند در نظر گرفته ش�ده‪ ،‬در‬

‫دای�ره‌ی عم�ل و واقعی�ت مى‌دانیم ک�ه هی�چ کارفرمایى‬

‫ترجیح نمى‌دهد به اس�تخدام زنى اقدام کند که قرار است‬ ‫هر از چندى از مزایاى مرخصى زایمان و شیردهى و ‪ ...‬با‬ ‫حقوق و مزایاى کافى استفاده کند‪.‬‬

‫ای�ن ط�رح ب�ا اعتراض‌های�ى از س�وى فع�االن حقوق‬

‫زن�ان‪ ،‬روبه‌رو ش�ده و حتا برخى نماین�دگان مجلس آن را‬

‫مغایر با س�ایر مواد قانون اساس�ى تش�خیص داده‌اند‪ ،‬اما‬ ‫اراده‌ی حکومتگ�ران هن�وز ب�ر زیاد ش�دن جمعیت ایران‬ ‫متمرکز است‪ ،‬اراده‌اى که در نتیجه‌ی آن داروها و وسایل‬ ‫پیش‌گی�رى ی�ا ضدب�ارورى کمی�اب ش�ده و س�قط جنین‬ ‫ریسکى بسیار پرخطر و پرهزینه مى‌شود‪ .‬کسى به وضعیت‬

‫بهداش�تى مادرانى ک�ه براى فرزن�دآورى و حت�ا براى در‬

‫بس�ته‌ی اتاق خواب‌هایش�ان حق انتخ�اب مى‌خواهند‪،‬‬ ‫فکرى نمى‌کند‪.‬‬

‫رهب�ر و نماین�دگان و دولت‌مردان�ى ک�ه نگاه‌ش�ان ب�ه‬

‫اش�ارات برخى از آیت‌اهلل‌هاى قم‌نشین اس�ت‪ ،‬با یک تیر‬ ‫دو نش�ان را در جامعه زنان دنبال مى‌کنن�د‪ .‬هم با افزایش‬

‫جمعیت تص�ور رهبر را که «جمعیت عامل قدرت اس�ت»‬ ‫عینی�ت مى‌بخش�ند‪ ،‬و ه�م چ�وب الى چرخ توس�عه‌اى‬

‫در این طرح‪ ،‬جلوگیرى از طالق از کاهش خشونت علیه‬

‫مى‌گذارن�د که بر م�دار آن‌ها نمى‌چرخد‪ .‬حجت‌االسلام‬

‫خانگ�ى‪ ،‬که خود یک عامل جرم‌س�از در جامعه اس�ت‪ ،‬بر‬

‫مجل�س‪ ،‬مى‌گوید‪« :‬ط�رح افزایش جمعی�ت را در اختیار‬

‫زنان مهم‌تر اس�ت‪ .‬ایش�ان بدون در نظر گرفتن خشونت‬ ‫کاهش طالق و سخت‌تر ش�دن روند طالق اصرار کرده و‬

‫حتا صدا و س�یما و نهادهاى آموزشى را ملزم به هماهنگ‬ ‫شدن با این برنامه کرده‌اند‪.‬‬

‫افزای�ش زادوولد و تش�ویق ب�ه ازدواج‪ ،‬ب�ه روش‌هاى‬

‫مختل�ف تش�ویقى و تنبیه�ى ص�ورت گرفته‪ ،‬ب�ه طورى‬ ‫که در ازاى آن ش�کاف جنس�یتى و تبعی�ض بین متأهالن‬ ‫و مج�ردان در جامع�ه مش�کلى ب�ر مش�کالت پیش�ین‬

‫خواه�د افزود زیرا بر طبق م�اده‌ی ‪ ٩‬این طرح‪ ،‬در کلیه‌ی‬ ‫بخش‌های دولتی و غیردولتی اولویت استخدام به ترتیب‬ ‫با مردان دارای فرزند و س�پس مردان متأه�ل فاقد فرزند‬

‫و سپس زنان دارای فرزند اس�ت‪ .‬به‌کارگیری یا استخدام‬ ‫افراد مجرد واجد ش�رایط در صورت عدم وجود متقاضیان‬

‫‪10‬‬

‫متأهل واجد شرایط بالمانع است‪.‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫س�ید عل�ی طاه�ری‪ ،‬س�خنگوی کمیس�یون فرهنگ�ی‬ ‫آیت‌اهلل جوادی و مصباح قرار دادیم و مقرر شد بزرگواران‬

‫نظرات‌شان را ارائه کنند و در صورت لزوم شاگردان ایشان‬ ‫برای بهبود طرح به ما کمک کنند‪».‬‬

‫در و دیوار ش�هر این روزها نقاش�ی‌‌هاى بزرگى را نشان‬

‫مى‌دهد با این ش�عار که «با یک گل بهار نمى‌ش�ود»‪ .‬این‬ ‫تابلوه�ا زندگ�ى ش�اد را در گ�روى فرزندان بیش�تر تصویر‬

‫مى‌کنند‪ .‬نگارگر کج‌س�لیقه‌ای که ش�عر فریدون مشیرى‪،‬‬ ‫«یک گل بهار نیس�ت»‪ ،‬را آرای�ه‌ی تصویرگرى‌اش کرده‬

‫فرزندان بس�یار عامل شادى خانواده‌هایند‪ ،‬از یاد‬ ‫تا بگوید‬ ‫ِ‬ ‫برده اس�ت که شاعر در ادامه‌ی همین شعر هشدار داده که‬

‫«صد گل بهار نیست ‪ /‬حتا هزار باغ پر از گل بهار نیست»‪.‬‬


‫نقل است یکی از محضرداران‪ ،‬که دل‌بسته‌ی‬ ‫زبان فارسی بود‪ ،‬به جای تابلوی «طالق و‬ ‫ازدواج» بر سر در محضرش نوشته بود‪« :‬دفتر‬ ‫پیوند و رهایی»‪ .‬وصف رهایی برای طالق‪،‬‬

‫هم مراجعین را آزرده کرده بود هم بازرسان را‬ ‫خشمگین‪ .‬در نهایت این که تابلو به همان اسامی‬ ‫عربی بازگشت‪.‬‬ ‫محضردار البته اشتباه نکرده بود‪« :‬طالق» در‬ ‫اصل به معنای جدایی نیست‪ ،‬بلکه رها شدن‬ ‫است از قید ازدواج‪ .‬اما عرف جامعه چندان به‬ ‫معانی کلمات کاری ندارد و آن‌چه مهم است این‬ ‫که عروسی که با لباس سفید رفته است باید با‬ ‫کفن از خانه‌ی بخت بیرون بیاید‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪11‬‬


‫امتیاز انحصارى طالق‬ ‫آن‌چن�ان‬ ‫ازدواج‪،‬‬ ‫ک�ه س�الیان دراز در‬ ‫جامعه‌ی ایرانی رس�م‬ ‫ب�وده‪ ،‬ق�رارداد تقریب ًا‬ ‫غیر قا بل‌با ز گش�تی‬ ‫اس�ت که طرفی�ن در‬ ‫ی�ک روز فرخن�ده و ب�ا‬ ‫آداب بس�یار‬ ‫س�نتی هراس‌آور و‬ ‫ِ‬ ‫به ج�ای می‌آورند‪ ،‬و ش�اید همی�ن انعقاد‬ ‫ِ‬ ‫گرفتن جامعه از‬ ‫پرتش�ریفات قرارداد نشانه‌ی زهر چش�م‬ ‫ِ‬ ‫نوعروس و تازه‌داماد باش�د تا ش�جاعت شکس�تن عقد را‬ ‫نداشته باشند‪.‬‬ ‫قانون مدنی ایران که بر پایه ی فقه شیعه است و از سال‬ ‫‪ ۱۳۰۷‬اجرایی شده از ‪ ۸۵‬سال پیش تا به امروز و با همه‌ی‬ ‫اتفاقاتی ک�ه در جامع�ه‌ی ایرانی افتاده و رش�د روزافزون‬ ‫زنان درس‌خوانده و ش�اغل و تغییر بس�تر زندگی ایرانی از‬ ‫جامعه‌ای روستایی به کالن‌شهری‪ ،‬همچنان حق طالق‬ ‫را تنها به مردان داده است‪ ،‬مگر به شرط و شروطى‪.‬‬ ‫اه�دای حق انحص�اری طالق به م�رد‪ ،‬و ای�ن که تنها‬ ‫مرد اس�ت که می‌تواند به پایان زندگی زناش�ویی بیندیشد‬ ‫و هروق�ت ک�ه خواس�ت زن�ش را طلاق ده�د‪ ،‬نوع�ی‬ ‫انسان‌شناس�ی را در پس خود داش�ته که صریح� ًا زن را در‬ ‫خدم�ت مرد می‌دی�د و نیمه‌ی دوم ازدواج را که زن باش�د‬ ‫شایسته و الیق نمی‌دانست که بخواهد برای پایان زندگی‬ ‫زناش�ویی تصمیم بگیرد (ای�ن که زن به طور مش�روط در‬ ‫ازاى حق�وق دیگرى ک�ه واگ�ذار مى‌کن�د آن را طلب کند‬ ‫اس�تثنایى اس�ت که هنوز عمومیت نیافته است و خارج از‬ ‫بحث ماست‪).‬‬ ‫با ای�ن وصف‪ ،‬اگر بگوییم که ازدواج بن�ا بر قانون ایران‬ ‫قراردادی دوطرفه نیس�ت گزافه نگفته‌ای�م‪ .‬انصاف باید‬ ‫داد ک�ه نام «ق�رارداد» نهادن بر چنین پدی�ده‌ای که یکی‬ ‫از طرفین اختیاری در بر هم زدن�ش ندارد کاله‌برداری به‬ ‫حساب می‌آید‪.‬‬ ‫ب�ا همه‌ی این اح�وال‪ ،‬بنا بر آم�ار اداره ی ثبت احوال‪،‬‬ ‫در هر ش�بانه‌روز ‪ ۳۹۲‬مورد طلاق رخ می‌دهد و در ‪ ۹‬ماه‬ ‫گذشته‌ی س�ال ‪ ۱۰۸ ،۱۳۹۲‬هزار و ‪ ۲۴۹‬طالق رخ داده‬ ‫که نس�بت به س�ال پیش نزدیک چهار درصد رش�د داشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫وقت�ی این آمار را می‌ش�نویم‪ ،‬بنا بر تربیت س�نتی و این‬

‫‪12‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫که از بام تا ش�ام رس�انه‌های رس�می‬ ‫کش�ور ازدواج را خالص�ه‌ی‬ ‫خوبی‌ها تعریف کرده‌اند‪،‬‬ ‫آه�ی می‌کش�یم ک�ه چه‬ ‫ب�د‪ ،‬و اگ�ر آم�ار را برای‬ ‫پ�دران و م�ادران‬ ‫بگوییم‪ ،‬می‌شنویم که‬ ‫آخرالزمان شده است‪.‬‬ ‫اما می‌توان پرس�ش‌هایی‬ ‫هم مطرح کرد‪.‬‬ ‫آیا رش�د پدی�ده‌ی طالق بد اس�ت؟ آیا‬ ‫ازدواج ب�ه هر صورت باید ادامه پیدا کند؟ آیا اص ً‬ ‫ال س�نت‬ ‫ازدواج که چنین در بوق و کرناس�ت با آن ش�کل و شمایل‬ ‫هزار ساله تکافوی نیازهای انسان عصر جدید را می‌دهد؟‬ ‫آیا طالق فی‌نفس�ه بد اس�ت و یا این که چون حقوق زنان‬ ‫پس از طالق تعریف و حفاظی ندارد بد تلقی می‌شود؟‬ ‫از این دس�ت س�ؤاالت را می‌توان ادامه داد‪ ،‬اما همین‬ ‫قدر هم کافی است تا طالق را از ُبعدی دیگر بررسی کنیم‪.‬‬ ‫اجازه دهید در ادامه‌ی مطلب‪ ،‬آرزوی ناکام آن محضردار‬ ‫را برآورده کنیم و به جای طالق بگوییم رهایی‪.‬‬ ‫تجربه‌ی تجرد‬ ‫اف�ول ازدواج در ای�ران را تنه�ا نمی‌توان ب�ه تنگناهای‬ ‫اقتصادی ربط داد و باال رفتن س�ن ازدواج را تنها ناشی از‬ ‫این دانس�ت که جوانان نمی‌توانند برای زندگی مش�ترک‬ ‫حتا مسکنی اجاره کنند و شغلی ندارند و اگر امکان بچه‌دار‬ ‫ش�دن را ه�م در نظر بگیریم‪ ،‬زن و مرد ش�اغل ب�از هم به‬ ‫راحتی نمی‌توانند معاش س�ه نفره‌شان را تامین کنند‪ .‬نه‪،‬‬ ‫همه‌چیز اقتصادی نیس�ت‪ ،‬چرا که این حجم از «رهایی»‬ ‫و پراکندگ�ی‌اش در میان فقیر و غنی و باال و پایین جامعه‪،‬‬ ‫دیگر فقط به دلیل نداش�تن پول نیست‪ .‬ش�اید بهتر است‬ ‫بگوییم که نیمه‌ی دوم ازدواج‪ ،‬یعنی زنان‪ ،‬فعال ش�ده‌اند‬ ‫و از حق طالق اس�تفاده می‌کنند و سرنوشت‌شان را تغییر‬ ‫می‌دهند‪.‬‬ ‫درس خواندن دختران و پیشی گرفتن زنان از مردان در‬ ‫تحصیالت دانش�گاهی‪ ،‬گذش�ته از آن‌چه که آموخته‌اند‪،‬‬ ‫حس�نی بزرگ‌تر داش�ته اس�ت و آن این که زن‪ ،‬با ورود به‬ ‫اجتماع‪ ،‬صاحب اراده و اختیار گشته است‪.‬‬ ‫زنان می‌توانند از شهرس�تان به ش�هری ب�زرگ بیایند و‬ ‫مج�رد و تنها و با کمتری�ن ارتباط با خان�واده زندگی کنند‪،‬‬


‫ی�ا در همان ش�هر والدین‪ ،‬س�اعت‌ها در خانه نباش�ند و با‬ ‫عذری موجه که به مرور به حقی مس�لم بدل ش�ده‪ ،‬وقت‬ ‫را با دوس�تانی بگذرانند که پسران هم می‌توانند از زمره‌ی‬ ‫همین دوستان باشند‪.‬‬ ‫دیدن مرد در جامعه و گفت‌وش�نید با م�ردان در فضایی‬ ‫ف�ارغ از تعهد و فکر ب�ه ازدواج‪ ،‬علم مردشناس�ی را برای‬ ‫زنان به ارمغان آورده اس�ت و دیگر مانند هشتاد سال پیش‬ ‫که قانون مدنی نوش�ته می‌شد‪ ،‬بیش�تر زنان مرد غریبه را‬ ‫در اتاق خواس�تگاری نمی‌بینند و اتفاق ًا دانشگاه و خیابان‬ ‫و دنی�ای مج�ازی وب و مهمانی‌ه�ا کارگاه‌های ش�ناخت‬ ‫مردان است و در خیلی از مواقع اتاق خواستگاری‪.‬‬ ‫از س�ویی زنان توانس�ته‌اند از سد مس�تحکم سنت‌های‬ ‫خانوادگی بگذرند و زندگی مجردانه را بی‌سایه‌ی یک مرد‬ ‫تجربه کنند و طعم اس�تقالل مالی و اختیار کامل را حداقل‬ ‫در چهاردیواری خانه‌های مجردی بچشند‪.‬‬

‫از قض�ا ‪ ۲۵‬ت�ا ‪ ۳۰‬درص�د جوانان در ش�ش کالن‌ش�هر‬ ‫کش�ور مجردان�ه زندگ�ی می‌کنند و ب�ا وجود نگاه س�نتی‬ ‫صاحب‌خانه‌ه�ا‪ ،‬و ای�ن ک�ه می‌پندارن�د دخت�ران ش�ر و‬ ‫ش�ور کمتری نس�بت به پس�ران دارند‪ ،‬زنان این بار بخت‬ ‫آورده‌اند که به آن‌ها راحت‌تر خانه اجاره می‌دهند و جامعه‬ ‫ب�ه طرز زیرپوس�تی و ش�اید ناخواس�ته به اس�تقالل زنان‬ ‫کمک می‌کن�د‪ .‬حتا س�تمی که بر زن�ان م�ی‌رود و این که‬ ‫حقوق کمتری برای کارش�ان در قیاس با مردان می‌گیرند‬ ‫هم باعث ش�ده راه برای کار زن�ان در بیرون خانه هموارتر‬ ‫شود و استقالل مالی زنان به صورت حداقلی شکل گیرد‪.‬‬ ‫زنان دانش‌آموخت�ه و جامعه‌دیده و احیان ًا مجردزیس�ته‬ ‫با چش�م‌های ب�از پای س�فره‌ی عق�د می‌نش�ینند و اتفاق ًا‬ ‫عقالنی‌تر از مردان به ماجرای ازدواج نگاه می‌کنند‪.‬‬ ‫از پشت پنجره‌ی بیدارى‬ ‫اگ�ر م�رد ایرانی‪ ،‬ب�ه دلی�ل قرن‌ها زندگ�ی یل�ه و آزاد و‬ ‫پش�تیبانی همه‌جانبه‌ی ع�رف و حقوق‪ ،‬در بیش�تر مواقع‬ ‫حسی و صرف ًا عاطفی به ازدواج نگاه می‌کند‪ ،‬زن ایرانی به‬ ‫دلیل سال‌ها س�رکوب و بی‌حقوقی و از ترس این که مبادا‬ ‫این خرده اختیار را هم از دس�ت بدهد‪ ،‬نگاهی عقالنی به‬ ‫ازدواج دارد و حت�ا ش�اید آن را تصمیمی برای همه‌ی عمر‬ ‫نمی‌داند‪.‬‬ ‫زن سنتی با قاعده‌ی سوختن و ساختن و با قید عاقبت به‬ ‫خیر کردن بچه‌ها‪ ،‬هر ستم‌کاری مرد را می‌پذیرفت و دم بر‬ ‫نمی‌آورد و الجرم آمار طالق در گذشته به چشم نمی‌آمد‪،‬‬

‫آیا رشد پدیده‌ی طالق بد است؟ آیا‬ ‫ازدواج به هر صورت باید ادامه پیدا کند؟‬ ‫آیا اص ً‬ ‫ال سنت ازدواج که چنین در بوق و‬ ‫کرناست با آن شکل و شمایل هزار ساله‬ ‫تکافوی نیازهای انسان عصر جدید را‬ ‫می‌دهد؟‬ ‫ام�ا زن ام�روز ایران�ی چن�دان فرصتی ب�ه م�ردان برای‬ ‫اشتباهات رفتاری نمی‌دهد و از «رهایی» نمی‌ترسد‪.‬‬ ‫ش�جاعت زنان برای رهایی شاید بس�ی بیشتر از مردان‬ ‫اس�ت‪ ،‬چرا که هنوز ه�م در جامعه عن�وان «زن مطلقه»‬ ‫ب�رای بس�یاری مش�مئزکننده اس�ت‪ ،‬در حالی ک�ه چنین‬

‫وصف�ی برای مردان وجود ندارد‪ .‬تنهایی در فقدان حقوق‬ ‫فردیتی برای زنان‪ ،‬و به رغم نگاه استثماری برخى مردان‬ ‫به زنان مطلقه که آن‌ها را میوه‌های رسیده‌ای می‌دانند بی‬ ‫خار تعهد و باکرگی‪ ،‬زنان را به شهس�واران ش�جاع رهایی‬ ‫ِ‬ ‫تبدیل کرده است‪.‬‬ ‫زن ایرانی اختیار و استقالل را به سختی به چنگ آورده‬ ‫است و درک می‌کند که عمر کوتاه است و سپری کردن این‬ ‫عمر کوتاه با مردی که نمی‌پس�ندد‪ ،‬زیانش بیشتر از تبعات‬ ‫«رهایی» اس�ت‪ .‬گوی�ا زن ایرانی با رها ک�ردن ازدواج به‬ ‫این خودآگاهی رسیده است که زمان و عمر بیشتر می‌ارزد‬ ‫تا ت�داوم ازدواج‪ ،‬و فردیت‌اش آن ق�در ارزش دارد که حتا‬ ‫فدای سرنوشت ِ‬ ‫بد احتمالی فرزند هم نشود‪.‬‬ ‫آم�ار فزاین�ده‌ی «رهای�ی» در ایران به نوعی نش�انه‌ی‬ ‫بیداری زنان ایرانی اس�ت و شگرف این که اختیار رهایی‪،‬‬ ‫ب�ه عنوان ترفن�دی زنان�ه و تا ح�دی غم‌انگیز‪ ،‬از دس�ت‬ ‫مردان گرفته شده است‪.‬‬ ‫بنا ب�ر آمار‪ ،‬نزدی�ک ‪ ۴۰‬درص�د از جدایی‌ه�ا به صورت‬ ‫«طالق توافقی» است‪ ،‬اما چنین عنوانی در انواع طالق‬ ‫ک�ه قانون مدنی برش�مرده اس�ت وج�ود ن�دارد؛ در واقع‬ ‫‌انگیز بی‌پش�توانه بودن زن‬ ‫«طالق توافقی» حکایت غم‬ ‫ِ‬ ‫در قانون مدنی اس�ت‪ ،‬جای�ی که برای رس�یدن به رهایی‬ ‫باید بخش�ی از حقوق خود را در توافق با مرد ببخش�د مگر‬ ‫مرد رضایت بدهد و زن رها ش�ود‪ .‬رشد «طالق توافقی»‬ ‫که با کوش�ش زنان پی‌گیری می‌شود و در کوتاه‌ترین زمان‬ ‫رخ می‌ده�د‪ ،‬می‌تواند چهره‌ی تازه‌ی زن ایرانی را نمایان‬ ‫کند‪ ،‬انسانی دردمند که شورشی آرام دارد‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪13‬‬


‫زمانی بود که پیدا کردن آثار هرزه‌نگاری‬ ‫(پورنوگرافی) در دنیای عرب به معنای گشتن‬ ‫بین نوارهای وی‌اچ‌اس در بساط دست‌فروشی‬ ‫در سایه‌روشن خیابانی تاریک‪ ،‬دزدکی پاییدن‬ ‫اطراف و تظاهر به تقاضای فیلم روز بود‪ .‬امروزه‬ ‫کشورهای عربی همچون سایر کشورهای دنیا‬ ‫مدام در معرض ارتباطات اینترنتی و تلفن‌های‬ ‫هوشمند هستند و پیدا کردن این فراورده‌ها دیگر‬ ‫مشکل چندان خاصی نیست‪ ،‬اما برچسب منفی‬ ‫آن همچنان باقی است‪ .‬گرچه گروه زیادی از‬ ‫مسائل و مشکالت سیاسی و اقتصادی در منطقه‬ ‫هرروز از سمت جامعه‌ی تشنه‌ی تغییر مورد‬ ‫پرسش قرار می‌گیرد‪ ،‬همچنان بحث عمومی‬ ‫درباره‌ی هرزه‌نگاری‪ ،‬سکس و میل جنسی‬ ‫تابویی ثابت است‪.‬‬ ‫بدون شک‪ ،‬دنیای عرب وقتی به دنیای وسیع اینترنت‬

‫در مورد مس�ائل و موضوعات جنس�ی می‌رسد‪ ،‬رابطه‌ی‬ ‫پیچیده و درهم‌آمیخته‌ای پیدا می‌کند‪ .‬یافته‌های بررسی‬

‫‪14‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫اخیر دانشگاه نورث وسترن در قطر نشان داد‪ ،‬از نمونه‌ی‬ ‫هزارتایی پاس�خ‌دهندگان در هشت کش�ور عربی‪ ،‬اکثریت‬

‫بیشتر اینترنت بودند‪ .‬در همین حال‪،‬‬ ‫آن‌ها طرفدار کنترل‬ ‫ِ‬ ‫رس�انه‌های محل�ی هم دائم ب�ه داس�تان‌های غیرواقعی‬

‫می‌پرداختند‪ .‬اغلب این داس�تان‌ها حول این موضوع بود‬ ‫که کارشناس�ان و متخصصان هش�دار می‌دهن�د که دیدن‬

‫واض�ح تصاویر جنس�ی ب�ه افزایش بیماری‌ه�ای روانی‪،‬‬ ‫جرایم خش�ونت‌آمیز‪ ،‬و گس�ترش انحراف جنس�ی (در آن‬

‫زمان همجنس‌گرایی مد نظر بود) منجر خواهد شد‪.‬‬

‫ب�ا وج�ود ش�واهد و م�دارک بس�یاری مبنی ب�ر این که‬

‫سیاس�ت‌های بازدارنده همیش�ه به شکست می‌انجامند‪،‬‬ ‫دولت‌ه�ا ب�ا حمایت وس�یع عموم�ی همچن�ان در جهت‬ ‫برنامه‌ریزی برای مسدود کردن وب‌سایت‌های هرزه‌نگار‬ ‫حرکت می‌کنند‪ .‬در س�ال ‪ ،۲۰۱۱‬زمان�ی که عده‌ی زیادی‬

‫فکر می‌کردند با پایان دوران بن علی سانس�ور هم به پایان‬

‫خواهد رس�ید‪ ،‬دادگاه�ی در تونس حکم کرد ک�ه از این به‬ ‫بعد س�ایت‌های هرزه‌نگاران�ه ممنوع خواهد ش�د‪ ،‬به این‬


‫دلی�ل که برخلاف ارزش‌های اسلامی جامع�ه‌ی عرب‬ ‫اند‪ .‬درس�ت چند ماه قبل از س�رنگونی حکومت اسالمی‬

‫محمد مرسی در مصر‪ ،‬در کشوری با این همه مشکالت‪،‬‬ ‫هیچ اولویتی باالتر از اختصاص زمان بسیار برای تصویب‬ ‫الیحه‌ی ‪ ۳‬میلیون و هفتصد هزار دالری ضدهرزه‌نگاری‬

‫وجود نداشت‪.‬‬

‫م�ردم به ص�ورت عموم�ی مخالف�ت و بی�زاری خود را‬

‫نس�بت به هرزه‌ن�گاری در اینترن�ت نش�ان می‌دهند‪ ،‬اما‬

‫چون ب�ه خلوت می‌رون�د آن کار دیگ�ر می‌کنن�د‪ .‬به بیان‬

‫س�اده می‌ت�وان گف�ت هرزه‌ن�گاری در کش�ورهای عربی‬ ‫محبوبی�ت دارد‪ .‬بر طب�ق آمار گوگل‪ ،‬ب�االی ‪ ۱۰‬درصد از‬

‫جست‌وجوهای مربوط به کلمه‌ی سکس در جهان متعلق‬ ‫به ‪ ۲۲‬کش�ور عربی اس�ت‪ .‬در نهایت در این کش�ورها ‪۵۵‬‬

‫میلی�ون و چهارصد ه�زار نف�ر ماهیانه در گ�وگل کلمه‌ی‬

‫س�کس را ب�ه انگلیس�ی جس�ت‌وجو می‌کنند (ب�دون در‬

‫نظ�ر گرفت�ن ‪ ۲۴‬میلی�ون نفری که ای�ن کلم�ه را به عربی‬ ‫جس�ت‌وجو می‌کنن�د)‪ .‬این آم�ار هم‌ان�دازه با آم�ار هند و‬

‫آمریکا است‪ ،‬دو کش�وری که اغلب پیشروان هرزه‌نگاری‬ ‫در دنیا محسوب می‌ش�وند‪ .‬این آمار زمانی تکان‌دهنده‌تر‬

‫می‌ش�ود که می‌فهمیم در بعضی از این کشورها دسترسی‬ ‫بسیار محدودی به اینترنت وجود دارد‪ .‬باالترین دسترسی‬

‫در ایاالت متحد عربی ‪ ۸۵‬درصد و پایین‌ترین در س�ومالی‬

‫‪ ۱.۴‬درص�د اس�ت‪ .‬همچنی�ن ب�ه ازای ه�ر ‪ ۱۰۰‬کارب�ر‬

‫اینترنت�ی‪ ،‬کلمه‌ی س�کس ‪ ۵۲‬ب�ار در هر ماه جس�ت‌وجو‬

‫می‌ش�ود که این میزان در ایاالت متحد آمریکا ‪ ،۲۱‬در هند‬ ‫‪ ،۳۶‬در فرانسه ‪ ۴۵‬و در پاکستان ‪ ۴۷‬است‪.‬‬

‫به ط�ور قط�ع‪ ،‬این آماره�ا زمانی چش�م‌گیر می‌ش�وند‬

‫ک�ه آن‌ها را با جس�ت‌وجوهای م�ردم در موضوعات دیگر‬ ‫مقایس�ه کنی�م‪ .‬داده‌های آماری به دس�ت آمده از الکس�ا‬ ‫(یک�ی از بزرگ‌تری�ن منب�ع داده‌ه�ای وب‌س�ایت‌های‬

‫اینترنت�ی) نش�ان می‌دهن�د ک�ه هف�ت وب‌س�ایت از ‪۱۰۰‬‬

‫وب‌س�ایت پربیننده در آمریکا وب‌س�ایت‌هایی با مضامین‬ ‫و موضوعات مرتبط به هرزه‌نگاری هستند‪ .‬این رکورد در‬

‫شش کش�ور عربی الجزایر‪ ،‬عراق‪ ،‬لبنان‪ ،‬لیبی‪ ،‬تونس و‬ ‫یمن شکس�ته می‌ش�ود‪ .‬در همین حال‪ ،‬یکی از ابزارهای‬

‫گ�وگل (‪ – )Google trend‬نمایش حجم جس�ت‌وجو برای‬ ‫یک کلمه‌ی خاص نسبت به همه‌ی جست‌وجو‌ها در موتور‬

‫جس�ت‌وجوی گ�وگل – نش�ان می‌دهد که جس�ت‌وجوی‬

‫مردم به صورت عمومی مخالفت و‬ ‫بیزاری خود را نسبت به هرزه‌نگاری در‬ ‫اینترنت نشان می‌دهند‪ ،‬اما چون به‬ ‫خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند‪ .‬به‬ ‫بیان ساده می‌توان گفت هرزه‌نگاری‬ ‫در کشورهای عربی محبوبیت دارد‪.‬‬ ‫بر طبق آمار گوگل‪ ،‬باالی ‪ ۱۰‬درصد از‬ ‫جست‌وجوهای مربوط به کلمه‌ی سکس‬ ‫در جهان متعلق به ‪ ۲۲‬کشور عربی است‬ ‫کلمه‌ی س�کس در این منطقه بیش�تر از س�ایر نقاط جهان‬

‫است (به جز شبه‌قاره‌ی هند)‪.‬‬

‫آماره�ای اینترنت�ی در م�ورد تن�وع کلم�ات مرب�وط به‬

‫هرزه‌ن�گاری در بین کش�ورهای عربی ش�امل اطالعات‬

‫جالب�ی می‌ش�ود‪ .‬در حال�ی ک�ه انتظ�ار م�ی‌رود مص�ر‪،‬‬

‫پرجمعیت‌ترین کش�ور عربی‪ ،‬بزرگ‌ترین مصرف‌کننده‌ی‬ ‫هرزه‌ن�گاری اینترنتی باش�د‪ ،‬ع�راق و لیبی ب�ا ‪ ۴۴‬درصد‬ ‫باالترین شاخص جس�ت‌وجوی کلمات نامناسب به ازای‬

‫هر نفر کارب�ر را دارند‪ .‬به عنوان مث�ال‪ ،‬در عراق برای هر‬ ‫‪ ۱۰۰‬کارب�ر در ماه‪ ،‬ب�ه طور میانگین ‪ ۸۴‬دفعه جس�ت‌وجو‬ ‫برای کلم�ات متف�اوت مربوط ب�ه فیلم‌ه�ا و عکس‌های‬

‫سکسی انجام می‌ش�ود‪ .‬این شاخص برای لیبی در حدود‬ ‫‪ ،۵۴‬و در سوی دیگر این طیف این شاخص برای مراکش‬

‫‪ ۵‬و برای موریتانی و عمان ‪ ۷‬است‪.‬‬

‫نگاه�ی ب�ه آم�ار تفکیک�ی هرزه‌ن�گاری در اینترن�ت‬

‫اطالع�ات جالب‌ت�ری را نمای�ان می‌کن�د‪ .‬جس�ت‌وجو‬ ‫برای کلماتی چون پس�تان و لزبینیس�م‪ ،‬ب�ا در نظر گرفتن‬

‫معادل‌ه�ای عربی آن‌ها‪ ،‬به ترتی�ب در حدود ‪ ۸۹۵‬هزار و‬

‫‪ ۷۱۸‬ه�زار در ماه بوده (در آمار ذکرش�ده‪ ،‬عراق همچنان‬ ‫باالترین تعداد جس�ت‌وجو ب�ه ازای هر کارب�ر اینترنتی را‬

‫دارد) و جس�ت‌وجو برای عباراتی مثل سکس با حیوانات‬ ‫یا با اعض�ای خانواده ب�ه ترتی�ب ‪ 1.03‬و ‪ 1.18‬میلیون بار‬

‫است‪.‬‬

‫محافظ�ه‌کاران مذهب�ی در جه�ان ع�رب‪ ،‬رواج‬

‫هرزه‌نگاری را نش�انه‌ی‌ نفوذ ارزش‌های غربی می‌دانند و‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪15‬‬


‫محافظه‌کاران مذهبی در جهان عرب‪،‬‬ ‫رواج هرزه‌نگاری را نشانه‌ی‌ نفوذ‬ ‫ارزش‌های غربی می‌دانند و همواره بر‬ ‫بازگشت به اصول ظاهر ًا بکر اخالقی‬ ‫گذشته تأکید می‌کنند‪ .‬به عنوان مثال‪،‬‬ ‫«کارشناس» اینترنت معروفی در‬ ‫عربستان‪ ،‬دکتر مشعل بن عبداهلل‬ ‫القاضی‪ ،‬مرتب هشدار می‌دهد که‬ ‫سایت‌های هرزه‌نگاری بخشی از طرح‬ ‫توطئه‌‌ای غربی اند‬ ‫با خبرگزاری «رصیف ‪ »۲۲‬اش�اره می‌کند که هیچ‌چیزی‬

‫ش�وک‌آورتر از فاش ک�ردن این نکته نیس�ت ک�ه عرب‌ها‬

‫هرزه‌نگاری تماش�ا می‌کنند‪ .‬او همچنین یادآور می‌ش�ود‬ ‫که قبل از قرن بیس�تم و ظهور دول�ت مدرن‪ ،‬ما می‌توانیم‬

‫ردپای طوالنی س�نت اروتیس�م را در ادبیات و موس�یقی‬

‫عرب ببینی�م‪ .‬بعض�ی از کتاب‌های قدیم�ی‪ ،‬از جمله باغ‬ ‫عطرانگی�ز و دانش‌نامه‌ی لذت که نوش�تن آن‌ها احتما ً‬ ‫ال‬ ‫هدف دیگری داش�ته اس�ت‪ ،‬در اصل برای لذت جنس�ی‬

‫خوانده می‌ش�دند‪ .‬الفکی معتقد اس�ت‪« :‬آن‌ه�ا به قصد‬ ‫برانگیختن جنس�ی نوشته ش�ده و هرزه‌نگاری اند‪ .‬گفتن‬

‫تصویری از زنان برهنه عرب‪ ،‬عکاسی شده در سال ‪ 1920‬میالدی‬

‫همواره بر بازگش�ت به اصول ظاهر ًا بکر اخالقی گذش�ته‬ ‫تأکید می‌کنن�د‪ .‬به عنوان مث�ال‪« ،‬کارش�ناس» اینترنت‬

‫معروفی در عربس�تان‪ ،‬دکتر مش�عل بن عبداهلل القاضی‪،‬‬ ‫مرتب هش�دار می‌دهد که سایت‌های هرزه‌نگاری بخشی‬

‫از ط�رح توطئه‌‌ای غرب�ی ان�د‪ .‬او در جایی با زبان�ی تلخ و‬ ‫گزنده می‌نویسد‪« :‬مردم غرب با ارزش‌های توخالی خود‬

‫اص�ول اخالقی فاس�د و بیماری‌های خطرناک و کش�نده‬ ‫می‌آورن�د‪ .‬محت�وای کارهای آن‌ه�ا نش�ان از بی‌اخالق‬ ‫بودن‌شان دارد و انگار زیستن با این گناه و فساد به تنهایی‬ ‫ب�رای آن‌ها خش�نودکننده نیس�ت که تمام تلاش خود را‬ ‫برای گسترش این رنج و بیماری به سرزمین‌های اسالمی‬ ‫به کار می‌بندند‪».‬‬

‫ش�یرین الفکی‪ ،‬نویس�نده‌ی س�کس و دژ‪ ،‬در گفت‌وگو‬

‫‪16‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫ای�ن که مفاهی�م هرزه‌نگاری از س�مت غ�رب وارد جامعه‬ ‫عرب شده‪ ،‬کام ً‬ ‫ال نادرست است‪».‬‬ ‫ب�ا این حال‪ ،‬واکنش دولت‌ه�ا در منطقه به طور معمول‬

‫نس�بت ب�ه هرزه‌ن�گاری اینترنتی ش�تاب‌زده و برخاس�ته‬ ‫از وحش�ت زیاد اس�ت‪ .‬به عن�وان مثال‪ ،‬زمان�ی تحقیقی‬

‫در عربس�تان س�عودی نش�ان داد که اس�تفاده از خدمات‬ ‫جایگزین برای دسترس�ی به وب‌س�ایت‌هایی با مضامین‬

‫جنسی گس�ترش پیدا کرده‪ ،‬دولت فراخوانی برای ساخت‬ ‫مراکزی ب�رای درمان معت�ادان هرزه‌ن�گاری داد تا با این‬

‫پدی�ده‌ی خطرناک مقابله کند‪ .‬ام�ا در واقعیت باید بگوییم‬ ‫که اگر مشکلی وجود داش�ته باشد بی‌شک هرزه‌نگاری از‬

‫نش�انه‌های آن مشکل اس�ت‪ ،‬نه خود آن‪ .‬در نهایت‪ ،‬باید‬

‫در نظر بگیریم که تمایالت جنسی پدیده‌ا‌ی جهانی است‪.‬‬ ‫هنگامی که شیوه‌های مرس�وم برای تحقق خواسته‌های‬

‫جنس�ی از طریق قوانین س�خت‌گیرانه در م�ورد رابطه‌ی‬


‫جنس�ی خ�ارج از چهارچ�وب ازدواج ب�ا طیف وس�یعی از‬

‫موانع مسدود می‌شود‪ ،‬تعجبی نخواهد داشت اگر مردم از‬ ‫کامپیوتر شخصی خود برای کمک استفاده کنند‪.‬‬

‫جای شگفتی نیست که دولت‌ها در سراسر منطقه مشتاق‬

‫س�رکوب هرزه‌نگاری در اینترنت هستند‪ ،‬اما ادعای آن‌ها‬ ‫که این کار در راستای اعتقادات مذهبی است جای پرسش‬ ‫دارد‪ .‬در عی�ن ح�ال‪ ،‬تالش دول�ت برای مس�دود کردن‬

‫وب‌س�ایت‌هایی با مضامین جنس�ی را می‌توان به عنوان‬ ‫بخش�ی از مبارزه‌ی گس�ترده‌ی دولت در راستای سانسور‬ ‫بیشتر دید‪ .‬الفکی اس�تدالل می‌کند‪« :‬طی سال‌ها‪ ،‬یکی‬

‫از راه‌های مؤثر کنترل شهروندان‪ ،‬کنترل رابطه‌ی جنسی‬ ‫بوده است‪ ».‬درست است که بحث‌های اسالمی در مورد‬

‫نیاز به ممنوعیت هرزه‌نگاری ممکن است با نگاه برخی از‬ ‫دولت‌ه�ای لیبرال مطابقت کند‪ ،‬اما مبن�ای این دو کام ً‬ ‫ال‬ ‫متفاوت اس�ت‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬دولت ایس�لند هم تالش‬

‫آش�کاری در محدودسازی دسترس�ی به محتوای بعضی‬

‫وب‌س�ایت‌ها دارد‪ ،‬اما این محدودسازی در واقع از تمایل‬

‫دولت به جلوگیری از بهره‌برداری جنس�ی از زنان در بازار‬

‫س�کس و مبارزه با کلیشه‌های جنسیتی مایه می‌گیرد‪ .‬این‬ ‫قابل مقایس�ه با انگیزه‌های دولت سابق مصر‪ ،‬به ریاست‬

‫محمد مرسی‪ ،‬در محدود کردن هرزه‌نگاری نیست‪.‬‬

‫هرزه‌ن�گاری از می�ان نم�ی‌رود‪ .‬تلاش دول�ت ب�رای‬

‫سانس�ور س�ایت‌های هرزه‌نگاری ش�بیه بازی‌های بدون‬

‫پایان کامپیوتری است‪ .‬هربار که سایتی مسدود می‌شود‪،‬‬ ‫یک�ی دیگر ب�اال می‌آید‪ .‬درس�ت ش�بیه کودکی پول�دار در‬

‫هنگام بازی آن‌الی�ن‪ ،‬دولت‌ها تنها زم�ان و منابع را هدر‬

‫می‌دهن�د‪ .‬در غیاب بحث‌ه�ای جدی عموم�ی درباره‌ی‬ ‫این موض�وع و تا زمانی که رس�انه‌های منطق�ه همچنان‬ ‫به دروغ آش�کار خود ادامه دهند (مبنی بر این که تماش�ای‬

‫هرزه‌نگاری ش�ما را به ی�ک جنایت‌کار تبدی�ل می‌کند یا با‬

‫تماش�ای هرزه‌نگاری همجنس‌گرا خواهید شد)‪ ،‬مشکل‬ ‫همچنان وجود خواهد داش�ت‪ .‬این باعث می‌ش�ود تصور‬ ‫عموم�ی در م�ورد هرزه‌ن�گاری و س�کس ب�ه ط�ور کل�ی‬ ‫همچنان دور از واقعیت باقی بماند‪.‬‬

‫ویلی�ام اس�میت تحلیلگ�ر سیاس�ی ب�ا تمرکز بر مس�ائل‬

‫خاورمیان�ه و س�وریه‪ ،‬و فارغ‌التحصیل رش�ته‌ی مطالعات‬

‫خاورمیانه و عربی از دانشگاه کمبریج است‪ .‬منبع‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪17‬‬


‫عکس‪ :‬جواد منتظری‬

‫حدود صد س�ال پیش در کوچه‌باغ‌ه�ای اطراف تهران‪،‬‬

‫داش�تن یک زن» را رعایت می‌کردند‪ .‬روزی مردی قصد‬

‫به ن�ام «انجمن حری�ت نس�وان» با موض�وع «موقعیت‬

‫خواهر یا دختری همراه او نبود نتوانست داخل شود و خبر‬

‫فیشرآباد آن روزگار و خیابان سپهبد قرنی امروز‪ ،‬انجمنی‬ ‫فرودست زنان در ایران» تش�کیل می‌شد‪ .‬مؤسسان این‬ ‫انجم�ن تعدادی از فعاالن زن و مرد جنبش مش�روطه‪ ،‬از‬

‫جمل�ه صدیقه دولت‌آب�ادی‪ ،‬بودند و جلس�ه‌ها به صورت‬ ‫مخفیانه برگزار می‌شد‪ .‬اس�م انجمن‪ ،‬اسامی مؤسسان‪،‬‬

‫نام‌های س�خنرانان و هویت ش�رکت‌کنندگان هم مخفی‬ ‫بود‪ .‬دری باز می‌ش�د‪ ،‬تعدادی وارد می‌ش�دند‪ ،‬در بس�ته‬

‫می‌شد‪ .‬گفته‌ها و ش�نیده‌ها راهی به بیرون پیدا نمی‌کرد‪.‬‬

‫مردان برای ش�رکت در این جلس�ه‌ها باید قانون «همراه‬

‫‪18‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫ش�رکت کردن در جلس�ه‌ را داش�ت و چون همس�ر‪ ،‬مادر‪،‬‬ ‫برگ�زاری جلس�ه‌ها را پیش گروه‌های تن�دروی آن روزگار‬

‫برد‪ .‬بردن خبر همانا و انحالل «انجمن حریت نس�وان»‬ ‫برای همیشه همان‪ .‬اس�م این انجمن‪ ،‬مؤسسان و دلیل‬

‫انحلال آن بعدها توس�ط پژوهش�گران تاریخ مش�روطه‬

‫در چن�د کت�اب ثب�ت ش�د (مانن�د انجمن‌های نیمه‌س�ری‬

‫زن�ان در نهض�ت مش�روطه نوش�ته‌ی ژانت آف�اری‪ ،‬زن‬ ‫ایران�ی از انقالب مش�روطیت تا انقالب س�فید نوش�ته‌ی‬

‫بدرالملوک بامداد‪ ،‬و جنبش حقوق زنان در ایران‪ :‬طغیان‪،‬‬


‫اف�ول و س�رکوب از ‪ 1280‬ت�ا انقالب ‪ 1357‬نوش�ته‌ی الیز‬

‫ساناس�اریان)‪ .‬در پش�ت درهای بس�ته چه س�خنانی نقل‬ ‫و چ�ه راهکارهایی ب�رای برون‏رف�ت زن�ان از «موقعیت‬ ‫فرودست» ارائه می‌شد؟ جزئیات س�خنرانی‌ها چه بود و‬

‫سخنرانان چه کس�انی بودند؟ چه کس�ی خبر را به بیرون‬ ‫درز داد؟ چه کسانی دستگیر شدند؟ و ‪. ...‬‬

‫راه�ی نب�ود ت�ا م�ردم آن روزگار از این اتفاق�ات خبردار‬

‫خبر هجوم‬ ‫ش�وند‪ .‬موبای�ل و اینترنتی نبود که در لحظ�ه‪ِ ،‬‬ ‫«گروه فش�ار» به انجمن و متواری شدن شرکت‌کنندگان‬

‫به همه‌ی دنیا مخابره ش�ود‪ .‬ش�اید بتوان گفت باری که بر‬

‫دوش فع�االن جنبش زنان آن روزگار س�نگینی می‌کرد در‬ ‫مقایس�ه با فش�اری که امروز فعاالن جنبش زنان متحمل‬

‫می‌ش�وند چون کوه در برابر کاه اس�ت‪ .‬محدودیت و فشار‬

‫و زن�دان ب�رای فع�االن سیاس�ی و اجتماع�ی و «قوانین‬ ‫تبعیض‌آمیز» امروز هم هس�ت اما چه عاملی باعث ش�ده‬ ‫بار سبک‌تر شود؟‬

‫سنگ‪ ،‬تابو‪ ،‬کلیک‬

‫از اولین وبالگ‌نویس�ی ایرانی دوازده س�ال می‌گذرد‪.‬‬

‫زنان چگون�ه وارد فضای وبالگ و پس از آن ش�بکه‌های‬

‫ایرانی خیابان‌ها‪،‬‬ ‫اینترنتی ش�دند و از چه نوش�تند؟ آیا زن‬ ‫ِ‬

‫محله‌ه�ا و خانه‌ه�ای اینترنت ش�بیه زن ایران�ی خارج از‬ ‫ای�ن فض�ا ب�ود؟ آرش آبادپ�ور (آرش کمانگی�ر)‪ ،‬یک�ی از‬ ‫قدیمی‌تری�ن وبالگ‌نویس�ان ایران�ی‪ ،‬داور س�ه دوره‌ی‬

‫مس�ابقه‌ی بین‌الملل�ی وبالگ‌نویس�ی دویچ�ه ول�ه و‬

‫دانش‏آموخته‌ی دکترای مهندس�ی برق و کامپیوتر است‪.‬‬ ‫به اعتقاد او ش�کل ورود زنان ایرانی ب�ه اینترنت با مردان‬

‫متفاوت بود‪ .‬او می‌گوی�د‪« :‬مردهای ایرانی پیش از ورود‬

‫به عرصه‌ی وبالگ‌نویس�ی‪ ،‬مجراهایی برای حرف زدن‬

‫داش�تند و ش�اید صرف ًا نقطه‌نظرات متفاوت�ی را در فضای‬ ‫اینترن�ت مطرح کردن�د‪ ،‬اما زن‌ها ن�ه تنها ای�ن فرصت را‬ ‫ن ب�ار آزادان�ه درباره‌ی مس�ایل‬ ‫یافتن�د ک�ه برای نخس�تی ‌‬

‫ش�خصی خود صحبت کنند بلکه توانستند موضوعاتی را‬ ‫مطرح کنند ک�ه در جامعه تابو بود و حرف زدن درباره‌ی آن‬

‫موضوعات‪ ،‬ممنوع‪ ».‬آرش کمانگیر مشخص ًا به مخالفت‬ ‫با خش�ونت علیه زنان‪ ،‬از جمله سنگس�ار و سخن گفتن از‬

‫قوانین تبعیض‌آمیز جنس�یتی اش�اره می‌کند‪ .‬به اعتقاد او‬

‫یکی از تجربه‌های ابراز زنانگی در محیط‬ ‫اینترنتی‪ ،‬به طور مشخص فضای‬ ‫وبالگ‪ ،‬تن‌نویسی‌هایی بود که در سال‬ ‫‪ ٨٧‬به اوج خود رسید‪ .‬زنان تن‌نویس با‬ ‫جزئیات از تن خود یا روابط جنسی‌شان‬ ‫می‌نوشتند و گاه مخالفان سرسختی‬ ‫نیز داشتند‪ .‬مخالفان‪ ،‬تن‌نویسی‌ها را‬ ‫تعرض به حریم خصوصی می‌دانستند‬ ‫بحث درب�اره‌ی کارزارهایی نظیر «مخالفت با سنگس�ار»‬

‫که توسط فعاالن جنبش زنان در ایران راه‌اندازی شده بود‬ ‫در وبس�ایت‌ها و وبالگ‌ها گسترده‌تر شد‪ .‬این موضوعات‬ ‫در فضای داخل ایران و در س�طح بین‌المللی حمایت قابل‬ ‫توجه�ی پیدا ک�رد و از طرفی باعث ش�د فعاالن بیش�تری‬

‫در ای�ران و خ�ارج از مرزهای ایران با ای�ن کارزارها همراه‬ ‫شوند‪.‬‬

‫همه‌ی فعالیت‌های زن�ان در محیط اینترنت مش�خص ًا‬

‫سیاس�ی یا برابری‌خواهانه نبود‪ .‬دغدغه‌ی برخی از اولین‬

‫وبالگ‌نویس�ان زن نوش�تن از تجربه‌ه�ای روزمره‌ش�ان‬ ‫(روزنوش�ت‌ها) ب�ود‪ .‬ای�ن روزنویس�ی‌ها ه�م درب�اره‌ی‬

‫مش�غله‌های خانه بود و هم محیط کار و خیابان‪ .‬به عنوان‬ ‫مثال‪ ،‬مطالب اعتراض‌آمی�ز از برخوردهای ناهنجار (اعم‬

‫از آزار جنس�ی یا تعرض کالم�ی) برخی مردان نس�بت به‬ ‫زنان در این وبالگ‌ها به وفور نوش�ته می‌شد‪ .‬نویسندگان‬ ‫«فعال جنبش زن�ان» نبودند ام�ا اینترنت محفل�ی بود تا‬ ‫فع�االن این حوزه را پی�دا کنند و با آن‌ها همراه ش�وند‪ .‬در‬

‫این میان ممکن بود برخی با اس�م و رس�م خود بنویس�ند‬ ‫و ع�ده‌ای ب�ا اس�م مس�تعار‪ ،‬ام�ا نتیج�ه در نهای�ت ثبت‬

‫دغدغه‌های زن ایرانی در این فضا بود‪.‬‬

‫نیاز زرین‌بخش‪ ،‬که دانشجوی دکترای مطالعات رسانه‬

‫و فرهن�گ (گرایش فرهن�گ دیجتال) در آلمان اس�ت‪ ،‬با‬ ‫به کار بردن ترکیب «ش�بکه‌های مج�ازی» برای فضای‬

‫اینترنتی موافق نیس�ت و معتقد است بسیاری از مناسبات‬ ‫فض�ای آنالی�ن دنبال�ه‌ی جهان آفالی�ن اند یا بر اس�اس‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪19‬‬


‫نیاز زرین بخش‪،‬عکس‪ :‬آرش عاشوری نیا‬

‫«وقتی روش‌های فیزیکی شناختن‬ ‫در بیرون وجود ندارد آدم‌ها به‬ ‫روش‌های الکترونیکی رو می‌آورند و‬ ‫این می‌تواند گاه آسیب بزند‪ .‬این فضا‬ ‫جایگزینی برای فضای حقیقی نیست‬ ‫و محدودیت‌هایی دارد و ما در صورتی‬ ‫می‌توانیم از این فضا فایده ببریم که‬ ‫محدودیت‌ها را بشناسیم‪».‬‬

‫که فضای اینترنتی فراسوی برخی محدودیت‌های جهان‬

‫فیزیکی اس�ت‪ .‬محدودیت‌ها ه�م صرف ًا به زن�ان مربوط‬ ‫نیس�ت‪ .‬نوع محدودیت‌هایی که ساختار هنجاری اجتماع‬

‫یا نظام ارزش�ی ‪ -‬تربیتی خانواده و البته ساختار حقوقی و‬ ‫قانونی برای زنان و مردان ایجاد می‌کند متفاوت است اما‬

‫به این معنی نیس�ت که مردان زمینه‌ی آزادی بیشتری در‬

‫بروز درونیات خود دارند و سودمندی آزادی‌های ظاهری‬ ‫فضای اینترنتی فقط برای زنان است‪».‬‬

‫یکی از تجربه‌های ابراز زنانگ�ی در محیط اینترنتی‪ ،‬به‬

‫طور مشخص فضای وبالگ‪ ،‬تن‌نویس�ی‌هایی بود که در‬

‫مناس�بات جهان آفالین ش�کل گرفته‌ان�د‪ ،‬و ورود زنان از‬

‫س�ال ‪ ٨٧‬به اوج خود رس�ید‪ .‬زنان تن‌نویس با جزئیات از‬

‫و تفاوت‌های احتمالی را باید در ش�کل حضور زنان در این‬

‫سرس�ختی نیز داش�تند‪ .‬مخالفان‪ ،‬تن‌نویسی‌ها را تعرض‬

‫وبالگ‌نویس�ی حسین درخش�ان (به عنوان یک پیش‌گام‬

‫جنس�ی در جامع�ه و شکس�تن تاب�وی ح�رف‌زدن از تن و‬

‫نمی‌بینم که نشان‌دهنده‌ی اهمیت اکید و واضح مسئله‌ی‬

‫«تن‌نویسی» پیوس�تند اما اقبال بیشتر از سوی زنان بود‪.‬‬

‫فضای آفالین به آنالین نی�ز با ورود مردان متفاوت نبوده‬

‫ت�ن خود یا روابط جنسی‌ش�ان می‌نوش�تند و گاه مخالفان‬

‫فضا جست‪ .‬او می‌گوید‪« :‬من تفاوت خاصی میان "عمل"‬

‫به حریم خصوصی می‌دانس�تند و موافق�ان‪ ،‬بهبود روابط‬

‫مذکر) و صنم دولت‌شاهی (به عنوان یک پیش‌گام مؤنث)‬

‫س�کس را هدف این کار‪ .‬البته برخ�ی از مردان نیز به موج‬

‫جنسیت باشد‪ .‬هردوی این افراد وبالگ نوشته‌اند و صنم‬

‫چ�را فعالیت زنان چ�ه در حوزه‌های مربوط به خش�ونت و‬

‫هم بیشتر درباره‌ی روزمر‌ه‌گی‌های خود می‌نوشت‪ .‬اما در‬

‫‪20‬‬

‫زمینه‌ی ش�یوه‌ی حضور‪ ،‬می‌توان این‌طور اس�تنباط کرد‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫آرش آبادپور (آرش کمانگیر)‪،‬عکس‪ :‬سامان اقوامی‬

‫قوانی�ن تبعیض‌آمیز جنس�یتی چ�ه در حوزه‌ی نوش�تن از‬

‫ش�بکه‌ها با وبالگ فرق می‌کند‪ .‬زن ایرانی همان‌طور که‬

‫نیاز زرین‌بخ�ش می‌گوی�د‪« :‬مطالعات اینترنت نش�ان‬

‫ش�ده‪ ،‬ش�کل حضورش در ای�ن فضا نی�ز تغییرات�ی کرده‬

‫مصرف اینترنت و نحوه‌ی مصرف اینترنت مؤثر است‪ .‬باید‬

‫منتش�ر می‌کرد‪ ،‬امروز در فیس�بوک عکس‌های شخصی‬

‫مسایل شخصی و تن‌نویسی چشمگیرتر از مردان بود؟‬

‫می‌دهد جنسیت‪ ،‬نژاد و ش�رایط اقتصادی ‪ -‬اجتماعی بر‬ ‫دقت داشت که این تفکیک بر اساس “آمار” به دست آمده‬

‫و‪ ،‬ب�رای مثال در خصوص جنس�یت‪ ،‬مش�خص‌کننده‌ی‬ ‫تفاوت ذاتی زنان و مردان نیست بلکه می‌تواند به عواملی‬

‫مرتبط باش�د نظیر زمانی که هریک از دو جنس در اینترنت‬ ‫ص�رف می‌کنند‪ ،‬مرات�ب تاریخی حض�ور آنالی�ن زنان و‬ ‫م�ردان‪ ،‬نقش‌های اجتماع�ی آن�ان در نهادهای مختلف‬

‫اجتماع�ی (از خانواده ت�ا نهادهای بزرگ‌ت�ر)‪ ،‬نقش‌هایی‬ ‫که آنان به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه و بر اس�اس سنت‪،‬‬ ‫تربیت ی�ا قوانین به خود می‌گیرند و توقعاتی که بر اس�اس‬

‫مناسبات جنسیتی نسبت به زنان و مردان وجود دارد‪».‬‬ ‫موج‌های کوتاه و صداهای بلند‬

‫امروز وبالگ جای خود را به شبکه‌هایی نظیر فیسبوک‬

‫و توییت�ر داده اس�ت و ف�رم و محت�وای نوش�تن در ای�ن‬

‫شکل حضورش در خانه و خیابان با ده سال پیش متفاوت‬

‫است‪ .‬اگر پیش�تر در وبالگ فقط عکس‌های مستندش را‬ ‫یا خانوادگی را با دوس�تانش به اش�تراک می‌گ�ذارد‪ .‬اگر تا‬

‫چند س�ال پیش توصیه‌ی اکید پدر‪ ،‬همسر یا برادر مراقبت‬ ‫از عکس‌ه�ای ش�خصی ی�ا ممانع�ت از ایج�اد رابط�ه ب�ا‬ ‫همکالس�ی یا همکار مرد بود‪ ،‬امروز الیک‌های مردهای‬

‫خان�واده زودت�ر از دیگ�ران نث�ار عکس‌های ش�خصی یا‬ ‫جمع�ی ب�ا همکار ی�ا همکالس�ی م�رد می‌ش�ود‪ .‬یکی از‬ ‫کاربران فیس�بوک نوشته بود‪« :‬شش س�ال پیش یکی از‬ ‫همدانش�گاهی‌هایم عکس‌های عروسی‌اش را آورده بود‬

‫دانشگاه‪ .‬از او خواس�تم یکی را امانت بدهد تا به خواهرم‬ ‫نش�ان دهم‪ .‬نداد و گفت ممکن اس�ت در راه اتفاقی برای‬

‫ت�و بیفتد و عکس من دس�ت نامحرم بیفت�د‪ .‬امروز همان‬

‫همکالس�ی عکس‌ه�ای عروس�ی‌اش را در فیس�بوک‬ ‫گذاش�ته و محرم و نامح�رم الیک کرده‌اند‪ ».‬این نش�ان‬

‫می‌ده�د نه تنه�ا زن ایرانی در فضای اینترنت‪ ،‬نس�بت به‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪21‬‬


‫«زنان‪ ،‬یا به طور کلی مردمان‪ ،‬با‬ ‫“خودِ شبکه‌ای”شان‪“ ،‬محل”های‬ ‫اجتماعی تازه‌ای برای برقراری ارتباط‬ ‫پیدا کرده‌اند‪ .‬این به گمان من بیش از‬ ‫آن‌که به جنسیت مربوط باشد به نظام‬ ‫پرسرعت و چندالیه‌ای شبک ‌ه مرتبط‬ ‫است‪».‬‬ ‫فضای بیرون‪ ،‬امنیت بیش�تری احساس می‌کند بلکه مرد‬

‫ایرانی نیز اعتم�ادش به این فضا بیش�تر از فضای حقیقی‬ ‫ایران است‪.‬‬

‫از طرفی اگر وبالگ بیشتر محل سخن گفتن از سنگسار‬

‫و اعدام و خشونت علیه زنان بود‪ ،‬امروز فیسبوک و توییتر‪،‬‬ ‫علاوه بر این ک�ه راه وبالگ را در اعتراض‌های سیاس�ی‬

‫ادامه داده‪ ،‬به ش�کل گس�ترده‌تری محل انتقاد از جهیزیه‬ ‫و مهری�ه یا نوش�تن از مش�کالت زناش�ویی ی�ا معضالت‬ ‫روحی و جس�می زنان ش�ده اس�ت‪ .‬با یک جس�ت‌وجوی‬

‫س�اده به صفحه‌هایی می‌توان رس�ید که زن�ان در آن‌جا به‬

‫بیان مش�کالت خود می‌پردازند و مش�ورت می‌خواهند‪،‬‬ ‫ی�ا صفحه‌هایی که محل بحث درب�اره‌ی ضروری بودن یا‬

‫غیرضروری بودن جهیزیه یا مهریه است‪.‬‬

‫نی�از زرین‌بخ�ش درب�اره‌ی عمومی‌ت�ر ش�دن محی�ط‬

‫اینترنت�ی می‌گوی�د‪« :‬زن�ان‪ ،‬یا به ط�ور کلی مردم�ان‪ ،‬با‬ ‫ِ‬ ‫“خ�ود شبکه‌ای”ش�ان‪“ ،‬محل”های اجتماع�ی تازه‌ای‬ ‫ب�رای برق�راری ارتباط پی�دا کرده‌ان�د‪ .‬این ب�ه گمان من‬

‫بیش از آن‌که به جنس�یت مربوط باشد به نظام پرسرعت و‬ ‫چندالیه‌ای شبکه‌ مرتبط اس�ت‪ .‬اگر دیروز با دخترخاله‌ها‬

‫توی هال خانه‌مان مقول�ه‌ی جهیزیه‌ی گران‌قیمت را نقد‬ ‫می‌کردیم امروز می‌توانی�م در یک فضای آنالین‪ ،‬در یک‬

‫گ�روه اینترنتی‪ ،‬تعداد بیش�تری از افراد را ج�ذب کنیم‪ ،‬با‬ ‫دایره‌ی گس�ترده‌تری از عقاید و نظرات روبه‌رو شویم‪ ،‬یاد‬ ‫بگیری�م و بیاموزانیم‪ .‬ای�ن تغییر مناس�بات باعث صدادار‬

‫ش�دن‪ ،‬یا بلندتر ش�دن صدای بخش‌هایی ش�ده است که‬

‫پیشتر نسبت به آن‌ها آگاهی کمتری وجود داشت‪».‬‬

‫‪22‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫آگاه ِز هر بگومگوی هم ‬

‫بر اس�اس یک آمار (که به نظر می‌رس�د با توجه به تعداد‬

‫تقریبی پروفایل‌های فیس�بوکی به دس�ت آمده)‪ ،‬احتما ً‬ ‫ال‬

‫ح�دود ‪ ١١‬میلی�ون زن ایران�ی عکس‌ه�ا و نوش�ته‌های‬ ‫خودش�ان را بدون سانس�ور و نظارت بیرونی در فیسبوک‬ ‫منتش�ر می‌کنند‪ ،‬از عقاید خود می‌نویس�ند و می‌توانند به‬ ‫راحتی ب�ا غیرهمجنس خ�ود ارتباط برقرار ک�رده و تبادل‬

‫نظر کنند‪ .‬آرش کمانگیر معتقد اس�ت شبکه‌های اینترنتی‬ ‫به زنان ای�ن امکان را داد تا خودش�ان را بیان کنند و برای‬

‫م�ردان نیز ای�ن امکان و حتا اجب�ار را ایجاد ک�رد تا زنان را‬

‫ببینند‪.‬‬

‫بی�ن زن ایران�ی و م�رد ایران�ی‪ ،‬ب�ه خاط�ر قوانی�ن و‬

‫محدودیت‌های ش�رع و عرف‪ ،‬همیش�ه یک دیوار کشیده‬ ‫ش�ده اس�ت‪ .‬گاه این دیوار ملموس است‪ ،‬مثل دیوارهای‬

‫م�دارس‪ ،‬و گاه نامرئ�ی اس�ت‪ ،‬مثل دیوارهای دانش�گاه‬ ‫ِ‬ ‫خ�ود‬ ‫و محی�ط کار و خیاب�ان‪ .‬ح�اال ای�ن دو توانس�ته‌اند‬

‫بی‌پرده‌ش�ان را روی دیواره�ای فیس�بوکی ه�م ببینن�د‬

‫و بخوانن�د‪ .‬یک�ی از کارب�ران فیس�بوک ک�ه کارش�ناس‬ ‫روان‌شناس�ی صنعت�ی اس�ت نوش�ته ب�ود‪« :‬یک�ی از‬

‫روش‌های روان‌شناس�ی س�ازمانی که در محیط‌های کار‬ ‫کشورهای پیشرفته پیاده می‌ش�ود این است که نیروهای‬ ‫کار را ب�ا هدف ش�ناخت پیدا ک�ردن از یکدیگر‪ ،‬تس�هیل و‬ ‫باال رفتن س�طح همکاری و نیز باال رفت�ن بهره‏وری کار‪،‬‬

‫به س�فرهای کوتاه‌مدت می‌برن�د‪ .‬به نظ�رم در ایران این‬ ‫کار را فیس�بوک انج�ام می‌دهد‪ .‬س�ردی غیرمنطقی بین‬ ‫همکاران زن و مرد به برکت فیسبوک از بین رفته و روابط‬

‫صمیمانه‌تر شده است‪».‬‬

‫با این حال‪ ،‬برخی معتقدند برقراری ارتباط بین دختران‬

‫و پس�ران در اینترن�ت هم�ه حس�ن نیس�ت و معایب�ی نیز‬ ‫می‌تواند داش�ته باشد‪ .‬آرش کمانگیر در این باره می‌گوید‪:‬‬

‫«دخت�ران و پس�ران در ای�ران نمی‌توانن�د ب�ه ش�ناخت‬

‫مستقیم برس�ند‪ ،‬آش�نایی آن‌ها در اینترنت اتفاق می‌افتد‬

‫و در الیه‌ه�ای پنهان ش�بکه‌های مج�ازی‪ ،‬محیط‌های‬ ‫ایمی�ل و چت با یکدیگر ارتباط برق�رار می‌کنند‪ .‬این اتفاق‬

‫در ذات خود مثبت اس�ت‪ ،‬اما گاه می‌تواند منفی نیز باشد‪.‬‬ ‫نمونه‌اش همی�ن اتفاق ناگواری که اخیر ًا برای دختری به‬


‫نام ساناز نظامی رخ داد‪ .‬وقتی روش‌های فیزیکی شناختن‬ ‫در بی�رون وجود ن�دارد آدم‌ها به روش‌ه�ای الکترونیکی‬

‫رو می‌آورن�د و ای�ن می‌توان�د گاه آس�یب بزن�د‪ .‬این فضا‬ ‫جایگزینی برای فضای حقیقی نیس�ت و محدودیت‌هایی‬

‫دارد و م�ا در صورتی می‌توانیم از این فض�ا فایده ببریم که‬

‫محدودیت‌ها را بشناسیم‪».‬‬

‫صدیقه دولت‌آبادی را آزاد کنید!‬

‫پیش�ترها فضای مج�ازی‌ای نب�ود تا با فض�ای حقیقی‬

‫پیوند بخ�ورد یا به کمک فضای حقیقی بش�تابد‪ ،‬و معدود‬

‫زن‌های فعال در اجتماع و سیاس�ت مجب�ور بودند یک‌تنه‬ ‫در فضای حقیقی پیش بروند‪ ،‬خود و خواسته‌هایشان را به‬

‫م�ردان معرفی کنند‪ ،‬و در ارتقای زنان ایرانی از «موقعیت‬ ‫فرودس�ت» به موقعیت برابر بکوش�ند‪ .‬صد س�ال پیش‪،‬‬

‫یک�ی از زنانی که ب�ه دلی�ل فعالیت‌‌ه�ای برابری‌خواهانه‬

‫مجبور شد در کوچه‌باغ‌های فیشرآباد متواری شود صدیقه‬ ‫دولت‌آبادی بود‪ .‬او چندین بار دستگیر شد و در یکی از این‬ ‫دس�تگیری‌ها وقتی رئیس نظمیه به او گفت‪« :‬خانم شما‬

‫صد س�ال زود به دنیا آمده‌اید‪ ».‬در پاس�خ شنید‪« :‬آقا من‬ ‫صد س�ال دیر متولد ش�ده‌ام‪ ،‬اگر زودتر به دنی�ا آمده بودم‬

‫«مردهای ایرانی پیش از ورود به‬ ‫عرصه‌ی وبالگ‌نویسی‪ ،‬مجراهایی برای‬ ‫حرف زدن داشتند‪ ،‬اما زن‌ها نه تنها این‬ ‫ن بار‬ ‫فرصت را یافتند که برای نخستی ‌‬ ‫آزادانه درباره‌ی مسایل شخصی خود‬ ‫صحبت کنند بلکه توانستند موضوعاتی‬ ‫را مطرح کنند که در جامعه تابو بود و‬ ‫حرف زدن درباره‌ی آن موضوعات‪،‬‬ ‫ممنوع‪».‬‬ ‫نمی‌گذاش�تم زنان چنین خ�وار و خفیف و در زنجیر ش�ما‬ ‫اس�یر باش�ند‪ ».‬این جمله‌ها بعدها در کتاب‌ها ثبت شد اما‬

‫اگ�ر دولت‌آبادی به جای ‪ 1261‬در ‪ 1361‬متولد می‌ش�د و‬

‫ه�م‌دوره‌ی ما می‌بود و مث ً‬ ‫ال به خاط�ر فعالیت در «کمپین‬ ‫یک میلیون امضا» دس�تگیر می‌شد و به بازجویش همین‬

‫جمله‌ه�ا را می‌گف�ت‪ ،‬احتم�ا ً‬ ‫ال این س�خنان او در فضای‬ ‫مجازی دس�ت به دست می‌ش�د و چندین کارزار «صدیقه‬

‫دولت‌آبادی را آزاد کنید» راه می‌افتاد‪.‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪23‬‬


‫شایعه‬

‫برای لب گرفتن از فاجعه تیر می‌کشم‬ ‫روزهای من این است‬

‫زخم‬

‫سیگار به سیگار‬

‫از خدایی که لج می‌کند‬ ‫تا پیشانی پشیمانم‬

‫هوا خونی است ‪...‬‬

‫به زخم‌هایم اگر بخندی‬

‫از دست می‌روم‬

‫و دیگر کار از کار می‌گذرد ‪...‬‬

‫به پایت نشسته‌ام‬

‫همین است که این هوای عوضی به درد نمی‌خورد‬

‫شانه‌هایت‬

‫نمی‌گذارد ببینی رابطه که عادت شد‬

‫از رو نه!‬

‫به گردنت‬

‫تمام قد میان ما ایستاده جیغ می‌کشد‬

‫به دو فنجان قهوه که در چشمانت تلخ می‌سوزد‬

‫چه بد خون می‌کند‬

‫پای سایه‌ات ایستاده‌ام‬

‫زخم‌ها از قهقهه ریسه می‌روند‬

‫روی کاشی‌های الجورد که فصل غرق‬

‫هوا نفس کم می‌آورد و جای پنج انگشت سرخ رابطه‬

‫مهر ‪ -92‬ملبورن‬

‫مهر ‪ -92‬پورت آگوستا‬

‫دل به دریا می‌زنند و از دیوار می‌ریزند‬

‫‪24‬‬

‫زخم‌ها به تو می‌خندند!‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫حجت را بر دیوارها تمام می‌کند‬


‫ناتمام‬ ‫تمام‬ ‫آن قدر نگاهت می‌کنم از دور‬ ‫رفتی و راه ماند‬

‫بستی و نگاه‬

‫آویزان از آواز پرنده‌های ناگهان و‬ ‫پروازهای ناتمام‬

‫می‌دانی؟ وقتی دست تکان می‌دادی‬ ‫همه‌چیز تکان می‌خورد‬ ‫می‌دانم! وقتی می‌آیی‬

‫از دست‬

‫از فاصله‬

‫از پوست‬

‫تا پاهای چوبی رابطه جوانه بزند‬

‫از جاپای بریده‌ی کلمات فلفل بروید‬ ‫و از برهوت زبان‬ ‫تند‬

‫و از سیب سرخ گلو‬ ‫تیز‬

‫که دیگر به هیچ‌چیز نمی‌آیی ‪...‬‬

‫بگذریم‬

‫دی ‪ -92‬ملبورن‬

‫دی ‪ -92‬ملبورن‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪25‬‬


‫‪26‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫«پرستار کمک کرد تا روی تخت دراز بکشم‪ .‬تخت‌های‬

‫معاین�ه‌ی زن�ان به ط�ور مش�خصی بلندت�ر از تخت‌های‬ ‫معاینه‌ی معمولی اس�ت‪ .‬از من خواس�ت باس�نم را باالتر‬ ‫بب�رم ت�ا کام ً‬ ‫ال باالت�ر از حف�ره‌ی خال�ی میان تخ�ت قرار‬ ‫بگیرد‪ .‬بعد‪ ،‬نوبت به باال بردن پاها رس�ید‪ .‬فقط یک ماه از‬ ‫ازدواجم گذش�ته بود و از ترس بی‌توجهی‌های همس�رم‪،‬‬ ‫برای اولین بار به پزش�ک زنان مراجعه کرده بودم و به تنها‬

‫چیزی که فکر نمی‌کردم معاین�ه‌ی واژینال بود‪ .‬حاال تنها‬ ‫چن�د دقیقه پ�س از ورودم به مط�ب دکتر ناش�ناس‪ ،‬تمام‬ ‫اندام‌ه�ای داخلی‌ام را در آینه‌ی بزرگ مقابلم می‌دیدم‪ .‬از‬

‫پرستار پرس�یدم‪" :‬آینه برای چه؟" و پاسخ داد‪" :‬می‌گویند‬ ‫پزش�کان مرد بای�د از توی آینه به مریض‌ش�ان ن�گاه کنند‬ ‫‪ "...‬برای�م مهم نبود که دکتر چگونه م�ن را معاینه خواهد‬

‫ک�رد و چگونه با نگاه کردن به آین�ه خواهد فهمید که واژن‬ ‫من گش�اد اس�ت؟ ای�رادی که ش�وهرم‪ ،‬پ�س از پن�ج بار‬

‫رابطه‌ی جنس�ی‪ ،‬مطرح ک�رده بود‪ .‬تمام حواس�م متوجه‬ ‫تصوی�ری از خ�ودم بود که ب�رای اولین ب�ار در برابرم قرار‬

‫داش�ت‪ .‬ران‌های گش�وده از هم‪ ،‬در میان‌شان حجمی از‬ ‫پوست و گوشت صورتی رنگ‪ ،‬که هیچ‌گاه این طور ندیده‬

‫بودم‌شان‪ .‬از خودم پرسیدم‪ :‬این‌جا چه می‌کنم؟ تنها یک‬ ‫م�اه پ�س از ازدواج با مردی که دوس�تش داش�تم‪ ،‬اختیار‬ ‫بدنم را از دس�ت داده بودم و من را به جایی کشانده بود که‬

‫پیش از این هرگز به آن‌جا پا نگذاش�ته بودم‪ .‬من برخالف‬ ‫زنان بسیاری از کشورهای جهان‪ ،‬نه نام خانوادگی‌ام را از‬ ‫دست داده بودم‪ ،‬نه شغلم را‪ ،‬نه خانه‌ام را‪ .‬اما کنترل بدنم‬

‫دیگر با من نبود‪ .‬او توانس�ته بود در همین ماه اول‪ ،‬من را‬

‫تا جایی پیش ببرد که برای کنترل تنگی و گش�ادی واژنم و‬ ‫یافتن راه حل به پزشک مراجعه کنم‪».‬‬

‫از کمربند عفت تا ختنه‬

‫واقعیت این است که مطرح کردن گشاد بودن واژن تنها‬

‫راه کنت�رل مردان بر بدن زنان نیس�ت‪ ،‬و البته اولین آن‌ها‬ ‫هم نیست‪ .‬کمربند عفت کش�ف غربی‌ها بود برای کنترل‬ ‫زن�ان و روابط جنس�ی آن‌ها‪ .‬در برخی از کلیس�اها کمربند‬

‫عفت را نه فقط برای دور نگه داش�تن راهبه‌ها از کشیشان‬

‫جوان ک�ه برای جلوگی�ری از خودارضایی آن‌ها اس�تفاده‬ ‫می‌کردند و مشخص اس�ت که کلید آن هم در دست کسی‬ ‫نبود جز کشیش کلیسا‪.‬‬

‫در کش�ورهای جنوبی‪ ،‬که گرما و حجم کمتر لباس زنان‬

‫در حالی که جراحی زیبایی واژن در ایران‬ ‫بین پانصد هزار تا دو میلیون تومان‬ ‫هزینه می‌برد‪ ،‬مردی ساکن کردستان‬ ‫عراق به یکی از فعاالن مدنی ناحیه گفته‬ ‫بود که حاضر است همه‌ی گوسفندانش‬ ‫را بفروشد تا هزینه‌ی ترمیم اندام‬ ‫تناسلی همسر ختنه‌شده‌اش را بپردازد‪.‬‬ ‫او آرزو داشت که یک بار معنی لذت بردن‬ ‫همسرش را درک کند‬ ‫فرصتی برای پوش�یدن کمربند عفت باقی نمی‌گذاش�ت‪،‬‬ ‫راه‌های دیگری جایگزین شد‪ ،‬راه‌هایی دردناک و خشن‪:‬‬ ‫از ختنه گرفته تا دوختن دو لبه‌ی اندام تناسلی برای کنترل‬

‫س�کس زنان‪ ،‬نه تنها کنترل بر فردی که زن با او رابطه‌ی‬ ‫جنس�ی خواهد داشت‪ ،‬که حتا مقدار و نوع لذتی که در این‬ ‫رابطه‌ی جنس�ی نصیب زن خواهد ش�د‪ .‬حتم� ًا می‌توانید‬

‫مقاالتی را پیدا کنید که نش�ان می‌دهند چگونه انواع ختنه‬ ‫سبب می‌ش�وند زنان تنها تا حدی که ختنه‌گر می‌خواهد از‬ ‫رابطه‌ی جنسی‌شان لذت ببرند‪.‬‬

‫فعاالن حقوق زنان در کردستان ایران – یکی از مناطقی‬

‫در ای�ران ک�ه هن�وز دختران�ش ختن�ه می‌ش�وند – معتقد‬ ‫ان�د که ختن�ه‌ی دخت�ران‪ ،‬تحت نظ�ر و کنترل م�ادران و‬

‫مادربزرگان‌ش�ان‪ ،‬بازتولید نظام مردساالرانه‌ای است که‬ ‫دختر ختنه‌ش�ده را محترم‌تر وعفیف‌تر از دختر ختنه‌نشده‬ ‫می‌داند و برای او ارزش بیشتری قائل است‪.‬‬

‫آزاده‪ ،‬دخت�ر کردی ک�ه در یکی از دانش�گاه‌های تهران‬

‫درس می‌خواند‪ ،‬در مورد اندام تناس�لی «ختنه‌شده»اش‬

‫می‌گوی�د‪« :‬از اولین روزی که فهمی�دم با دخترهای دیگر‬ ‫ف�رق دارم‪ ،‬ترس�یدم‪ .‬خ�ودم را در آینه نگاه ک�ردم و گریه‬

‫کردم‪ .‬اولین دوست پس�رم حاضر نشد به من دست بزند‪.‬‬ ‫به پسری که می‌گفت دوستم دارد‪ ،‬جریان را گفتم‪ .‬به خود‬ ‫لرزید اما من را رد نکرد‪ .‬رابطه‌ی جنسی را با درد کشنده‌ی‬

‫من آغاز کردیم و در همه‌ی مراحل با من کنار آمد‪ .‬اما من تا‬ ‫امروز‪ ،‬که سه س�ال از ازدواجم با او می‌گذرد‪ ،‬هرگز از این‬

‫رابطه لذت نبرده‌ام و باید بگویم که او تا به حال نخواس�ته‬ ‫من را کام ً‬ ‫ال برهنه ببیند‪».‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪27‬‬


‫در حالی ک�ه جراحی زیبای�ی واژن در ای�ران بین پانصد‬

‫صورت‌ش�ان خش�ک ش�ده‪ ،‬یا ریمل‌ش�ان نریخته باشد‪،‬‬

‫کردس�تان عراق به یک�ی از فعاالن مدنی ناحی�ه گفته بود‬

‫می‌خورند کنترل می‌کنند‪ ،‬به سوژه‌هایی در حال نظارت بر‬

‫هزار ت�ا دو میلی�ون تومان هزین�ه می‌برد‪ ،‬مردی س�اکن‬ ‫که حاضر است همه‌ی گوسفندانش را بفروشد تا هزینه‌ی‬ ‫ترمیم اندام تناس�لی همس�ر ختنه‌ش�ده‌اش را بپردازد‪ .‬او‬ ‫آرزو داش�ت که یک بار معنی لذت بردن همسرش را درک‬

‫کند‪ ،‬لذتی که تنها پس از جراحی پیچیده و دش�واری – که‬ ‫هنوز در ایران انجام نمی‌شود – میسر خواهد بود‪.‬‬

‫اما به نظر می‌رسد با گذشت زمان و به میدان آمدن تعقل‬

‫و تکنولوژی‪ ،‬بساط کمربند عفت برچیده شده و روز به روز‬ ‫هم از تعداد زنانی که از طریق ختنه‌ی اندام تناسلی کنترل‬ ‫می‌ش�وند کمتر می‌ش�ود‪ .‬هنوز اما در مناطق مرزی غرب‬

‫و جن�وب غربی ایران س�نت ختنه وج�ود دارد‪ .‬آن‌طور که‬ ‫سازمان ملل اعالم کرده‪ ،‬ساالنه تنها سه میلیون دختر در‬

‫جهان در معرض ختنه ش�دن قرار دارند‪ .‬س�ایر زنان اما به‬

‫شیوه‌های دیگری تحت کنترل قرار دارند‪.‬‬

‫خود تبدیل ش�ده‌اند‪ .‬فمینیست‌ها این نظارت بر خویشتن‬ ‫را شکلی از فرمان‌برداری از مردساالری می‌دانستند‪ .‬اما‬

‫حاال به نظر می‌رس�د دامنه‌ی این نظ�ارت بر خود از ظاهر‬ ‫و ش�کل و فرم مو و قوس کمر گذش�ته است‪ .‬زنان امروزه‬

‫داخلی‌ترین و شخصی‌ترین اندام‌های خود را چنان کنترل‬ ‫می‌کنن�د که باب میل و ذائقه‌ی سکس�ی مردان باش�د‪ .‬با‬ ‫پیش�رفت تکنول�وژی‪ ،‬مردانی که‬

‫قرن‌هاس�ت کنترل واژن زنان‬

‫را در دس�ت دارن�د‪ ،‬اکنون‬ ‫ب�ه راه‌های دیگ�ری جز‬ ‫خش�ونت علی�ه زن�ان‬ ‫ب�رای کنت�رل آن‌ها‬

‫دست یافته‌اند‪.‬‬

‫میش�ل فوک�و در کت�اب مراقب�ت و تنبی�ه از اقدام�ات‬ ‫ِ‬ ‫جدید قدرت‪،‬‬ ‫انضباطی نام می‌برد‪ .‬بر اساس این سازوکار‬

‫زن در خان�ه‪،‬‬

‫تنها آن‌گونه که او می‌خواه�د رفتار کنند‪ ،‬بلکه این رفتار را‬

‫لذت مردانه‬

‫یک نف�ر می‌تواند بدن دیگران را ط�وری کنترل کند که نه‬ ‫به نحوی انجام دهند که به نظر رس�د بر اس�اس میل خود‬

‫انجام داده‌اند‪.‬‬

‫آی�ا زنی را می‌شناس�ید که تا به حال یک ب�ار در زندگیش‬

‫ب�رای چاق‌تر ش�دن و یا الغر ش�دن رژیم غذای�ی نگرفته‬

‫باشد؟ شرکت‌های تبلیغاتی آمار این زنان را نه تحت عنوان‬

‫زنان تحت کنترل بلکه با عنوان زنانی که به سالمتی‌شان‬ ‫ِ‬ ‫به�ا می‌دهند طبقه‌بندی می‌کنند‪ ،‬و البته در گوش�ه و کنار‬

‫هم آمارهایی از زنانی که دچار بی‌اشتهایی عصبی شده‌اند‬

‫منتشر می‌ش�ود‪ ،‬آماری که نش�ان می‌دهد فشار جامعه‌ی‬ ‫مردس�االر برای تأیید کردن اندام زنان آن‌ها را تا کجا پیش‬

‫می‌برد‪ .‬در سال‌های پیش از این اما این فشارهای عصبی‬ ‫به جای آنورکسیا (بی‌اشتهایی عصبی) زنان را به هیستریا‬ ‫(نوع�ی بیماری روان�ی) مبتال می‌کرد‪ .‬جالب این‌جاس�ت‬

‫که عمده‌ی پزش�کانی که در قرون هفده و هجده میالدی‬ ‫با زنان مبتال به هیس�تری مواجه می‌ش�دند‪ ،‬برای درمان‬

‫آن‌ه�ا اس�تفاده از کمربند عف�ت را توصی�ه می‌کردند زیرا‬ ‫معتقد بودند خودارضایی زنانه مسبب این بیماری است!‬

‫ت�ا پی�ش از ای�ن‪ ،‬فمینیس�ت‌ها معتق�د بودن�د زنانی که‬

‫آرای�ش خود را کنت�رل می‌کنند تا مطمئن ش�وند کرم پودر‬

‫‪28‬‬

‫زنان�ی ک�ه احس�اس می‌کنن�د چ�اق هس�تند و هرچ�ه را‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫عنص�ری ب�رای‬ ‫دکت�ر زیبا – ش‬

‫در غ�رب ته�ران‬

‫در‬ ‫مط�ب دارد‪ِ .‬‬ ‫مطب او به روی هر‬

‫زنی که بخواهد سقط‬

‫جنی�ن یا ترمی�م پرده‌ی‬

‫بکارت بکند باز اس�ت‪ .‬او‬

‫در ارتباط ب�ا بیمارانش پا را از‬

‫درمان جس�مانی و حل مش�کل‬

‫بدن�ی فراتر می‌گ�ذارد و ب�ه گفته‌ی‬

‫خودش س�اعت‌ها با آن‌ها حرف می‌زند‪.‬‬

‫اما می‌گوی�د در برابر گروهی از بیماران�ش – که به گفته‌ی‬ ‫او ک�م هم نیس�تند – هیچ حرفی برای گفت�ن ندارد‪ .‬آن‌ها‬

‫دخترانی هستند که برای ترمیم پرده‌ی بکارت خود همراه‬ ‫پدر یا برادرش�ان به مطب او می‌آین�د‪ .‬آن‌طور که دکتر زیبا‬

‫می‌گوی�د‪ ،‬پدرها و برادران ای�ن دخترک‌ها نه عصبانی اند‬ ‫و ن�ه رگ‌های غیرت‌ش�ان ور آمده اس�ت‪ .‬آن‌ه�ا دختر یا‬

‫خواهر خود را به مطب می‌آورند‪ ،‬با او مهربان اند‪ ،‬همه‌ی‬

‫هزینه‌ها را ه�م پرداخت می‌کنند تا پرده‌ی بکارتش ترمیم‬


‫شود و به خواستگاری که برایش آمده جواب بدهند‪.‬‬

‫آن‌ها – برادران و پدران دخترکان – می‌گویند‪« :‬درست‬

‫است که تا به حال با هم رابطه داشته‌ایم‪ ،‬اما وقتش است‬

‫که برود سر زندگیش‪ ».‬دکتر زیبا می‌گوید که هیچ‌گاه نگاه‬ ‫و لرزش دس�ت دختر هفده س�اله‌ای را که از یازده سالگی‬

‫همخوابه‌ی پدرش بود‪ ،‬فرام�وش نخواهد کرد‪ .‬دخترک‬

‫در خلوت اتاق جراحی‪ ،‬از دکتر زیبا پرس�یده بود‪« :‬خانوم‬

‫دکتر‪ ،‬درست می‌شه‪ ،‬مگه نه؟ نامزدم که نمی‌فهمه؟»‬

‫به گفت�ه‌ی دکتر زیبا‪ ،‬ب�ا این که به عقی�ده‌ی او تجاوز با‬ ‫ه�ر هدف�ی و در هر ش�کلی س�بعیت و‬ ‫خشونت اس�ت‪ ،‬برخی از دخترانی‬ ‫ک�ه در خانه م�ورد تج�اوز قرار‬ ‫گرفته‌ان�د آن را «ام�ری‬ ‫خصوص�ی» می‌دانن�د‬ ‫و نمی‌خواهن�د در‬ ‫م�ورد آن ب�ا کس�ی‬ ‫ح�رف بزنند‪ .‬دکتر‬ ‫زیب�ا می‌گوی�د‪:‬‬ ‫«برخی از زنانی‬

‫ک�ه ب�ا آن‌ه�ا‬ ‫مواجه می‌شوم‪،‬‬

‫نم�اد‬

‫کام�ل‬

‫"فرودس�تی" زنان‬

‫هستند‪».‬‬ ‫پی‌‌ی�ر‬

‫از‬

‫پی‌‌یر بوردیو که به عنوان یکی از‬ ‫تأثیرگذارترین جامعه‌شناسان سال‌های‬ ‫اخیر شناخته شده معتقد است که برخی‬ ‫زنان در «فرودستی» موقعیت خودشان‬ ‫نقش دارند‪ ،‬و متفکران فمینیست‬ ‫می‌گویند این واژه به روشنی نشان‬ ‫می‌دهد که چگونه زنان در طول تاریخ در‬ ‫مقابل دریافت حمایت و امتیاز‪ ،‬وضعیت‬ ‫فرودستی خود را پذیرفته‌اند‬ ‫ش�ده‌ام‪ .‬آلت من خیلی سیاه ش�ده و لبه‌ها زده‌اند بیرون و‬ ‫خیلی هم الغر و بدفرمه و خیلی از این قضیه رنج می‌برم‪.‬‬ ‫از طرف�ی توان پرداخ�ت هزینه‌ی مالی هم ن�دارم‪ .‬مدتی‬ ‫هم اپیالس�یون می‌کنم اما فرقی نکرده‪ .‬دچار افس�ردگی‬

‫شده‌ام‪ .‬اگه می‌شه یک راه خوب رو خیلی زود بهم معرفی‬ ‫کنید‪ .‬ممنون می‌شم‪».‬‬

‫«راه خوبی» ک�ه به این دختر جوان معرفی ش�ده عمل‬

‫جراح�ی تزریق چربی اس�ت با هزین�ه‌ی یک‌ونیم میلیون‬ ‫تومان�ی‪ .‬در این قبیل وبس�ایت‌ها‪ ،‬می‌بینی�م که جراحان‬

‫زنان و پالستیک چگونه مشغول تعیین مرزهای «غلط»‬ ‫و «درست» و «زشت» و «زیبا» برای ظاهر اندام جنسی‬

‫زنان هستند‪ .‬حاال دیگر الزم نیست برای کنترل سکس در‬

‫بوردی�و‬

‫ی�ک زن‪ ،‬او را در کودکی و یا حت�ا جوانی ختنه کرد‪ .‬صدها‬

‫تأثیرگذارتری�ن‬

‫ان�دام تناس�لی‪ ،‬تنگ کردن و ش�کل دادن و باال کش�یدن‬

‫ک�ه ب�ه عن�وان یک�ی‬

‫جامعه‌شناس�ان س�ال‌های‬

‫اخیر ش�ناخته شده معتقد است‬

‫که برخ�ی زنان در «فرودس�تی»‬

‫موقعی�ت خودش�ان نق�ش دارن�د‪ ،‬و‬

‫متفکران فمینیس�ت می‌گویند این واژه به روش�نی نشان‬ ‫می‌دهد ک�ه چگونه زنان در طول تاری�خ در مقابل دریافت‬

‫حمایت و امتیاز‪ ،‬وضعیت فرودستی خود را پذیرفته‌اند‪.‬‬ ‫غلط‪ ،‬درست‪ ،‬زشت‪ ،‬زیبا‬

‫دخت�ری ک�ه خ�ود را آرزو معرفی کرده در وبس�ایت یک‬

‫متخصص زنان نوش�ته اس�ت‪« :‬سلام‪ ،‬من ‪ 21‬سالمه‪،‬‬

‫مجرد هس�تم و از زش�ت بودن آلت خود دچار افس�ردگی‬

‫و هزاران آگهی تبلیغاتی در مورد ش�یوه‌های روشن کردن‬

‫لب‌های واژن کافی است تا زنان تحت کنترل در آیند‪.‬‬

‫به عقیده‌ی میشل فوکو‪ ،‬تولید «بدن‌‌های رام» مستلزم‬

‫آن است که یک تحمیل بی‌وقفه بر هر فرآیند فعالیت بدنی‬ ‫ِاعمال ش�ود‪ .‬اخم می‌کنید؟ بوتاکس بزنید تا پیش�انی‌تان‬

‫صاف ش�ود‪ .‬زیاد لبخند می‌زنید؟ چاره‌ی کار لیزر اس�ت‪.‬‬ ‫موضع�ی چاقی راه حل‬ ‫چربی‌های اضاف�ه دارید؟ درمان‬ ‫ِ‬

‫شماست!‬

‫این روزها زنی پس�ندیده است که نه نش�انی از تجربه بر‬

‫صورتش داش�ته باش�د و نه عالمتی از رنج و حتا ش�ادی‪.‬‬ ‫اکن�ون یک زن با صورتی بی‌فرم و بی‌احس�اس و با واژنی‬ ‫تنگ «زیبا» خوانده می‌شود‪.‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪29‬‬


‫صد و پنجاه و هفت سال پیش‪ ،‬وقتى آقاى فلوبر‬ ‫صحنه‌ى َسم خوردن اِما بووارى را مى‌نوشت‪،‬‬ ‫منقلب و تکان‌خورده‪ ،‬مزه‌ى آرسنیک را در‬ ‫دهانش حس مى‌کرد؛ انگار که خودش سم را‬ ‫جسور دیوانه‌ى رهایى‬ ‫خورده باشد نه زن زیباى‬ ‫ِ‬ ‫که کاراکتر داستانش بود‪ .‬اما این اِما بود که سم‬ ‫را خورد و تبدیل شد به یکى از ماندنى‌ترین و‬ ‫زنان کشته‌ى آزادى‪ ،‬نه فقط در‬ ‫محبوب‌ترین ِ‬ ‫کاراکتر درست‬ ‫عالم داستان که از این بابت که‬ ‫ِ‬ ‫این جان و توان را دارد که از داستان بیرون بیاید‬ ‫درگیرى‬ ‫تاریخ‬ ‫و به جمعیت جهان اضافه شود‪ ،‬در‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫زنان با مفهوم و خواسته‌اى به نام «آزادى»‪.‬‬ ‫خودکش�ى ِاما شکس�ت او نبود‪ ،‬حماس�ه‌ى شخصى و‬

‫جهان س�خت مذکر‪ ،‬جهانى‬ ‫زنانه‌اش ب�ود در مواجهه ب�ا‬ ‫ِ‬ ‫که در نیمه‌ى مؤنث‌اش گاه حتا خش�ن‌تر و آزارنده‌تر مذکر‬ ‫بود (و هس�ت)‪ .‬مگر ِاما بووارى چه مى‌خواست؟ حرفش‬

‫چه بود؟ دردش چه بود که درمانش چنین تلخى بى‌پایانى‬

‫ساخت؟‬

‫اگر م�ادام ب�ووارى را خوانده باش�ید – که م�ن خدا خدا‬

‫مى‌کن�م این کار را دس�ت کم یک ب�ار در زندگى‌ت�ان کرده‬

‫باش�ید – مى‌توانیم بر س�ر این موضوع تواف�ق کنیم که ِاما‬ ‫اتفاق ًا چیز زیادى نمى‌خواس�ت‪ .‬زنى جوان‪ ،‬عالقه‌مند به‬ ‫ِ‬ ‫ظرافت اشیا‪ ،‬حساس‪ ،‬طبیعى‪ ،‬نیرومند و مشتاق‬ ‫زیبایى و‬ ‫در سکس‪ ،‬غریزى‪ ،‬زندگى‌دوست‪ ،‬اغلب حتا بدوى و‪ ،‬از‬

‫گوستاو فلوبر‬

‫‪30‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫نگاه جهان پیرامونش‪ ،‬خل و چل و ناپایدار (شما بخوانید‪،‬‬

‫گرفتن شکل زندگى‌اش و تغییر آن)‪ ،‬زنى‬ ‫مشتاق به دست‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬


‫که به طور غریزى مى‌دانست و مى‌فهمید که جامعه و نظام‬

‫ارزش‌سازى مردساالرانه‌اش به شدت و دقت‪ ،‬سهم او را‬ ‫از زندگى کنت�رل و محدود کرده و مى‌کن�د‪ِ .‬اما چنین زنى‬

‫آتش تازه‬ ‫بود‪ ،‬مثل بس�یارى زنان دیگر‪ ،‬غروب‌ها که کنار ِ‬

‫چاى مى‌نوش�ید و میل و کاموا به دست مى‌گرفت تا شالى‬

‫براى زمستان ببافد‪ ،‬به تخیالت و رؤیاهایش زمان مى‌داد‬ ‫تا در س�ر پرش�ورش خوب بچرخند‪ ،‬اما برخالف بسیارى‬

‫زنان دیگ�ر‪ ،‬متوقف کردن جری�ان رؤیاهایش را مصلحت‬ ‫نمى‌دید‪ ،‬و طرفه ای�ن که از این «مصلحت‌نیندیش�ى» و‬ ‫«آخر و عاقبت‌گریزى» هم نمى‌ترس�ید‪ِ .‬ام�ا حاضر بود‪،‬‬ ‫قهرمانى کوچک ش�خصى‌اش‬ ‫ت�ا پ�اى آرس�نیک‪ ،‬در راه‬ ‫ِ‬ ‫بایستد‪.‬‬

‫اِما بووارى درون ما کجاست؟ آیا اص ً‬ ‫ال‬ ‫انبوهى آن همه‬ ‫هنوز زنده است؟ آیا زیر‬ ‫ِ‬ ‫آرى و نه‌ها‪ ،‬آن همه باید و نبایدها‪ ،‬هنوز‬ ‫نفس مى‌کشد؟ امروز در سال ‪٢٠١٤‬‬ ‫خودکشى‬ ‫میالدى‪ ،‬یک قرن و نیم پس از‬ ‫ِ‬ ‫اِما بووارى در راه آزادى فردى و به شدت‬ ‫زنانه‌ى خود‪ ،‬ما کجا ایستاده‌ایم؟ بیایید‬ ‫خودمان را زنده زنده تشریح کنیم‬

‫مى‌گوی�م کوچک و ش�خصى‪ ،‬چون عصی�ان زنى مثل‬ ‫ِاما الزام ًا عصیانى عظیم و بشردوستانه و حتا ایدئولوژیک‬

‫در راه آزادى ف�ردى و ب�ه ش�دت زنان�ه‌ى خ�ود‪ ،‬م�ا کجا‬

‫ساده‌ى روزمره مى‌تواند باش�د‪ .‬قواعد حاکم بر گذران امر‬

‫تن مرده حتا اگر مبتذل هم نباشد‪ ،‬دیگر‬ ‫تش�ریح و واکاوى ِ‬

‫نیس�ت‪ .‬عصیان ِاما عصیان فرد ِ‬ ‫فرد زنان در همین زندگى‬

‫س�اده‌اى مثل زندگى روزمره را ش�اید زنان ساخته باشند‪،‬‬ ‫ام�ا ایدئولوژى و ابزار کنترل آن را عموم ًا مردان نظام داده‬ ‫و مردانه نوشته‌اند‪ .‬براى همین هم سهم مردان از آزادى‬

‫همیشه بیش از س�هم زنان تعیین شده‪ .‬ولى گاه البه‌الى‬ ‫ای�ن زمانى ک�ه تواف�ق کرده‌ای�م به عن�وان «همیش�ه»‬

‫خودکش�ى ِام�ا بووارى‬ ‫میلادى‪ ،‬یک ق�رن و نیم پس از‬ ‫ِ‬ ‫ایس�تاده‌ایم؟ بیایید خودم�ان را زنده زنده تش�ریح کنیم‪.‬‬ ‫به درد ما نخواهد خورد‪.‬‬

‫مس�ئله از یک س�و احس�اس و عاطف�ه‌اى اس�ت که ما‬

‫نسبت به مفهوم آزادى داریم و تصویر ذهن ما ست از ِ‬ ‫خود‬

‫آزادمان به عنوان یک زن‪ ،‬و از س�وى دیگر این اس�ت که‬ ‫اساس� ًا ِ‬ ‫خود آزادى چه جور چیزى است؟ در این معنى که‬

‫بپذیریم�ش‪ ،‬زنان�ى «الیور تویس�ت»وار بش�قاب خود را‬ ‫دوباره در دست گرفته‌اند و گفته‌اند‪« :‬لطف ًا کمى بیشتر»‪.‬‬

‫جس�ت‌وجویش هس�تیم فقط به آزادى مربوط نیست‪ ،‬به‬

‫ب�ارگاس یوس�ا‪ ،‬نویس�نده‌ى محب�وب جه�ان‪ ،‬در عیش‬

‫آزادى چی�زى خود ب�ه خ�ودى نیس�ت‪ .‬آزادى فراتر از‬

‫اثر آق�اى فلوبر‪ ،‬نوش�ت‪« :‬عصی�ان ِاما برخاس�ته از یک‬

‫هم همیش�ه «به دست آمده» و هیچ‌وقت لقمه‌ى حاضر و‬

‫یک ق�رن و اندکى بع�د از انتش�ار مادام ب�ووارى‪ ،‬ماریو‬

‫م�دام‪ ،‬که در حقیقت حاش�یه‌اى اس�ت مفص�ل درباره‌ى‬ ‫اعتقاد اس�ت و آن این که من از س�هم خود خرسند نیستم‬

‫و آن پاداش پادرهواى آس�مانى به درد من نمى‌خورد‪ .‬من‬

‫مى‌خواهم زندگى‌ام همین‌جا و هم‌اکنون به تمامى تحقق‬ ‫پذی�رد‪ .‬بى‌گمان در ژرفاى سرنوش�تى که ِام�ا آرزو مى‌کند‬

‫غولى هولناک خفته است‪ ،‬خاصه آن‌گاه که این سرنوشت‬

‫سرمش�قى براى دیگران و هدف مشترک انسان‌ها گردد‪.‬‬

‫چرا که هیچ جامعه‌اى نمى‌تواند چنین حیاتى براى همه‌ى‬ ‫اعضایش فراهم کند‪».‬‬

‫کم�ى هم هم�ه چیز را پیچیده‌ت�ر مى‌کن�د آزادى‌اى که در‬

‫خود ما هم مربوط است‪.‬‬

‫زندگى‌هاى کوچک ما در تاریخ بزرگ انسان بر روى زمین‬

‫آماده نبوده‪ .‬البته نظریه‌هایى هس�تند که مى‌گویند انسان‬ ‫آزاد ب�ه دنیا مى آید و برعک�س‪ ،‬نظریه‌هایى که تأکید دارند‬ ‫ب�ه محض ب�ه دنیا آم�دن‪ ،‬و با هم�ان اولین گزارش�ى که‬

‫ِ‬ ‫نوزاد از همه جا بى‌خبر داده‬ ‫درباره‌ى «دختر یا پسر» بودن‬ ‫مى‌ش�ود‪ ،‬تکلی�ف میدان آزادى او هم روش�ن مى‌ش�ود‪.‬‬ ‫براى پرهی�ز از ورود به ای�ن بحث طوالن�ى و قدیمى‪ ،‬در‬

‫این مقاله کوش�یده‌ام بر آزادى و آزادى‌گریزى در زندگى و‬

‫معمولى یک زن متمرکز باش�م‪ .‬زن را در نقش‌هاى از‬ ‫عمر‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫ِام�ا ب�ووارى درون ما کجاس�ت؟ آی�ا اص ً‬ ‫ال هن�وز زنده‬

‫پیش شناخته‌ش�ده‌اش ببینم و رد این پرس�ش را بگیرم که‬

‫و نبایده�ا‪ ،‬هن�وز نف�س مى‌کش�د؟ امروز در س�ال ‪2014‬‬

‫آزادى ان�د یا ترس�ان و گریزان از آن؟ نس�بت زن�ان با آن‬

‫انبوه�ى آن همه آرى و نه‌ه�ا‪ ،‬آن همه باید‬ ‫اس�ت؟ آیا زیر‬ ‫ِ‬

‫رابطه‌ى زنان و آزادى چیس�ت؟ زنان مش�تاق و خواهان‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪31‬‬


‫همه‌ى ما زنانى را دیده‌ایم که ازدواج‬ ‫دوباره‌ى شوهران خود را هرگز نپذیرفته‬ ‫اما به آن تن داده‌اند‪ ،‬زنانى که در‬ ‫رابطه‌هاى عجیب و بیمار و آزارنده‬ ‫مانده‌اند و در تشریح ماندن‌شان‬ ‫گفته‌اند‪« :‬کجا بروم بعد از این همه‬ ‫سال؟» زنانى که تنعم و امکانات‬ ‫اقتصادى زندگى با همسر را چنان‬ ‫خواسته‌اند که توهین و تحقیر و‬ ‫سردرگمى و خشونت را هم ناگزیر‬ ‫خواسته‌اند‬ ‫راهپیمای�ى طوالنى که می�ان «تأمل» و «عمل» اس�ت‬

‫چیست؟‬

‫از بع�د از انقلاب صنعت�ى در جهان ت�ا همی�ن امروز‪،‬‬

‫آموزه‌هاى فمینیس�تى درباره‌ى آزادى و برابرى گفته‌اند و‬

‫هن�وز هم مى‌گویند‪ .‬با این حال‪ ،‬هن�وز همه‌ى ما زنانى را‬

‫مشمول انواع‬ ‫مى‌شناس�یم که در ش�رایط نابرابر و گاه حتا‬ ‫ِ‬ ‫خش�ونت زندگى مى‌کنن�د و دم بر نمى‌آورن�د‪ ،‬مگر گاهى‬

‫خ�وش چاى عصر‪ .‬همه‌ى‬ ‫به غر زدن با دوس�تى‪ ،‬هنگام‬ ‫ِ‬

‫م�ا زنانى را مى‌شناس�یم ک�ه در خان�ه‌اى مانده‌ان�د که زیر‬ ‫س�قفش کتک خورده یا تحقیر شده‌اند‪ ،‬زنانى که با ازدواج‬

‫زنان «بساز»ى که‬ ‫مجدد همسران‌ش�ان «س�اخته‌اند»‪ِ ،‬‬ ‫نه با غرور و سرافرازى که با پذیرش و نادیده‌انگارى‪ ،‬نهاد‬

‫خانواده را با چنگ و دندان چسبیده و در هر شرایطى حفظ‬ ‫کرده‌اند‪ .‬زنان ناراضى‪ ،‬زنانى که خواب مى‌بینند و از تعبیر‬ ‫خ�واب خود مى‌ترس�ند‪ ،‬زنان�ى در برزخ می�ان دو جهان‪،‬‬ ‫یکى م�رده و دیگ�رى نات�وان از زاییده ش�دن‪ .‬همه‌ى ما‬

‫این زنان را مى‌شناس�یم‪ .‬کمى دورت�ر‪ ،‬کمى نزدیک‌تر‪،‬در‬ ‫جهان پیرامون‌مان یا در درون خودمان‪.‬‬ ‫دالیل منفى‪ ،‬پول و ارزش‌هاى درهم‬

‫ِ‬ ‫خرید‬ ‫بدترین و دلسردکننده‌ترین ش�کل خرید براى من‬

‫درهم اس�ت‪ ،‬بى انتخاب‪ ،‬بدون لذت جدا کردن‪ ،‬و ناگزیر‬

‫بودن از پذیرش آن‌چه در کیسه‌تان مى‌‌‌ریزند‪ .‬مواد غذایى‬

‫‪32‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫که این طورى مى‌خریم اغلب براى زندگى نیس�تند‪ ،‬براى‬

‫معنابخش‬ ‫زیس�تن و س�ر کردن اند‪ ،‬چرا که عنصر حیات و‬ ‫ِ‬ ‫«انتخ�اب» را در خ�ود ندارن�د‪ .‬در ای�ن معن�ا تا دس�ت به‬

‫انتخاب نزنید‪ ،‬زندگى‌تان شکل نمى‌گیرد‪ .‬با اعتقاد به این‬ ‫معنا نمى‌شود همه‌چیز را با هم خواست‪.‬‬

‫اریک فروم در کتاب مش�هورش گریز از آزادى مى‌گوید‪:‬‬

‫انسان این‬ ‫«فهم معناى آزادى تابع فهم خلق‌وخو و منش‬ ‫ِ‬ ‫من�ش جهان امروز چیس�ت؟‬ ‫عصر اس�ت‪ ».‬خلق‌وخو و‬ ‫ِ‬

‫مگر مى‌ش�ود به این پرسش ناممکن پاسخ داد یا دست کم‬ ‫به این سادگى پاسخ داد؟ اما مشاهدات ساده‌ى روزمره‌ى‬

‫م�ا مى‌گوید دس�ت ک�م در گ�روه بزرگ�ى از ش�هروندان‪،‬‬ ‫ارزش‌هاى مادى‪ ،‬پول داش�تن‪ ،‬رفاه نس�بى و آسایش در‬

‫معناى تن‌آس�ایى‪ ،‬حتا به بهاى روح و روان آزرده‪ ،‬بخشى‬ ‫از خلقیات عمومى انسان در جهان امروز است‪.‬‬

‫همه‌ى ما زنانى را دیده‌ایم که ازدواج دوباره‌ى شوهران‬

‫خ�ود را هرگز نپذیرفت�ه اما به آن تن داده‌ان�د‪ ،‬زنانى که در‬

‫رابطه‌ه�اى عجیب و بیمار و آزارنده مانده‌اند و در تش�ریح‬ ‫ماندن‌ش�ان گفته‌اند‪« :‬کجا بروم بعد از این همه سال؟»‬ ‫زنانى که تنعم و امکانات اقتصادى زندگى با همسر را چنان‬

‫خواس�ته‌اند که توهین و تحقیر و س�ردرگمى و خشونت را‬ ‫هم ناگزیر خواس�ته‌اند‪ .‬رویکرد منفعت‌طلبانه‌اى اس�ت‪.‬‬

‫بودن به دالیل منفى اس�ت‪ .‬ماندن ب�ه خاطر خرج زندگى‬ ‫است‪ .‬به خاطر تنبلى و ترس از بلند شدن روى زانوى خود‬

‫همزیستى بیش از حد طوالنى با‬ ‫است‪ .‬همین موضوع در‬ ‫ِ‬ ‫پدر و مادر‪ ،‬که در ایران بسیار مرسوم است‪ ،‬هم خودش را‬ ‫نش�ان مى‌دهد‪ .‬دختران هم آزادى‌هاى حاصل از زندگى‬

‫شخصى را مى‌خواهند و هم حمایت‌هاى مالى و معنوى و‬ ‫میز شام خانواده را‪ .‬هم نجنگیدن را و هم به دست آوردن‬ ‫را‪ .‬شاید کس�انى بگویند داورى سخت و ناروایى است اما‬

‫دست کم سهمى از یک نگاه کلى به ماجراى زنان و آزادى‬ ‫را مى‌توان به آن داد‪.‬‬

‫س�ر و کله‌ى ِاما ب�ووارى این‌جا با به میان کش�یدن این‬

‫پرس�ش پی�دا مى‌ش�ود‪« :‬آزادى‌ که م�ا زن�ان از آن حرف‬

‫مى‌زنی�م‪ ،‬موضوع فکر اس�ت ی�ا عمل؟» فکر ک�ردن به‬ ‫آزادى و شعار دادن درباره‌اش یا سرودن از آن که اگر آوازى‬

‫مى‌خوانْد‪ ،‬هیچ‌کجا دی�وارى فروریخته برجاى نمى‌مانْد‪،‬‬ ‫احتیاجى اس�ت روانى یا تلقینى یا زیبایى شناختى یا امرى‬ ‫است روش�ن و بدیهى که به زندگى مفهوم هوشیارانه‌ترى‬


‫مى‌ده�د؟» ِاما بووارى از ش�ما مى‌پرس�د‬

‫چه‌ط�ور ممک�ن اس�ت ج�ان و روزه�اى‬ ‫خ�ود را تنها ب�ه دلی�ل تنبلى و فک�ر معاش‬ ‫بفروش�ید؟ گیری�م ب�ه منابعى که مش�روع‬

‫ش�ناخته ش�ده‌اند‪ِ .‬اما مى‌خواهد بداند آیا از‬ ‫نگاه کردن به خودت�ان در این مجموعه ى‬

‫مغشوش و درهم نخواهید ترسید؟‬ ‫موجود ترسناکى به نام زن آزاد‬

‫وحش�ت از زن و «مراق�ب ب�ودن» در‬

‫مواجه�ه ب�ا او را همه‌جا در ادبی�ات کهن و‬

‫حتا م�درن ایرانى مى‌ت�وان پى‌گیرى کرد‪.‬‬ ‫زن فریبنده و فریبکار اس�ت و اگر آزاد باش�د‬

‫که دیگر «فتنه اس�ت‪ ،‬خواب�ش برده به‪».‬‬ ‫زن جس�ورتر پررنگ‌تر اس�ت‪ .‬بیش�تر دیده‬ ‫مى‌ش�ود و بیش�تر ممک�ن اس�ت بى‌نی�از و‬ ‫مس�تقل باش�د‪ .‬زن جس�ورتر برانگیزاننده‬

‫است و ممکن است در مخیله‌ى زنان دیگر‬ ‫ه�م جا باز کن�د و یا حتا لحظه‌اى‪ ،‬تاش�ى از‬ ‫حس�رت برانگی�زد‪ .‬در رویک�رد مصلحان�ه‬

‫و مهربانان�ه‌ی «نس�وان ناق�ص عق�ل»‬ ‫هرچ�ه آزادتر باش�ند‪ ،‬جامعه و امر مس�لط‪،‬‬

‫بیش�تر بر خود الزم مى‌دان�د که نگران راه و‬

‫چاه‌هاى پیش پاى‌ش�ان باشد‪ .‬دیکتاتورى‬ ‫مصل�ح دقیق� ًا در چنی�ن نقط�ه‌اى ش�کل‬ ‫مى‌گی�رد‪ ،‬در نقط�ه‌اى ک�ه پ�در مهربان و‬

‫مادر نگران‪ ،‬س�االروار‪ ،‬تصمیم به محدود‬ ‫ِ‬ ‫ک�ردن افق‌ه�اى حرک�ت و زندگ�ى ش�ما‬

‫مى‌گیرند‪ .‬فرزند مؤنث خانواده اگر باش�ید‪،‬‬ ‫آزادتر بودن‌تان حتم ًا ترس�ناک‌تر است‪ .‬زن‬ ‫هرق�در آزادى و یا امکانات بیش�ترى براى‬

‫آزادى داش�ته باش�د عضو خطرناک‌ترى از‬

‫جامعه‌اى خواه�د بود که بخش�ى از نظم و‬ ‫دس�تکارى‬ ‫حیات خود را اساس� ًا بر کنترل و‬ ‫ِ‬ ‫ناآگاهى او‬ ‫نه تنها ب�دن و آگاهى ک�ه روح و‬ ‫ِ‬

‫بن�ا گذاش�ته‪ .‬در چنی�ن فضایى زن ی�ا زنان‬

‫آزاد‪ ،‬حتا زن یا زنانى که جس�ارت مى‌کنند و‬ ‫به آن س�رود کوچک فکر مى‌کنن�د‪ ،‬تنها به‬

‫تصویرسازی اثر شارل لئاندر برای کتاب مادام بوواری ‪ 1931‬میالدی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪33‬‬


‫البته راحت‌تر مى‌توان با کشکولى از ارزش‌ها و خواسته‌ها‬

‫نظریه‌هایى هستند که مى‌گویند‬ ‫انسان آزاد به دنیا مى آید و برعکس‪،‬‬ ‫نظریه‌هایى که تأکید دارند به محض به‬ ‫دنیا آمدن‪ ،‬و با همان اولین گزارشى که‬ ‫درباره‌ى «دختر یا پسر» بودن نوزادِ از‬ ‫همه جا بى‌خبر داده مى‌شود‪ ،‬تکلیف‬ ‫میدان آزادى او هم روشن مى‌شود‬ ‫همی�ن دلیل‪ ،‬طبقه‌اى بالقوه انقالبى و مس�تعد ش�ورش‬

‫خواس�تن‬ ‫و ناآرام�ى ش�ناخته مى‌ش�وند‪ .‬هم�ه‌ى این‌ها‬ ‫ِ‬ ‫آزادى را سخت‌تر و نخواس�تنش را آسان‌‌تر مى‌کند‪ .‬از ِاما‬ ‫بووارى اگر بپرس�ید‪ ،‬در رابطه‌ى پرش�ور زن و آزادى‪ ،‬اگر‬ ‫واقع� ًا آزادى را بخواهید‪ ،‬ل�ذت چالش‌هایش را هم تا پاى‬ ‫آرسنیک حتا به جان مى‌نوشید و داوطلبانه اجازه مى‌دهید‬ ‫از شما و آزادى‌تان بترسند‪ ،‬وگرنه که رؤیاى آزادى بهترین‬

‫سوژه‌ى پاورقى‌هاى مبتذل نشریات هم مى‌تواند باشد‪.‬‬ ‫دادن کشکول‌هامان‬ ‫سر و سامان‬ ‫ِ‬

‫احساس�ى‬ ‫هم�ه روزى خواهیم م�رد و این خودش نیاز‬ ‫ِ‬ ‫ش�دیدى در م�ا به وجود م�ى‌آورد ک�ه باألخ�ره معنایى در‬

‫ای�ن زندگى پیدا کنی�م‪ .‬براى پی�دا کردن معن�ا چه چیزى‬ ‫ضرورى‌ت�ر از اندک�ى آزادى؟ اگ�ر آزادى را ن�ه مفهومى‬ ‫الزام ًا صفر و صدى بلکه مفهومى صفر تا صدى بگیریم که‬ ‫ِ‬ ‫شدت دست‌نیافتنى بودن‪ ،‬بى‌معناست‪،‬‬ ‫اغلب صدش‪ ،‬از‬ ‫اخالقى جهان و زندگى‌مان و شعارها و عمل‌مان‬ ‫بررسى‬ ‫با‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫مى‌شود دس�ت کم به جایگاه ریاضى خود دست یافت‪ .‬در‬ ‫گستره‌ى بى‌مرز این جهان‪ ،‬ما کجا ایستاده‌ایم؟ «روشن‬

‫کردن تکلیف» اگرچه همیش�ه هم به آن اندازه که توصیه‬ ‫شده‪ ،‬الزم نیست اما در این‌جا به نظر مى‌رسد براى تعیین‬ ‫نقش�ه‌‌ى راه به درد مى‌خورد‪ .‬براى سنجش کیلومترهاى‬ ‫پیش رو‪.‬‬

‫آغاز و پایان قطعى و مش�خصى در کار نیس�ت اما خوب‬

‫اس�ت ک�ه بدانی�م از نقط�ه‌اى که هس�تیم تا نقط�ه‌اى که‬

‫مى‌خواهیم باش�یم چ�ه قدر راه اس�ت‪ ،‬چیزى ک�ه اغلب‬ ‫نمى‌دانیم و گاه ندانستنش را ترجیح مى‌دهیم‪ .‬این‌طورى‬

‫‪34‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫و داد‌ه‌ه�اى متناق�ض س�ر ک�رد‪ .‬از ی�ک س�و زنى ب�ود با‬

‫خواسته‌ى روابط آزاد یا ازدواج برابر و از سوى دیگر مهریه‬

‫و نفقه را به رس�میت شناخت‪ .‬از یک س�و به فرصت‌هاى‬ ‫ش�غلى براب�ر براى زن�ان و مردان باور داش�ت و از س�وى‬ ‫دیگر خواستار هرچه بیش�تر شدن مرخصى زایمان و کمتر‬ ‫شدن س�اعات کارى براى زنان بود‪ ،‬از یک طرف اشتغال‬ ‫آزاد و حض�ور و مش�ارکت اجتماع�ى را ب�ه مثاب�ه ان�رژى‬

‫هس�ته‌اى حق مسلم زنان دانست و از س�وى دیگر درآمد‬

‫خود را به حس�اب پس‌انداز ش�خصى واریز ک�رد و به «بابا‬ ‫ن�ان داد» معتقد بود‪ .‬مى‌توان از یک س�و بر اس�تقالل از‬ ‫پدر و مادر و دخالت ندادن‌ش�ان در شئون زندگى شخصى‬

‫اصرار داشت و از س�وی دیگر از آن‌ها پول توجیبى گرفت‬

‫و جهیزیه خواس�ت‪ .‬مى‌ش�ود ب�ه روابط جنس�ى آزاد باور‬ ‫داش�ت و همزمان با اولین بوس�ه به جش�ن عروسى فکر‬

‫ستم تاریخ بر زنان گفت و به موازاتش‪ ،‬در‬ ‫کرد‪ ،‬مى‌توان از ِ‬ ‫ِ‬ ‫مجادالت ارزان‬ ‫سرگرم‬ ‫قالب «عروس» و «مادرشوهر»‬ ‫ِ‬

‫‌پایان ماللت‌بار‬ ‫قیمت بود ‪ ...‬مى‌توان در این کشکول بى ِ‬ ‫تا همیش�ه ماند و آن گوش�ه و کنار‪ ،‬گاه ه�م رؤیاى آزادى‬ ‫زنان را مثل نمک بر زخم‌هاى کهنه و مانده پاشید‪.‬‬

‫با این ح�ال‪ ،‬اگر پاى ش�هامت اخالقى به می�ان بیاید‪،‬‬ ‫ممکن است زنانى – که ابد ًا هم کم‌تعداد نیستند – بخواهند‬ ‫گرفتن زندگى‌شان را در‬ ‫رفتارى ش�کوهمند مثل در اختیار‬ ‫ِ‬

‫پی�ش بگیرن�د‪ .‬قهر اجتماع�ى را به جان بخرن�د و یک بار‬ ‫براى همیشه تکلیف هستى‌شان را با ارزش‌ها و خواسته‌ها‬ ‫روش�ن کنند‪ .‬البته ک�ه عقاید ما مطلق� ًا ارزش عام ندارند و‬ ‫شاید همه‌ى این نوشته را بتوان تنها رویکردى شخصى و‬ ‫امپرسیونیستى به موضوع «زنان و آزادى» دانست ولى‪،‬‬

‫از نگاه این نوش�ته‪ ،‬براى حرکت به س�وى آزادى اول این‬ ‫که هیچ راهى جز حرکت نیس�ت و دوم ه�م این که باید آن‬

‫کشکول شلوغ و متناقض را کمى هم که شده سر و سامان‬

‫داد؛ نگاهى که ب�ار دیگر ما را به س�مت جاذبه‌ى بى‌پایان‬ ‫ِام�ا بووارى مى‌برد‪ ،‬زنى که راه آزادى را براى همیش�ه به‬

‫عطر تلخ و ِ‬ ‫سرد آرسنیک آغشت‪ِ ،‬اما بووارى که به گفته‌ى‬

‫مدافع آن جنبه از انسانیت ما تبدیل‬ ‫آقاى یوسا‪ ،‬به نمونه و‬ ‫ِ‬ ‫ش�د که کمابی�ش همه‌ى ادی�ان و ایدئولوژى‌ه�ا و جوامع‬ ‫بى‌رحمان�ه ان�کارش کرده‌ان�د‪ ،‬آزادى که آه اگر س�رودى‬

‫بخوا َند‪ ،‬کوچک‪ ،‬حتا کوچک‌تر از گلوگاه یکى پرنده‪.‬‬


‫امروزه ما از دروازه‌ی پرقداست «پرده‌ی بکارت»‬ ‫عبور کرده‌ایم و از دست رفتن‌اش را در ردیف‬ ‫لحظه‌هایی از زندگی‌مان می‌دانیم که می‌آیند و‬ ‫می‌روند‪ ،‬هرچند که در لحظه‌ای طالیی و عاشقانه‬ ‫از دست نرفته باشد‪ :‬مگر همه‌ی لحظه‌های‬ ‫زندگی طالیی است؟ ما در زمانه‌ی علیا الماجده‬ ‫زندگی می‌کنیم که عریان کردن پوشیدگی‌های‬ ‫بدنش را شجاعت می‌داند‪ ،‬دورانی که زنان در‬

‫خیابان‌های شهر به نشانه‌ی اعتراض عریان‬ ‫می‌شوند و در برابر عکاسان سینه‌هایشان‬ ‫را تکان می‌دهند و باسن‌هایشان را رو به‬ ‫دوربین می‌گیرند و صدها گزارش درباره‌ی بدن‬ ‫عریان‌شان منتشر می‌شود‪ ،‬عصری که رازهای‬ ‫جنسی مانند تبلیغ مایع ظرف‌شویی تکراری‬ ‫است‪ ،‬و رسانه‌ها پر از برنامه‌های آموزش برابری‬ ‫جنسی زنان و مردان است‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪35‬‬


‫دکتر ناصرزاده می‌گوید‪« :‬من اص ً‬ ‫ال‬ ‫این حرف فمینیست‌های افراطی را‬ ‫نمی‌فهمم که می‌گویند زن و مرد هیچ‬ ‫فرقی ندارند و زن‌ها هم مانند مردها‬ ‫می‌توانند روابط جنسی آزاد داشته‬ ‫باشند‪ .‬آن‌ها اکتیویست هستند و داخل‬ ‫مطب‌های روان‌شناس‌ها را نمی‌بینند که‬ ‫چه خبر است‪».‬‬ ‫ابا این حال‪ ،‬بس�یاری از ما هنوز خجالت‌زده می‌ش�ویم‬ ‫از ای�ن که مردی که با او در رابطه‌ی عاطفی هس�تیم به ما‬ ‫بگوید اش�تیاق‌مان در رختخ�واب زیاد اس�ت و زن آرامی‬ ‫نیس�تیم‪ .‬ما هنوز نمی‌دانیم که با این نی�از طبیعی‌مان چه‬ ‫کنیم و گاهی حتا با خودمان هم روراس�ت نیس�تیم و به هر‬ ‫ارتباط‌مان برچس�ب عش�ق می‌زنیم‪ ،‬حتا اگ�ر فقط برای‬ ‫برطرف کردن نیاز جنسی بوده باشد‪.‬‬ ‫آیا برای ارضای نیاز جنسی اول باید عاشق شد؟‬ ‫آیا در جهان زنان‪ ،‬عش�ق و س�کس در یک مسیر تعریف‬ ‫می‌ش�وند؟ یا از وحش�ت قضاوت مردان اس�ت ک�ه زنان‬ ‫محتاط می‌ش�وند و میل کمتری به س�کس از خود نش�ان‬ ‫می‌دهند؟‬ ‫ش�هرزاد پورعب�داهلل‪ ،‬روان‌درمانگر و مش�اور ازدواج‪،‬‬ ‫می‌گوی�د‪« :‬هیچ‌ک�دام از مراجع�ان ایران�ی‌ام‪ ،‬ب�ا وجود‬ ‫تالش‌هایش�ان‪ ،‬هنوز این را نپذیرفته‌اند که مس�یر عشق‬ ‫و س�کس همیش�ه به یک نقطه ختم نمی‌ش�ود‪ .‬ما تربیت‬ ‫نشده‌ایم تا صادقانه و صریح‪ ،‬بدون خجالت و پرده‌پوشی‪،‬‬ ‫در مورد خواسته‌های جنسی‌مان حرف بزنیم‪».‬‬ ‫اما س�ارا ناص�رزاده‪ ،‬روان‌درمانگر و سکس‌تراپیس�ت‪،‬‬ ‫معتقد است که مش�کالت همه‌ی زنان جهان در حیطه‌ی‬ ‫س�کس و عشق یکی اس�ت‪ ،‬فقط در کش�ورهای مذهبی‬ ‫مانند ایران کمی ش�دیدتر اس�ت‪« :‬مش�کل همه‌ی زنان‬ ‫از هر فرهنگی این اس�ت که نمی‌توانن�د مانند مردها تعدد‬ ‫روابط جنس�ی داشته باشند؛ بیشتر زنانی که سعی کرده‌اند‬ ‫روابط آزاد داش�ته باش�ند بعدر با مش�کالت عمیق روحی‬ ‫مواجه شده‌اند‪».‬‬ ‫دکتر ناص�رزاده‪ ،‬که س�اکن نیویورک اس�ت‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫ل ‪،Sex and the City‬خیلی‌ها از من‬ ‫«بعد از پخ�ش س�ریا ‪‪‬‬

‫‪36‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫می‌پرس�یدند که آیا زنان از نظر جس�می و روحی می‌توانند‬ ‫مانند شخصیت‌های این سریال تعدد روابط جنسی داشته‬ ‫باشند؟ زنان خیلی راغب شده بودند که مانند کاراکترهای‬ ‫این س�ریال زندگی کنند‪ .‬تجربه‌ی من با توجه به بیمارانم‬ ‫نش�ان می‌دهد که ن�ه؛ زن‌ها بعد از رابطه‌ی جنس�ی دچار‬ ‫وابستگی می‌شوند و بخشی از دلیلش کام ً‬ ‫ال فیزیولوژیک‬ ‫است‪ .‬وقتی زن ارضا می‌شود بدنش هورمون اکسیتوسین‬ ‫ترش�ح می‌کند ک�ه مح�رک انقباضات رحمی اس�ت و این‬ ‫هورمونی است که حس وابس�تگی و عاطفی در زن ایجاد‬ ‫می‌کند‪ .‬با هورمون‌ها که نمی‌شود جنگید‪».‬‬ ‫دکت�ر پورعبداهلل‪ ،‬با اش�اره به تغییر نگاه زن�ان درباره‌ی‬ ‫رابط�ه‌ی جنس�ی آزاد‪ ،‬می‌گوی�د‪« :‬خیلی از زن�ان ایرانی‬ ‫در ی�ک دهه‌ی اخیر تابوش�کنی کرده‌اند و روابط جنس�ی‬ ‫آزاد دارن�د‪ ،‬ام�ا به نظرم می‌آی�د که در ذهن ای�ن بخش از‬ ‫زن�ان هم هنوز تفکر سوءاس�تفاده‌ی جنس�ی باق�ی مانده‬ ‫اس�ت‪ .‬متأس�فانه تا زمانی که این تفکر وجود داشته باشد‬ ‫ک�ه در س�کس‪ ،‬یک نف�ر م�ورد اس�تفاده ق�رار می‌گیرد و‬ ‫یک نفر اس�تفاده می‌برد‪ ،‬روابط منطقی و درس�تی شکل‬ ‫نمی‌گیرد‪ .‬من خیل�ی از دختران مدرن ایرانی را دیده‌ام که‬ ‫دوست‌پس�ر یا شریک جنسی یا حتا شوهر داشته‌اند اما بعد‬ ‫که رابطه‌شان تمام ش�ده‪ ،‬دختر می‌گوید در آن مدت مورد‬ ‫سوءاس�تفاده واقع شده اس�ت‪ .‬یادش می‌رود که بگوید او‬ ‫هم در آن مدت از رابطه لذت برده اس�ت‪ .‬این تفکر خیلی‬ ‫بد و ظالمانه است‪».‬‬ ‫دکتر پورعبداهلل‪ ،‬با اشاره به این که هیچ‌کدام از مراجعان‬ ‫غیرایرانی‌اش مشکلی شبیه زنان ایرانی ندارند‪ ،‬می‌گوید‪:‬‬ ‫ً‬ ‫اصلا این‌طور نیس�تند‪ .‬اگر رابط�ه‌ای تمام‬ ‫«خارجی‌ه�ا‬ ‫شود‪ ،‬فکر نمی‌کنند مورد سوءاستفاده واقع شده‌اند‪ .‬شاید‬ ‫ای�ن تفک�ر از آن‌جا می‌آید که ب�رای دختر ایران�ی بکارت‪،‬‬ ‫دختر بودن‪ ،‬دختر خوب بودن و بخشیدن بدن به شخصی‬ ‫که قرار اس�ت با او ازدواج کنند خیلی مهم است و ریشه‌ی‬ ‫فرهنگی دارد‪ .‬زنان و مردان جامعه‌ی ما‪ ،‬به دلیل شرایط‬ ‫مذهبی‪ ،‬س�نتی و فرهنگی که در آن بزرگ شده‌اند‪ ،‬هنوز‬ ‫این تفکرات را در الیه‌های ذهنی‌ش�ان دارند‪ ،‬و به همین‬ ‫دلیل انتظارات‌ش�ان از روابط و نقش م�رد و زن در بخش‬ ‫ناخودآگاه ذهن‌شان با بخش خودآگاه‌شان متفاوت است‪،‬‬ ‫و همین است که خیلی وقت‌ها دردسر ایجاد می‌کند‪».‬‬ ‫آن همه انشایی که در پایان هر ارتباط جنسی خوانده شد!‬ ‫نس�یم دختر ‪ ۵۳‬ساله و دانش�جوی مقطع فوق‌لیسانس‬ ‫است و از س�ه سال پیش در واش�نگتن زندگی می‌کند‪ .‬در‬


‫عکس‪ :‬ادوارد وستون‬

‫یکی از کافه‌های شلوغ شهر قرار می‌گذاریم‪ .‬قهوه‌مان که‬ ‫به نیمه می‌رسد‪ ،‬نسیم شروع به حرف زدن می‌کند‪:‬‬ ‫من در زندگیم مرده�ای زیادی را تجربه کرده‌ام و از این‬ ‫بابت خوش�حال ام‪ .‬من س�عی کردم تابوی گناه و س�کس‬ ‫بدون عش�ق را در خودم بش�کنم‪ ،‬و مثل خیلی از زن‌های‬ ‫محت�اط‪ ،‬زندگی�م را مح�دود ب�ه چن�د م�رد نکن�م‪ .‬البته‬ ‫خیلی هم ضربه خوردم‪ .‬کار آس�انی نب�ود‪ .‬خیلی از طرف‬ ‫مردهایی که با آن‌ها خوابیدم تحقیر ش�دم‪ .‬خیلی از مردها‬ ‫برای ای�ن که من پیش�قدم می‌ش�دم تحقی�رم می‌کردند‪.‬‬ ‫مردهای ایرانی اصو ً‬ ‫ال از زنی که به س�کس مش�تاق باشد‬ ‫خوش‌شان نمی‌آید‪ .‬اما من یاد گرفتم با این نگاه‌ها چه‌طور‬ ‫برخورد کنم‪ .‬م�ن نمی‌توانم خودم را حذف کنم‪ .‬مردهای‬ ‫آمریکایی که ب�ا آن‌ها خوابیدم‪ ،‬فک�ر نمی‌کردند چون من‬ ‫زن هس�تم باید در رختخواب مفعول باش�م‪ .‬اتفاق ًا اشتیاق‬ ‫من برایش�ان جنب�ه‌ی مثب�ت دارد‪ .‬من با آن‌ه�ا راحت ام‬ ‫و ش�رایط مس�اوی را در رختخ�واب دارم‪ .‬اما ب�ا مردهای‬ ‫ایرانی‪ ،‬همیش�ه باید خ�ودم را ثابت می‌ک�ردم که من هم‬ ‫دختر خوب و خانواده‌داری هس�تم‪ .‬همیش�ه انگار باید در‬ ‫انتهای رختخواب برایشان انشا می‌خواندم‪.‬‬ ‫– تا به حال شده که بعد از رابطه‌ی رضایت‌بخش جنسی‬ ‫عاشق شوی؟‬ ‫خیلی شنیدم که آدم‌ها بعد از رابطه‌ی موفق جنسی‌شان‬

‫عاشق هم می‌شوند‪ ،‬اما برای من تا به حال اتفاق نیفتاده‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫رابطه‌ی جنس�ی خ�وب م�ن را در رابطه نگه م�ی‌دارد اما‬ ‫ً‬ ‫مثلا دنیای‬ ‫عاش�ق ش�دن معیارهای دیگری ه�م دارد‪،‬‬ ‫مش�ترک فکری‪ ،‬احس�اس رضایت از این که در کنار او به‬ ‫دیگران معرفی شوی‪ ،‬و این که در بیرون از رختخواب هم‬ ‫بخواهی با او همقدم باش�ی‪ .‬برای من این اتفاق نیفتاده و‬ ‫اساس ًا فکر می‌کنم این‌ها شعار است‪.‬‬ ‫– گفت�ی ب�ا مردهایی که حق تو را به رس�میت نشناس�ند‬ ‫برخورد می‌کنی‪ .‬مث ً‬ ‫ال چه کار می‌کنی؟‬ ‫بعض�ی از مرده�ای ایران�ی خودخ�واه ان�د و فق�ط ب�ه‬ ‫خودشان فکر می‌کنند‪ .‬اص ً‬ ‫ال فکر نمی‌کنند ارتباط جنسی‬ ‫یک عمل دوطرفه اس�ت و زن هم حق دارد که ارضا ش�ود‬ ‫و ل�ذت ببرد‪ .‬خیلی از دوس�تانم می‌گوین�د وقتی در چنین‬ ‫موقعیتی قرار بگیرند خجالت می‌کشند و چیزی نمی‌گویند‬ ‫و حتا بدتر این که ادای ارضا ش�دن ه�م در می‌آورند‪ ،‬ولی‬ ‫این دروغ است‪ ،‬هم به خودت و هم به طرف مقابلت‪ .‬من‬ ‫ای�ن را نمی‌فهمم‪ .‬دو طرف باید ل�ذت ببرند‪ .‬من وقتی در‬ ‫چنین شرایطی قرار بگیرم‪ ،‬که خیلی هم کم اتفاق نیفتاده‪،‬‬ ‫به مرد می‌گویم که وظیف�ه دارد من را هم ارضا کند و به او‬ ‫می‌گویم که چه کارهای باید انجام دهد تا ارضا شوم‪.‬‬ ‫– از گفتنش خجالت نمی‌کشی؟‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪37‬‬


‫شهرزاد پورعبداهلل می‌گوید‪« :‬گفته‬ ‫می‌شود مردها تمایل جنسی بیشتری‬ ‫از زن‌ها دارند اما من در واقعیت می‌بینم‬ ‫که زن‌های مراجعه‌کننده بیشتر از‬ ‫مردهایشان تمایل جنسی دارند‪ .‬این یک‬ ‫کلیشه است که با واقعیت‌های جهان‬ ‫امروز ما مغایرت دارد‪».‬‬ ‫نه‪ .‬برای چه باید خجالت بکشم؟ اگر مردی فکر می‌کند‬ ‫من زن شایس�ته‌ای نیستم مشکل خودش است‪ ،‬و اساس ًا‬ ‫جه�ان من با این م�رد فرق دارد‪ .‬من اول بای�د خودم را به‬ ‫رسمیت بشناس�م و بعد دیگری را‪ .‬خوشبختانه من اص ً‬ ‫ال‬ ‫خجالت نمی‌کش�م‪ .‬مردهایی هم که بخواهند کنایه بزنند‬ ‫خیلی راحت بهش�ان می‌گویم که اش�تباه فک�ر می‌کنند و‬ ‫بهتر اس�ت این کنایه‌ها را برای خودش�ان نگه دارند‪ .‬مرد‬ ‫ایران�ی پررو ام�ا مهربان اس�ت؛ وقتی به او ی�اد بدهی که‬ ‫احترام بگذارد حتم ًا به تو احترام می‌گذارد‪.‬‬ ‫برابری مرد و زن خارج از رختخواب‬ ‫ً‬ ‫اصلا ای�ن ح�رف‬ ‫دکت�ر ناص�رزاده می‌گوی�د‪« :‬م�ن‬ ‫فمینیس�ت‌های افراط�ی را نمی‌فهمم ک�ه می‌گویند زن و‬ ‫مرد هیچ فرق�ی ندارند و زن‌ها هم مانن�د مردها می‌توانند‬ ‫روابط جنسی آزاد داشته باش�ند‪ .‬آن‌ها اکتیویست هستند‬ ‫و داخ�ل مطب‌ه�ای روان‌ش�ناس‌ها را نمی‌بینن�د که چه‬ ‫خبر اس�ت‪ .‬مطب‌ها پر از دختران و زنانی اس�ت که روابط‬ ‫جنسی زیادی داشته‌اند اما سردرگم اند و کالفه‪ .‬زن با مرد‬ ‫ف�رق می‌کند‪ .‬باید قبول کنیم که مرد و زن از بعضی جهات‬ ‫با هم تفاوت دارند‪».‬‬ ‫او در ادامه می‌گوید‪« :‬من مراجعان زیادی دارم که روابط‬ ‫جنسی آزاد داشته‌اند‪ .‬آن‌ها توانسته‌اند احساسات‌شان را‬ ‫کنترل کنن�د و مثل مرده�ا از رابطه‌ها گذر کنند و وابس�ته‬ ‫نشوند‪ ،‬اما بعدتر برایشان مشکل ایجاد شده است‪ .‬ما باید‬ ‫متوجه باش�یم که جنگ براب�ری زن و م�رد را در مرزهای‬ ‫خ�ارج از رختخواب انجام دهیم‪ .‬یک مثال س�اده می‌زنم‬ ‫تا اختالف دنیای جنس�ی مرد و زن کام ً‬ ‫ال مش�خص شود‪.‬‬ ‫زنی اگر از جفتش ناراحت باشد نمی‌تواند با او سکس کند‪،‬‬ ‫اما مرد اگ�ر از جفتش ناراحت باش�د باز ه�م می‌تواند با او‬ ‫س�کس کند و این دو را مربوط به ه�م نمی‌داند‪ .‬به همین‬

‫‪38‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫س�ادگی‪ ،‬این دو جنس در امور جنس�ی با هم متفاوت اند‪.‬‬ ‫به اعتقاد من‪ ،‬ش�عارهای افراطی در تبلیغ روابط جنس�ی‬ ‫آزاد و متنوع برای زنان خوب نیست‪».‬‬ ‫دکتر ناص�رزاده مث�ال دیگ�ری می‌زند‪« :‬م�ن بیماری‬ ‫دارم که ازدواج کرده و خیلی هم همس�رش را دوست دارد‬ ‫ام�ا لذتی از رابطه‌ی جنس�یش نمی‌برد و مدت‌هاس�ت که‬ ‫رابطه‌شان بحرانی شده چون زن مایل به رابطه‌ی جنسی‬ ‫ً‬ ‫قبلا رواب�ط متعدد جنس�ی داش�ته و طوری‬ ‫نیس�ت‪ .‬او‬ ‫خودش را تربیت کرده که وابس�ته نباشد‪ ،‬و احساساتش و‬ ‫میل به وابستگی را در خودش کشته است‪ .‬بنابراین‪ ،‬حاال‬ ‫با ش�وهرش در ارتباط طوالنی مدت دچار مش�کل ش�ده‬ ‫چون فک�ر می‌کند طبق تجربه‌اش بای�د در جایی دیگر و با‬ ‫شخص دیگری رابطه‌ی جنسی ایجاد کند‪».‬‬ ‫مردهای که فاعل بودن زن برایشان ترسناک است‬ ‫ش�هرزاد پورعب�داهلل می‌گوی�د‪« :‬گفته می‌ش�ود مردها‬ ‫تمایل جنس�ی بیش�تری از زن‌ها دارند اما م�ن در واقعیت‬ ‫می‌بین�م که زن‌های مراجعه‌کننده بیش�تر از مردهایش�ان‬ ‫تمای�ل جنس�ی دارن�د‪ .‬ای�ن ی�ک کلیش�ه اس�ت ک�ه ب�ا‬ ‫واقعیت‌های جهان امروز ما مغایرت دارد‪».‬‬ ‫دکتر پورعبداهلل در مورد مش�کل غالب در روابط جنسی‬ ‫می‌گوید‪« :‬متأسفانه مشکل این‌جاست که زن‌های ایرانی‬ ‫بیشتر مواقع روی تمایل جنسی‌شان سرپوش می‌گذارند‪،‬‬ ‫چون می‌ترسند که به ضررشان تمام شود و مث ً‬ ‫ال مرد شک‬ ‫کن�د که او قب ً‬ ‫ال روابط جنس�ی زیادی داش�ته‪ ،‬و ش�اید هم‬ ‫همین‌طور بوده اما زن نمی‌خواهد بگوید‪ ،‬چون می‌ترسد‬ ‫که دختر س�بکی جل�وه کند‪ .‬اما در اروپ�ا و آمریکا برعکس‬ ‫است؛ اگر زنی کنترل ارتباط جنسی را در دست بگیرد و به‬ ‫قولی فعال باشد‪ ،‬برای مردها نه تنها جالب است بلکه یک‬ ‫نقطه‌ی مثبت در رابطه‌شان تلقی می‌شود‪ .‬برای مردهای‬ ‫ایران�ی‪ ،‬فاعل بودن زن در ارتباط جنس�ی چیز ترس�ناکی‬ ‫است‪».‬‬ ‫‫دکت�ر پورعب�داهلل‪ ،‬با اش�اره ب�ه مراجع�ان ایرانی‌اش‪،‬‬ ‫می‌گوی�د‪« :‬خیل�ی س�خت اس�ت ب�رای ایرانی�ان که در‬ ‫مورد س�کس ح�رف بزنند‪ .‬حت�ا وقتی می‌خواهن�د با من‬ ‫که مشاورش�ان هس�تم حرف بزنند‪ ،‬خیلی خالصه حرف‬ ‫می‌زنند‪ ،‬و می‌گویند‪ :‬خیلی ببخش�ید‪ ،‬بی‌ادبی است ولی‬ ‫… به نظ�رم‪ ،‬یکی از دالی�ل اصلی ترس از ح�رف زدن و‬ ‫ترس از قضاوت ش�دن و نداش�تن تعادل در روابط جنسی‬ ‫فقدان آموزش سکس در کشور است‪».‬‬


‫عکس‪ :‬ادوارد وستون‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪39‬‬


‫صمد قربان‌زاده متولد ‪ ١٣٦٣‬ارومیه است و در رشته‌ی گرافیک دانشگاه‬ ‫فردوسی مشهد لیسانس گرفته است‪ .‬خودش می‌گوید که دو بار متولد شده‪:‬‬ ‫بار اول هنگامی که مادرش چشمان او را به جهان گشود و بار دوم زمانی که‬ ‫در سال ‪ ١٣٨٤‬دوربین او چشمانش را دوباره به جهان گشود‪ .‬تولد اولش‬ ‫چشمانش را به جهان رنگ‌ها گشود و تولد دومش چشمانش را به جهان‬ ‫تاریکی‌ها‪ ،‬و پس از تولد دومش بود که تالش کرد تا در دنیای واقعی تصاویری را‬ ‫ببیند که از ذهنش می‌گذشت‪.‬‬ ‫سوژه‌ی مجموعه عکس صمد «زن» است‪ ،‬زنانى که از عالم واقع به خیال‬ ‫هنرمند رخنه کرده و در قالب مجموعه‌ی «زخم» ثبت شده‌اند؛ پیوندى بین رنج‬ ‫و زن‪ .‬این انتخاب او است‪ ،‬پنجره‌اى است که قربان‌زاده از آن دریچه به جهان‬ ‫اطرافش نگریسته است‪.‬‬ ‫تقریب ًا در تمامی آثار این عکاس درگیری‌هایی همچون گم شدن انسان‪ ،‬حجاب‬ ‫و پوشش‪ ،‬ارتباطات شخصی‪ ،‬آزادی‪ ،‬برابری حقوق‪ ،‬و ‪ ...‬دیده می‌شود‪ .‬او‬ ‫مى‌گوید‪« :‬چگونه ممکن است که این جهان نتواند درد و رنج را از خود دور‬ ‫کند‪ ».‬صمد برای بیان تصاویری که در ذهنش وجود دارد‪ ،‬از شیوه‌ی فوتومونتاژ‬ ‫بهره می‌گیرد‪ ،‬سبکی از عکاسی که امکان نگارش خیال را برایش مهیا می‌کند‪.‬‬ ‫عکس‌هاى او خیالى اند اما حسى واقعى از رنج و درد را منعکس مى‌کنند‪.‬‬ ‫قربان‌زاده مدرس عکاسی در شهر ارومیه است و در کنار آن پروژه‌های شخصی‬ ‫خود را انجام می‌دهد‪ .‬او در نمایشگاه‌های گروهی متعددی در ایران حضور‬ ‫داشته است‪ .‬طی سال های ‪ ١٣٨٨‬تا ‪ ١٣٩٢‬عکس‌های او در جشنواره‌های‬ ‫عکاسی در کشورهای ازبکستان‪ ،‬هند‪ ،‬بوسنی‪ ،‬انگلیس‪ ،‬برزیل‪ ،‬اسلواکی‬ ‫و آمریکا به نمایش در آمده است‪ .‬صمد قربان‌زاده جوایز متعددی را در‬ ‫جشنواره‌های عکاسی از کشورهای تایلند‪ ،‬صربستان‪ ،‬ازبکستان و نیز ایران‬ ‫دریافت کرده است‪.‬‬ ‫‪40‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪41‬‬


‫‪42‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪43‬‬


‫‪44‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪45‬‬


‫نازلی خواندن را در کودکی از «استودیوی حمام‬ ‫خانه‌ی پدربزرگ»اش و با ضرب «قابلمه‌ی‬ ‫دایی»اش شروع کرده است‪ .‬در تهران و در‬ ‫جمع‌های خانوادگی خوانده و خوانده تا رسیده به‬ ‫اورگن‬ ‫امروز که با مدرک دکترای فیزیک در ایالت ِ‬ ‫آمریکا برای دل خودش و دوستانش می‌خواند‪.‬‬ ‫شاید فقط فیزیکدان‌ها بتوانند ربط‌ قابلمه با‬ ‫دکترای فیزیک را پیدا کنند‪ ،‬اما برای ما ایرانی‌ها‬ ‫دشوار نیست فهمیدن این‌که چرا زنی برای آواز‬ ‫خواندن به حمام خانه‌ی پدربزرگ پناه می‌برد‪.‬‬ ‫ش�اید اگ�ر نازل�ی ای�ن ام�کان را داش�ت ک�ه ب�ه جای‬ ‫اس�تودیوی حمام در اس�تودیوهای واقع�ی و کالس‌های‬ ‫موس�یقی تمرین آواز کند‪ ،‬امروز به ج�ای دکترای فیزیک‬ ‫دکترای موس�یقی داش�ت یا یک ستاره‌ی موس�یقی بود‪.‬‬ ‫کسی چه می‌داند؟‬ ‫اگر در یوتی�وب برخی ترانه‌های عاش�قانه‌ی فارس�ی و‬ ‫آذری را جس�ت‌وجو کنید به ویدئوه�ای نازلی و برادرش‪،‬‬ ‫روشن‪ ،‬می‌رسید‪ .‬روشن هم در ونکوور کانادا دانشجوی‬ ‫دکت�رای برق اس�ت‪ .‬آن‌ها وقتی ب�ه هم می‌رس�ند تا رفع‬

‫‪46‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫دلتنگ�ی کنن�د‪ ،‬پ�س از سلام و احوال‌پرس�ی کن�ار هم‬ ‫می‌نش�ینند‪ ،‬نازلی می‌خواند و روش�ن می‌نوازد‪ .‬از «شب‬ ‫بود بیابان بود زمس�تان بود» و «ش�ن‌های ساحلی» اجرا‬ ‫کرده‌اند تا «ساری گلین» و «کوچه‌لره سو سپمی‌شم»‪ .‬در‬ ‫میان اجراها س�رودهای حماسی مثل «خون ارغوان‌ها»‬ ‫هم دیده می‌ش�ود‪ .‬به ط�ور معمول‪ ،‬رقصن�ده هم دارند‪،‬‬ ‫از ش�عله‌های رقص�ان در ش�ومینه گرفت�ه ت�ا ش�اخه‌های‬ ‫رقصان در باد‪ .‬بله‪ ،‬نازل�ی در چهار فصل می‌خواند‪ .‬بازی‬ ‫نازلی ب�ا تارهای حنج�ره‌اش‪ ،‬بازی انگش�تان روش�ن با‬ ‫تارهای گیتار و همه‌ی عش�ق و عالقه‌ش�ان به موسیقی‪،‬‬ ‫‪ 15‬ویدئ�وی س�اده و صمیمی در یوتیوب ش�ده ب�ا بیش از‬ ‫صد هزار بازدیدکننده‪ .‬در فیس�بوک ه�م برخی از ویدئوها‬ ‫بیش از ‪ 250‬بار به اش�تراک گذاش�ته شده اس�ت‪ .‬در یک‬ ‫گفت‌وگوی کوتاه با نازلی درباره‌ی انگیزه‌اش از خواندن‪،‬‬ ‫آرزوهایش‪ ،‬تأثیر رسانه‌های اینترنتی بر زندگی‌اش و تغییر‬ ‫احساسات‌اش پس از انتشار صدایش پرسیده‌ام‪:‬‬ ‫چی ش�د تصمیم گرفتی این‌قدر ساده و صمیمی بخونی و‬ ‫صدات رو در فضای مجازی منتشر کنی؟‬ ‫راس�تش م�ن از س�ن خیل�ی پایی�ن آواز می‌خون�دم‪ ،‬با‬


‫همراه�ی قابلمه‌ی دایی‌م و در اس�تودیوی حمام خونه‌ی‬ ‫پدربزرگ�م‪ .‬خوندن ت�و جمع‌های صمیمی خان�واده‌ی ما‬ ‫بخش�ی همیش�گی و طبیعی از اوقات دور همنشینی بود‬ ‫و از ای�ن طری�ق نش�ون می‌دادیم ک�ه از با هم بودن ش�اد‬ ‫ای�م‪ .‬االن هم ب�رای من و روش�ن همین‌ط�وره‪ .‬در واقع‬ ‫این ویدیوه�ا اولین بار ب�رای مادر و پدرمون ضبط ش�د تا‬ ‫ش�ادی ما رو ببینن و از دور توش س�هیم بش�ن‪ .‬بعد توی‬ ‫فیس�بوک گذاش�تیم تا دوس�تامون ببینن و در فیسبوک به‬ ‫طرز غافلگیرکننده‌ای ازش�ون استقبال شد‪ .‬شاید چون از‬ ‫دل برآم�ده‪ ،‬بر دل نشس�ته‪ .‬من درس موس�یقی نخوندم‬ ‫ولی همیشه در طول تحصیل و کارم تماسم رو با موسیقی‬ ‫حف�ظ ک�ردم‪ .‬مش�خص ًا و ب�ه ص�ورت جدی‌ت�ر‪ ،‬آموزش‬ ‫صداس�ازی کالس�یک رو دنبال کرده و می‌کنم تا «ساز»‬ ‫خ�ودم رو پرورش ب�دم و بتونه اب�زار بهتری ب�رای انتقال‬ ‫احساس�اتم موقع خوندن بش�ه‪ .‬خوندن برای من همیشه‬ ‫بیشتر یه فرآیند بوده تا هدف نهایی‪ .‬می‌خونم چون از این‬ ‫کار لذت می‌برم و س�عی می‌کنم‪ ،‬با تمرین بیش�تر‪ ،‬بهتر و‬ ‫آزادانه‌تر خودم رو بیان کنم‪.‬‬ ‫از وقتی صدات رو در یوتیوب و فیس�بوک منتشر کردی چه‬ ‫تغییری در زندگی‌ت به وجود اومد؟ این کار چه تأثیری روی‬ ‫زندگی خودت داشته؟‬ ‫م�ن و روش�ن بس�یار غافلگی�ر و خوش�حال ش�دیم از‬ ‫بازتاب‌ه�ای قش�نگی ک�ه از ط�رف دوس�تان و غریبه‌ه�ا‬ ‫دریافت کردیم‪ .‬عکس‌العمل بیننده‌ه�ا تأییدی بود بر این‬ ‫باورم ک�ه اگه آدم کاری رو با عش�ق و از صمیم قلب انجام‬ ‫ب�ده‪ ،‬اون کار اث�ر مثبتی خواهد داش�ت‪ .‬ما ب�ه هیچ وجه‬ ‫حرفه‌ای نیستیم و زمان بسیار محدودی (فقط چند روزی‬ ‫در سال که هم رو می‌بینیم) برای تمرین داریم‪ .‬ولی انجام‬ ‫این کار‪ ،‬به من یادآوری کرد چه قدر دوس�ت دارم از طریق‬ ‫موس�یقی با روح زندگی مرتبط بش�م و انگیزه‌ی مضاعفی‬ ‫به من داد که اگه فرصت بش�ه در آینده وقت بیشتری روی‬ ‫موسیقی بذارم‪ .‬از جمله این که شاید کار رو یک قدم جلوتر‬ ‫ببرم و روی موس�یقی و ترانه‌هایی که س�اخته‌ی خودمون‬ ‫باشه کار کنم‪.‬‬ ‫فکر می‌کن�ی صدای تو چ�ه تأثیری می‌تونه ب�ر جهان زن‬ ‫ایرانی‪ ،‬که تحریم صدا یکی از مش�خصه‌های اون هست‪،‬‬ ‫داشته باشه؟‬ ‫م�ن آرزو دارم زن�ان م�ا (و همین‌طور م�ردان ما) هرچه‬

‫بیش�تر به انج�ام کاری ک�ه بهش عش�ق م�ی‌ورزن روی‬ ‫بیارن‪ ،‬کاری که دل‌شون رو شاد و لب‌شون رو به خنده باز‬ ‫کنه‪ .‬پدرم همیش�ه به من می‌گف�ت‪« :‬کاری رو در زندگی‬ ‫انجام بده که بهش عش�ق می‌ورزی‪ ».‬ی�ا به قول جوزف‬ ‫کمپ�ل‪« ،‬لذت خود را دنب�ال کنی�د ‪.»follow your bliss/‬‬ ‫م�ن نمی‌تونم بگم که همیش�ه این کار رو ک�ردم‪ ،‬اما قطع ًا‬ ‫دوست دارم که این کار رو بکنم و موسیقی برای من کام ً‬ ‫ال‬ ‫در ای�ن مقوله می‌گنجه‪ .‬فکر می‌کن�م همه‌ی ما می‌تونیم‬ ‫این توصیه‌ی بسیار خوب رو در نظر بگیریم‪ .‬شکی نیست‬ ‫ک�ه زن�ان ایران�ی در چن�د دهه‌ی گذش�ته در بی�ان هنری‬ ‫خودش�ون ب�ا موانع زیادی روب�ه‌رو بوده و هس�تن‪ .‬با این‬ ‫حال ش�گفت‌انگیز و دلگرم‌کننده اس�ت وقتی می‌بینیم با‬ ‫وجود هم�ه‌ی این محدودیت‌ها و نبود عرصه‌ی مناس�ب‬ ‫ب�رای زن�ان در ای�ران‪ ،‬زن�ان بس�یاری هم هس�تن که به‬ ‫هن�ر خودش�ون می‌رس�ن‪ ،‬از هنرهای تجس�می گرفته تا‬ ‫موسیقی‪ ،‬ادبیات و غیره‪ .‬این روزها‪ ،‬چه در ایران و چه در‬ ‫سطح جهانی‪ ،‬بیشتر و بیشتر از کارهای اون‌ها می‌بینیم و‬ ‫می‌ش�نویم و طبع ًا رس�انه‌ی عالی و فراگیر اینترنت امکان‬ ‫پخش ش�دن هرچه بیش�تر این نوع کارها و دیده ش�دنش‬ ‫توس�ط تعداد بیش�تری از ما رو فراهم می‌کنه‪ .‬این میزان‬ ‫از فعالیت خیلی خوب نش�ون می‌ده که بسیاری از ما داریم‬ ‫به کارهایی که دوست‌شون داریم می‌پردازیم‪ ،‬حتا در نبود‬ ‫رسانه‌های رسمی کافی‪ .‬من فکر می‌کنم ما‪ ،‬زنان ایرانی‪،‬‬ ‫ام�روز هرچه بیش�تر داری�م بر فرآین�د بیان هن�ری تمرکز‬ ‫می‌کنی�م‪ ،‬به جای اهداف و نتایجی که ممکنه به س�ادگی‬ ‫در دس�ترس ما نباشن‪ .‬نتایج و اهداف هم به مرور زمان در‬ ‫پی می‌آن‪.‬‬ ‫خاطره‌ای از بازخورد این کلیپ‌ها از طرف کاربران فیسبوک‬ ‫یا یوتیوب داری؟‬ ‫واکن�ش تک تک کس�انی ک�ه موس�یقی م�ا رو دیدن و‬ ‫شنیدن برای من بسیار ارزشمنده‪ ،‬اما یکی هست که بیش‬ ‫از همه به یادش می‌افتم‪ .‬یک نفر برام نوشته بود که وقتی‬ ‫به خوندن من گوش می‌کنه احساس می‌کنه خودش داره‬ ‫آواز می‌خونه‪ .‬این حرف بی‌نهایت من رو ش�اد کرد؛ چون‬ ‫متوجه ش�دم از طریق موس�یقی می‌تونم ش�ادی و سرور‬ ‫واقعی رو با دیگران س�هیم بش�م‪ .‬اگر چیزی از موس�یقی‬ ‫ما یا چیزی در موس�یقی ما بتونه چنین جنسی از شادی رو‬ ‫در دل دیگری بیدار کنه‪ ،‬من ب�ه بزرگ‌ترین آرزوی خودم‬ ‫رسیده‌م‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪47‬‬


‫عکس‪ :‬جواد منتظری‬

‫در جهانی که به سرعت رو به تغییر است‪ ،‬و این‬ ‫تغییر شامل بسیارى از پدیده‌هاى اجتماعى نیز‬ ‫مى‌شود‪ ،‬هنوز واژه‌ی سکس و آموزش جنسی در‬ ‫بیشتر کشورها با شرم بیان می‌شود و حتا سعی‬ ‫می‌شود کمترین کاربرد ممکن را در رسانه‌ها و‬ ‫مدارس و کتاب‌ها داشته باشد‪ .‬در کشوری مانند‬ ‫ایران با جمعیتی نزدیک به ‪ ٨٠‬میلیون نفر‪ ،‬معدود‬ ‫خانواده‌هایی هستند که در سنین رشد و بلوغ‬ ‫دختران و پسران‪ ،‬اطالعات کافی و درست در‬ ‫مورد آموزش جنسی به فرزندان خود دهند‪.‬‬ ‫دقت بیش�تر به عبارت «مشکالت جنسی» نمونه‌های‬

‫مختلف�ی در اطرافیان‌م�ان ی�ا حت�ا زندگی خودم�ان را به‬

‫یادمان می‌آورد‪ .‬مش�کالت جنس�ی تنها در کوچک بودن‬ ‫آل�ت تناس�لی م�ردان و یا س�ردمزاج بودن زن�ان خالصه‬ ‫نمی‌شود‪ .‬بسیاری از مشکالت جنس�ی در ایران ناشی از‬

‫کمبود اطالعات کافی در مورد س�کس اس�ت یا به عبارت‬ ‫دیگر‪ ،‬نبود آموزش در مورد اندام جنسی و روابط جنسی‪.‬‬

‫‪48‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫ام�ا در کش�وری که داش�تن رابطه‌ی جنس�ی تنها برای‬

‫افراد متأهل تعریف ش�ده اس�ت و وجود این رابطه پیش از‬ ‫ازدواج جرم محسوب می‌شود و عواقب قضایی مشخصی‬ ‫برای آن تعیین ش�ده اس�ت‪ ،‬دولت‌مردان ب�راى آموزش‬

‫دادن‪ ،‬تنها به کتابی با نام «تنظیم خانواده» در ‪ 19‬سالگی‬

‫و آموزش�ی چند دقیق�ه‌ای پیش از جاری ش�دن خطبه‌ی‬ ‫عق�د اکتفا می‌کنن�د و ای�ن در حالی اس�ت که ب�ه گزارش‬

‫وبسایت‌های خبری دولتی‪ ،‬س�ن شروع روابط جنسی در‬ ‫ای�ران کاهش قابل مالحظ�ه‌ای – ‪ 11‬س�الگی – یافته و از‬ ‫طرفی دیگر‪ ،‬سن ازدواج روز به روز باالتر می‌رود‪.‬‬

‫از آن‌ج�ا ک�ه افزای�ش جمعیت کش�ور در ده�ه‌ی پنجاه‬

‫س�بب نگرانی دولت‌مردان ش�د‪ ،‬سیاس�ت‌های کشور در‬

‫زمین�ه‌ی زادوول�د در جهت کاهش موالید گام برداش�ت و‬ ‫این سیاس�ت‌ها از س�ال ‪ 1368‬به اجرا در آم�د‪ .‬در همین‬

‫رابطه‪ ،‬وزارت «بهداش�ت‪ ،‬درمان و آموزش پزش�کی» و‬


‫وزارت «علوم‪ ،‬فرهنگ و آموزش عالی»‪ ،‬موظف ش�دند‬

‫که واحد درسی به نام «جمعیت و تنظیم خانواده» در کلیه‬

‫رشته‌های آموزشی بگنجانند‪.‬‬

‫از س�وی دیگر‪ ،‬طی س�ال‌های اخیر صحب�ت از حذف‬

‫این واحد دانش�گاهی از دانشگاه‌های کشور به میان آمده‬ ‫اس�ت چرا که دولت‌مردان بر این عقیده هس�تند که اکنون‬

‫سیاس�ت‌های کش�ور در جه�ت افزای�ش جمعی�ت گام بر‬ ‫می‌دارد‪.‬‬

‫محمد‌حس�ین یادگاری‪ ،‬رئیس «جهاد دانش�گاهی»‪،‬‬

‫در آبان ماه س�ال ‪ 1391‬در مصاحبه‌ای بی�ان کرد‪« :‬دیگر‬

‫درسی به نام تنظیم خانواده در داخل دانشگاه‌ها نخواهیم‬ ‫داش�ت و بح�ث ازدواج‪ ،‬محوری�ت خان�واده و افزای�ش‬ ‫جمعیت در دس�تور کاری شورای‌عالی انقالب فرهنگی و‬

‫همچنین دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد‪».‬‬

‫محمد‌حسین یادگاری‪ ،‬رئیس «جهاد‬ ‫دانشگاهی»‪ ،‬در آبان ماه سال ‪ ۱۳۹۱‬در‬ ‫مصاحبه‌ای بیان کرد‪« :‬دیگر درسی به‬ ‫نام تنظیم خانواده در داخل دانشگاه‌ها‬ ‫نخواهیم داشت و بحث ازدواج‪،‬‬ ‫محوریت خانواده و افزایش جمعیت‬ ‫در دستور کاری شورای‌عالی انقالب‬ ‫فرهنگی و همچنین دانشگاه‌ها قرار‬ ‫می‌گیرد‪».‬‬ ‫در س�نین نوجوان�ی به دخت�ران و پس�ران آم�وزش داده‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫در جوام�ع اروپای�ی‪ ،‬ای�ن آم�وزش ک�ه در دو مرحله‌ی‬

‫س�ال ‪ 90‬برخ�ی مس�ئوالن از تدری�س کتاب «ش�کوه‬

‫«ش�ناخت ان�دام جنس�ی و مراقب�ت از آن» و «آم�وزش‬

‫گفتند‪ ‌،‬معاون «امور خانواده و مس�ئول عفاف و حجاب»‬

‫از بیماری‌های جنسی» است در سطوح مختلف ابتدایی‪،‬‬

‫در این‌ب�اره گفت‪« :‬تدریس کتاب روان‌شناس�ی ازدواج و‬

‫منطقه‌ی اس�کاندیناوی آموزش‌ها تنها به آموزش روابط‬

‫جای�گاه را در مش�اوره پی�ش از ازدواج پیدا کنن�د؛ چرا که‬

‫جنس�ی (ال‌جى‌بى‌تى) هم آشنا می‌ش�وند و مراکز حمایت‬

‫در حالی‌اس�ت که واحد درس�ی «تنظیم خانواده» تنها در‬

‫تراجنس�ی‌ها‪ ،‬و دوجنسی‌هاس�ت‪ ،‬آموزش‌های�ی چن�د‬

‫کنکور وارد دانش�گاه‌های کشور شده باش�ند‪ ،‬و این بدین‬

‫حقوق جنسی همه‌ی افراد جامعه آشنا می‌شوند‪.‬‬

‫دلیلی نشود‪ ،‬از این آموزش نیز باز می‌ماند‪.‬‬

‫رأى منفى ایران به آموزش روابط جنسى‬

‫همس�رداری» به ج�ای درس «تنظیم خانواده» س�خن‬

‫مسائل جنس�ی و روش جلوگیری از بارداری و پیشگیری‬

‫در «مرکز امور زنان و خانواده»‌ی نهاد ریاس�ت‌جمهوری‬

‫راهنمای�ی و دبیرس�تان ص�ورت می‌گیرد‪ .‬در کش�ورهای‬

‫شکوه همسرداری باعث می‌ش�ود که دانشگاه‌ها بهترین‬

‫جنس�ی ختم نمی‌ش�ود و نوجوانان با مس�ائل دگرباش�ان‬

‫استادان می‌توانند به دانشجویان مشاور ‌ه بدهند‪ ».‬و این‬

‫از حق�وق اعضاى این جامعه که ش�امل همجنس‌گرایان‪،‬‬

‫دس�ترس افرادی قرار می‌گیرد که پس از آزمون سراسری‬

‫س�اعته و به نوبت در مدارس فراهم می‌کنند و نوجوانان با‬

‫معناس�ت که اگر فردی موف�ق به ورود به دانش�گاه به هر‬ ‫بر اس�اس آمار س�ال ‪ 1391‬در ای�ران‪ ،‬روزانه ‪ 381‬زوج‬

‫از یکدیگر جدا می‌ش�وند که مش�کالت جنسی یکی از سه‬

‫چن�دی پیش‪ ،‬ایران به همراه روس�یه و آذربایجان س�ه‬

‫کش�وری بودند که در شش�مین کنفرانس جمعیت آس�یا و‬

‫دلیل اصلی افزایش آمار طالق ذکر شده است‪.‬‬

‫اقیانوسیه (که نمایندگانی از ‪ 42‬کشور جهان برای شرکت‬

‫آموزش‪ ،‬قبل از لمس واقعیت‪ ‬‬

‫هم آمده بودند)‪ ،‬به حقوق جنسی‪ ،‬لزوم آموزش جنسی و‬

‫در تع�داد زی�ادی از کش�ورهای غربی‪ ،‬آم�وزش روابط‬

‫جنس�ی که ش�امل آش�نایی ب�ا اندام جنس�ی‪ ،‬ب�ارداری و‬

‫روش‌های پیش�گیری از بارداری و بیماری‌های مقاربتی‬

‫در آن از تاریخ ‪ 25‬تا ‪ 29‬ش�هریور ماه در ش�هر بانکوک گرد‬ ‫سقط جنین رای منفی دادند‪.‬‬

‫نمایندگان کشورهای مخالف با تأکید بر عوامل فرهنگی‬

‫و دین�ی کش�ورهای مختل�ف عقیده داش�تند ک�ه آموزش‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪49‬‬


‫ب�ه تازگی قدم�ی در جهت آش�نا کردن دانش‌آم�وزان با‬

‫در تعداد زیادی از کشورهای غربی‪،‬‬ ‫آموزش روابط جنسی که شامل آشنایی‬ ‫با اندام جنسی‪ ،‬بارداری و روش‌های‬ ‫پیشگیری از بارداری و بیماری‌های‬ ‫مقاربتی در سنین نوجوانی به دختران و‬ ‫پسران آموزش داده می‌شود‬

‫ش�ده اس�ت‪ .‬به گفت�ه‌ی رض�ا نامی‌پ�ور‪ ،‬مدیر پ�روژه‌ی‬ ‫«مب�ارزه ب�ا ای�دز» وزارت آم�وزش و پرورش ای�ران و به‬ ‫گزارش رسانه‌های دولتی در ایران‪ ،‬جزوه‌ای ‪ 8‬صفحه‌ای‬

‫که دارای کد درسی است برای دانش‌آموزان دبیرستانی‪،‬‬

‫پیش‌دانش�گاهی و فنی‌ و حرفه‌ای فراهم ش�ده اس�ت که‬ ‫در زمین�ه‌ی ایدز و عفون�ت اچ‌آی‌وی و راه‌های انتش�ار و‬

‫جنس�ی باید با قید «سن مناسب» در این سند طرح شود و‬

‫ش�یوه‌های جلوگیری از آن اطالع�ات الزم را در بر دارد‪.‬‬

‫باید حذف ش�ود به این دلیل که دولت ایران چنین حقوقی‬

‫دقیقی در مورد آموزش روابط جنسی در اختیار نوجوانان و‬

‫نمایندگان ایران تأکید داشتند که عبارت «حقوق جنسی»‬ ‫را به رسمیت نمی‌شناسد‪.‬‬

‫اما این آموزش تنها در مورد بیماری ایدز است و اطالعات‬ ‫جوانان قرار نمی‌دهد‪.‬‬

‫ذکر عبارت «سن مناسب» در حالی از سوی نمایندگان‬

‫آموزش روابط جنسی قبل از انقالب ‪ 57‬نیز در مدارس‬

‫پسران در ‪ 15‬سالگی به سن «تکلیف» شرعى می‌رسند و‬

‫بر موازین اسالمی و شرم و حیا پی‌گیری شده است‪ .‬شاید‬

‫ایران مطرح می‌ش�ود که در ایران‪ ،‬دختران در ‪ ٩‬سالگی و‬ ‫به عبارتی وارد دوران بلوغ جس�مى شده و دختران از این‬

‫سن موظف به رعایت حجاب می‌شوند‪.‬‬ ‫زیر سایه‌ی ایدز ‪ ‬‬

‫‪50‬‬

‫بیماری ایدز و راه‌های جلوگیری از ایدز در ایران برداش�ته‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫مطرح نبود‪ .‬اما عدم آموزش پس از انقالب با تأکید بیش�تر‬ ‫مهم‌ترین دلی�ل این اصرار بر س�کوت هم�ه‌ی نهادهاى‬ ‫آموزش‌دهن�ده‌ی ک�ودکان‪ ،‬نوجوانان و جوان�ان تأکید بر‬ ‫«ممنوعیت س�کس پیش از ازدواج» اس�ت که حتا براى‬ ‫آم�وزش و افزایش آگاه�ى عمومى درب�اره‌ی مهم‌ترین و‬


‫طبیعى‌ترین نیازهاى جس�مى دانش‌آموزان نوجوان تنها‬ ‫حریم س�نت و مذهب را رعایت مى‌کند‪ .‬در چند سال اخیر‬

‫رادیو و تلویزیون ای�ران برنامه‌هایى در جهت آگاهى دادن‬

‫نسبت به مس�ائلى جنس�ى در روابط زناش�ویى تهیه کرده‬ ‫است که بیشتر این برنامه ها از زبان افراد مذهبى و با تأکید‬

‫بر محتوا و منابع مذهبى تهیه شده است‪ .‬‬ ‫تجربه‌هاى فردى‪ ،‬تجربه‌هاى عمومى‪ ‬‬

‫نیلوف�ر ‪ -‬ش دخت�ر ‪ 18‬س�اله‌ای از ته�ران اس�ت ک�ه‬

‫می‌گوید با مقوله‌ی س�کس برای اولین بار در ‪ 14‬س�الگی‬ ‫(س�وم راهنمایی) از طریق همکالسی‌ها آشنا شده است‪.‬‬

‫او می‌گوی�د‪« :‬کلم�ه‌ی س�کس را ک�ه ده�ن ب�ه دهن در‬

‫مدرسه می‌چرخید از همکالسی‌ها شنیدم و احساس گناه‬ ‫اولین حس من بود‪ .‬اما به تدریج کنجکاو ش�دم و دوس�ت‬

‫داش�تم بیش�تر در مورد س�کس بدانم و خودم تجربه کنم‬

‫ولی جرأت پرس�یدن از کس�ی را هم نداش�تم‪ ».‬نیلوفر در‬ ‫دوران دبیرس�تان از طریق کتاب علوم در مورد جفتگیری‬

‫حیوانات و گیاهان اطالعاتی به دست آورده بود اما کارکرد‬ ‫اندام تناسلی در انسان‌ها را نمی‌دانست‪ .‬‬

‫نیلوفر ادامه می‌ده�د‪« :‬از بزرگ‌ترهای فامیل ش�نیده‬

‫بودم که اگر پسری به دختری دس�ت بزند به این معناست‬

‫که فقط قص�د سوءاس�تفاده دارد و پ�س از آن دختر را حتا‬ ‫ن�گاه هم نمی‌کند‪ .‬اما بعد از این که خودم با کس�ی که او را‬

‫دوس�ت دارم و قص�د ازدواج دارم رابطه‌ی جنس�ی برقرار‬ ‫کردم‪ ،‬فهمی�دم که این رابط�ه می‌تواند به خاطر دوس�ت‬

‫داش�تن زیاد باشد‪ .‬هرچند که وقتی اولین رابطه‌ی جنسی‬

‫را داش�تم‪ ،‬چیز زیادی از آن نمی‌دانس�تم چ�ون فقط دو یا‬ ‫س�ه بار‪ ،‬در گوشی‌های موبایل دوستان‌ام‪ ،‬چند صحنه‌ی‬ ‫کوت�اه پورن�و دی�ده ب�ودم که ب�ه نظ�ر خیلی ه�م دردناک‬

‫می‌آمد‪».‬‬

‫زینب دختر ‪ 14‬ساله‌ی ایرانی است که دوران راهنمایی‬

‫را در کش�ور دوب�ی و در مدرس�ه‌ای انگلیس�ی‌زبان‪ ،‬که به‬

‫شیوه‌ی مدارس انگلستان اداره می‌شود‪ ،‬گذرانده است‪.‬‬ ‫اطالعات او در مورد روابط جنسی و روش‌های پیشگیری‬

‫از بارداری و بیماری‌های جنسی به مراتب بیشتر از نیلوفر‬

‫چندی پیش‪ ،‬ایران به همراه روسیه‬ ‫و آذربایجان سه کشوری بودند که در‬ ‫ششمین کنفرانس جمعیت آسیا و‬ ‫اقیانوسیه (که نمایندگانی از ‪ ٤٢‬کشور‬ ‫جهان برای شرکت در آن از تاریخ ‪٢٥‬‬ ‫تا ‪ ٢٩‬شهریور ماه در شهر بانکوک گرد‬ ‫هم آمده بودند)‪ ،‬به حقوق جنسی‪ ،‬لزوم‬ ‫آموزش جنسی و سقط جنین رای منفی‬ ‫دادند‬ ‫است‪.‬‬

‫در ‪ 13‬س�الگی‪ ،‬زینب با نامه‌ای از طرف مدرسه به خانه‬

‫م�ی‌رود؛ در نامه به مادران و پ�دران دانش‌آموزان کالس‬ ‫هفتم اطالع داده ش�ده اس�ت ک�ه فرزند ش�ما در هفته‌ی‬

‫آین�ده آموزش‌های�ی در م�ورد روابط جنس�ی‪ ،‬روش‌های‬ ‫پیش�گیری از بارداری و بیماری‌های جنسی خواهد دید‪.‬‬ ‫زینب می‌گوید‪« :‬معلم در کالس ما‪ ،‬از پسرها خواست نام‬ ‫آلت جنس�ی دختره�ا را با صدای بلند بگوین�د و از دخترها‬ ‫خواس�ت نام آلت جنسی پسرها را با صدای بلند بگویند‪ ،‬تا‬ ‫خجالت‌مان از به کار بردن این کلمه‌ها از بین برود‪».‬‬

‫او می‌گوی�د ک�ه معلم عک�س اندام‌های جنس�ی زنان و‬

‫مردان را در کتاب به آن‌ها نشان داده است و بخش مربوط‬

‫به س�کس و تولید مثل و حاملگ�ی و جلوگیری از حاملگی‬ ‫از طریق کاندوم و قرص‌ه�ای ضدبارداری و بیماری‌های‬ ‫جنس�ی را با صدای بلند در کالس خوانده اس�ت و مراحل‬

‫جفتگیری و ورود اس�پرم ب�ه تخمک را به ط�ور کامل و با‬ ‫عکس به آن‌ها نشان داده است‪.‬‬

‫از ش�ادی‪ ،‬م�ادر ‪ 35‬س�اله‌ی زینب‪ ،‬پرس�یدم ک�ه آیا به‬

‫نظرش این آموزش‌ها در س�ن مناسب برای زینب صورت‬ ‫گرفته یا به نظر او زود بوده است‪ .‬شادی می‌گوید‪« :‬به نظر‬

‫من در س�ن مناسب بود؛ زینب چند بار قبل از آموزش‌های‬ ‫مدرس�ه‪ ،‬در مورد این که یک زن چگونه باردار می‌شود از‬

‫من س�ؤال کرده بود و من چون خودم در مدرسه آموزشی‬ ‫ندیده ب�ودم و نمی‌دانس�تم که ب�ه چه صورت�ی باید برای‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪51‬‬


‫در حالی که در ایران آموزش روابط و‬ ‫مسائل جنسی همواره با بحث همراه‬ ‫بوده است و در حقیقت در دوران ‪١٢‬‬ ‫ساله‌ی تحصیلی پیش از دانشگاه هیچ‬ ‫آموزشی به دختران و پسران نوجوان‬ ‫و جوان داده نمی‌شود‪ ،‬در کشوری‬ ‫مانند فرانسه از سال ‪ ١٩٧٣‬سه مرحله‬ ‫آموزش جنسی در هر سال‪ ،‬از دبستان تا‬ ‫دبیرستان‪ ،‬پیش‌بینی شده است‬ ‫در م�ورد آم�وزش مس�ائل جنس�ی در م�دارس ای�ران‬

‫از او می‌پرس�م‪ ،‬و او می‌گوی�د دخت�رش در م�ورد پری�ود‬

‫آموزش‌های�ی در مدرس�ه دیده اس�ت اما در م�ورد روابط‬ ‫جنس�ی هیچ آموزش�ی ندیده اس�ت و هیچ‌گاه ت�ا به امروز‬ ‫س�ؤالی در این باره نداشته اس�ت‪ .‬او معتقد است که نگین‬ ‫هن�وز خیل�ی کوچک‌تر از آن اس�ت ک�ه بخواه�د در مورد‬

‫این مس�ائل چیزی بدان�د چرا که هنوز س�رگرم بازی‌های‬

‫کودکانه‌اش اس�ت‪ .‬از او پرس�یدم که آیا ب�ه ذهن خودش‬ ‫عکس‪ :‬جواد منتظری‬

‫دختر نوج�وان‌ام توضی�ح دهم‪ ،‬از مش�اور کم�ک گرفتم‬

‫اندام جنس�ی‌اش و روابط جنس�ی میان دو انسان بدهد؟‬

‫حیوان‌ها و گیاه‌ها تولید مثل می‌کنند‪ ،‬انس�ان‌ها هم تولید‬

‫او گفت‪ ،‬مدتى پیش در خانه با همس�ر و پسر ‪ 18‬ساله‌ام‬

‫طرف صورت می‌گی�رد‪ .‬اما برایش گفتم ک�ه وقتی دو نفر‬

‫می‌خواس�تم از نگین هم بخواهم فیل�م را ببیند‪ ،‬اما گفتم‬

‫سن‌شان باید مناسب باشد‪».‬‬

‫در اواس�ط فیلم‪ ،‬با توجه به مس�ائلی که مطرح شد‪ ،‬خیلی‬

‫و مش�اور م�را راهنمایی ک�رد‪ .‬ب�ه او گفت�م همان‌طور که‬

‫پاسخ او منفی بود‪.‬‬

‫مثل می‌کنند و این عمل از طریق اندام‌های جنس�ی هردو‬

‫مش�غول دیدن فیلم هیس‪ ،‬دخترها فریاد نمی‌زنند شدیم‪.‬‬

‫همدیگر را دوس�ت دارند‪ ،‬اقدام به عمل جنسی می‌کنند و‬

‫اول خودم نگاه کنم‪ ،‬اگر مناس�ب بود ب�ه او هم می‌گویم؛‬

‫نگین‪ 14 ،‬س�اله‪ ،‬همکالس�ی زینب در دوران دبستان‬

‫خوش�حال ش�دم که از نگین نخواس�تم فیلم را نگاه کند‪.‬‬

‫راهنمای�ی را در م�دارس تهران می‌گذراند‪ .‬ب�ا مادر نگین‬

‫اطالعی از آن ندارد و ش�اید باعث ش�ود کنجکاو شود و به‬

‫اس�ت ک�ه همچن�ان در ای�ران زندگ�ی می‌کن�د و دوران‬

‫چون مس�ائلی در ای�ن فیلم مطرح می‌ش�ود که نگین هیچ‬

‫صحب�ت می‌کن�م و موض�وع گ�زارش را ب�ا او در می�ان‬

‫سراغ اطالعات غلط برود‪.‬‬

‫دختر نوجوان‌اش گفت‌وگویی داش�ته باش�م اما او راضی‬

‫ارسال فیلم‌ پورن از طریق بلوتوث‬

‫می‌گ�ذارم و از او می‌خواهم اگر مایل اس�ت‪ ،‬اجازه دهد با‬

‫نمی‌شود و می‌گوید خودم به سؤال‌هایت جواب می‌دهم‪.‬‬

‫‪52‬‬

‫نرس�یده تا برای نگین توضیحی‪ ،‬هرچن�د کوتاه‪ ،‬در مورد‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫از اس�ماعیل عب�دی‪ ،‬دبی�ر کل کانون صنف�ی معلمان‬


‫ایران و دبیر ریاضی در دبیرس�تان‌های منطقه‌ی ‪ 2‬تهران‬

‫و اسالم‌ش�هر‪ ،‬در مورد آموزش مسائل جنسی در مدارس‬ ‫ایران پرسیدم‪« :‬متأس�فانه در حال حاضر هیچ بخشی در‬

‫اداره‌ی آم�وزش و پرورش برای تمرکز بر آموزش مس�ائل‬ ‫جنسی وجود ندارد و هیچ اراده‌ای در این زمینه وجود ندارد‬

‫و حتا معلمانی که س�عی می‌کنند به نحوی با دانش‌آموزان‬ ‫به صورت غیرمس�تقیم وارد بحث در این مورد بشوند‪ ،‬زیر‬

‫فشار حراست قرار می‌گیرند و باید به این سؤال پاسخ دهند‬ ‫که چرا این مسائل را برای دانش‌آموزان باز می‌کنید‪».‬‬

‫او در ادام�ه می‌گوی�د‪« :‬معلم�ان بهداش�ت م�دارس‪،‬‬

‫ب�ه جای ای�ن ک�ه بتوانن�د آزادان�ه تدری�س کنن�د و برای‬

‫دانش‌آموزان این مس�ائل را توضیح دهند‪ ،‬تبدیل شده‌اند‬ ‫ب�ه کتابدار و برنامه‌ریز و دس�تیار ناظم در م�دارس‪ .‬از نظر‬

‫من تنها بخش�ی که می‌توان روی آن س�رمایه‌گذاری کرد‬

‫دبیران زیست‌شناس�ی هس�تند که البته آن‌ها هم اجازه‌ی‬ ‫ورود مستقیم به این مباحث را ندارند‪».‬‬

‫این دبیر آموزش و پ�رورش همچنین می‌گوید‪« :‬خودم‬

‫بارها ش�اهد رد و بدل شدن بلوتوث‌ها و فایل‌های مختلف‬

‫سکس�ی در زنگ‌های تفریح و حتا در زمان تدریس بوده‌ام‬

‫که این امر تمرکز هم دانش‌آم�وزان و هم دبیران را از بین‬

‫می‌برد‪ ».‬اسماعیل عبدی معتقد است که هر نوع تغییری‬ ‫در این زمینه تابع�ی از اراده‌ی خانواده‌ها و معلمان اس�ت‬

‫زی�را تغیی�رات رفتاری در س�طح کالن ب�ا توجه به فش�ار‬ ‫جریانات مذهبی دور از ذهن خواهد بود‪.‬‬

‫او می‌گوی�د‪« :‬در ش�رایط کنون�ی در ته�ران ک�ه م�ا ب�ا‬

‫تفاهم‌نامه‌ی بی�ن آموزش و پرورش و ح�وزه‌ی علمیه در‬ ‫مورد واگذاری برخی مدارس ب�ه حوزه‌های علمیه مقابله‬

‫می‌کنیم‪ ،‬بدیهی اس�ت که رس�یدن ب�ه موضوعاتی نظیر‬ ‫آموزش مس�ائل جنس�ی در م�دارس بیش�تر به ی�ک رؤیا‬

‫شباهت دارد‪».‬‬

‫آموزش ‪ +‬کاندوم‪ ‬‬

‫در حال�ی ک�ه در ایران آموزش روابط و مس�ائل جنس�ی‬

‫همواره با بح�ث همراه بوده اس�ت و در حقیقت در دوران‬

‫‪ 12‬س�اله‌ی تحصیلی پیش از دانش�گاه هیچ آموزش�ی به‬

‫جزوه‌ای ‪ ۸‬صفحه‌ای که دارای کد درسی‬ ‫است برای دانش‌آموزان دبیرستانی‪،‬‬ ‫ی و حرفه‌ای فراهم‬ ‫پیش‌دانشگاهی و فن ‌‬ ‫شده است که در زمینه‌ی ایدز و عفونت‬ ‫اچ‌آی‌وی و راه‌های انتشار و شیوه‌های‬ ‫جلوگیری از آن اطالعات الزم را در‬ ‫بر دارد‪ .‬اما این آموزش تنها در مورد‬ ‫بیماری ایدز است و اطالعات دقیقی در‬ ‫مورد آموزش روابط جنسی در اختیار‬ ‫نوجوانان و جوانان قرار نمی‌دهد‬ ‫دخت�ران و پس�ران نوج�وان و ج�وان داده نمی‌ش�ود‪ ،‬در‬ ‫کش�وری مانند فرانسه از سال ‪ 1973‬س�ه مرحله آموزش‬

‫جنس�ی در هر سال‪ ،‬از دبس�تان تا دبیرس�تان‪ ،‬پیش‌بینی‬ ‫شده اس�ت و نوجوانان به طور دقیق‌تر از مقطع راهنمایی‬

‫ش�روع به خواندن دروس مربوط به این مس�ائل می‌کنند‬ ‫(‪ 30‬تا ‪ 40‬س�اعت آموزش مسائل جنس�ی‪ ،‬همراه با توزیع‬ ‫کان�دوم ب�ه دانش آم�وزان در مقاطع هش�تم و نه�م ارائه‬

‫می‌شود)‪.‬‬

‫در ژانویه‌ی سال ‪ ،2000‬دولت فرانسه کارزاری با تمرکز‬

‫ب�ر «جلوگیری از ب�ارداری ناخواس�ته» ب�ه راه انداخت و‬

‫از طری�ق تبلیغ‌ه�ای رادیوی�ی و تلویزیون�ی و توزی�ع پنج‬

‫میلیون بروش�ور ب�ه دانش‌آموزان دبیرس�تانی‪ ،‬س�عی در‬ ‫اطالع‌رسانی عمومی کرد‪.‬‬

‫بدون ش�ک‪ ،‬اگر آم�وزش مس�ائل جنس�ی در مدارس‬

‫ای�ران مانن�د م�دارس کش�ورهای غرب�ی رواج داش�ت و‬ ‫نوجوانان ایرانی هم مانند نوجوانان بسیاری از کشورهای‬

‫دنی�ا با ای�ن مس�ائل آش�نا می‌ش�دند‪ ،‬سوءاس�تفاده‌های‬ ‫جنس�ی از کودکان‪ ،‬ش�یوع ایدز‪ ،‬و اختالفات زناش�ویی و‬

‫همچنین نگ�رش انحرافی و اش�تباه در جامعه نس�بت به‬ ‫مس�ائل طبیعی جنس�ی تا حد زیادی کاهش پیدا می‌کرد و‬ ‫در مجموع در سلامت روانی و جس�می جامعه تأثیر قابل‬

‫مالحظه‌ای داشت‪.‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪53‬‬


‫یک قلب کوچک کش�ید‪ .‬دو پک به‬ ‫سیگار زد و خوش�بوکننده را پشتش‬

‫توی ه�وا پاش�ید‪ .‬آب ج�وش آمده‬ ‫ب�ود‪ .‬با دس�تگیره‌ی صورتی کتری‬

‫را بلن�د ک�رد و آب را ریخ�ت ت�وی‬

‫ماگ قرمز و یک چای کیس�ه‌ای دو‬ ‫غ�زال از توی قوطی فل�زی در آورد‬

‫و گذاش�ت توی آب جوش‪ .‬چای در‬ ‫دست رفت سمت حمام‪ .‬دستشویی‬ ‫فقط آب س�رد داشت‪ .‬شیر آب را باز‬

‫کرد و صورتش را زیر آب سرد گرفت‪.‬‬ ‫تنش لرزی�د‪ .‬تیغ ن�و را ار توی کاغد‬

‫بیرون کش�ید و به دسته وصل کرد‪.‬‬ ‫آب�ی را که روی اج�اق داغ کرده بود‬

‫ریخت توی کاس�ه و صابون و فرچه‬

‫را ف�رو کرد ت�وی کف‌ه�ا و مالید به‬ ‫صورتش‪ .‬باریکه‌ی نور صبح افتاده‬

‫بود روی کاشی‌های ترک‌خورده‌ی‬

‫حمام و آمده بود تا روی س�ینه‌اش‪.‬‬ ‫تیغ را از باالی گوش کشید تا پایین‪.‬‬ ‫اول سمت راست‪ ،‬بعد سمت چپ‪،‬‬

‫بیتا ملکوتی‪ ،‬عکس‪ :‬ملک‌ناز فریدونی ب�االی ل�ب و در آخ�ر روی چان�ه و‬ ‫پش�ت پنجره‪ ،‬مه آمده بود پایین و نم‌اش بخار را نشانده‬

‫بود روی شیشه‪ .‬پتو را زد عقب و به کمرش تاب داد و رگش‬

‫را ش�کاند‪ .‬لباس خواب ت�وری آبی را کش�ید روی پاهای‬ ‫پش�مالو و رفت سمت کابینتی که کنار اتاق‪ ،‬آشپرخانه شده‬

‫بود با یک گاز برقی تک‌ش�عله و یخچال�ی کوچک‪ .‬کتری‬ ‫را پ�ر آب کرد و گذاش�ت روی گاز‪ .‬پاکت س�یگار را از روی‬

‫هره‌ی پشت پنجره برداشت و با انگشت روی بخار شیشه‬

‫‪54‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫زیر گلو‪ .‬خال گوش�تی زیر گلویش مثل هرب�ار برید و ردی‬

‫از خون و آب و کف تا س�یبک گلوی�ش پایین آمد‪ .‬حوله‌ی‬

‫طرح پروانه را از کنار روشویی برداشت و کشید روی خون‬ ‫و خیس�ی صورتش‪ .‬این بار تیغ را کش�ید روی دس�ت‌ها تا‬ ‫باالی آرنج و دس�ت‌ها را زیر آب گرفت‪ .‬دانه‌های درش�ت‬ ‫مو ریختند توی کاس�ه‌ی سفید‪ ،‬و س�رامیک سیاه و سفید‬ ‫ش�د‪ .‬آمد توی اتاق و آینه‌ی گرد مح�دب را همراه موچین‬


‫و قیچ�ی از داخ�ل کی�ف کوچک چرم�ی س�اتن در آورد‪.‬‬

‫چای ش�یرین و چتری‌های س�رکش را چس�باند دو طرف‬

‫انگشت‌های درش�تش کوچک بود‪ .‬با دقت به شکار موی‬

‫روی کش یک گل س�رخ پارچه‌ای ب�ود‪ .‬لباس خواب را در‬

‫چهره‌اش ت�وی آینه چن�د برابر ش�ده ب�ود‪ .‬موچین برای‬ ‫ریزی از زیر ابرویش می‌رف�ت و مو به موچین نمی‌گرفت‪.‬‬

‫چند بار س�عی کرد اما موهای ریزتر به موچین نمی‌آمدند‪.‬‬ ‫دوباره رفت س�راغ و تیغ و کشیدش زیر ابروها و بین‌شان‪.‬‬

‫جرعه‌ای چای نوشید‪ .‬یخ کرده بود‪ .‬ماگ را گذاشت روی‬ ‫تنها میز اتاق و کش�وی اول تنها دراور اتاق را کش�ید‪ .‬کرم‬

‫پودر کاور گرل را برداش�ت و با تکه ابری به صورت کشید‪.‬‬ ‫روی منافذ ریش و سیبیلش‪ .‬باالی ابروها و دور لب‪ .‬پودر‬

‫رویش یک درجه روش�ن‌تر بود و منافذ سیاه را کمی بیشتر‬ ‫پوش�اند‪ .‬در قوطی خط چش�م را باز کرد‪ .‬قلم‌مو را کش�ید‬ ‫به س�یاهی‌ها و دو خط س�یاه انداخت پش�ت دو چش�مش‬ ‫و گ�ره ابروها را پر کرد و با س�ایه‌ی س�بز بین چش�م و ابرو‬ ‫را‪ .‬ب�ه آیینه‌ی قدی پش�ت در حمام نگاه ک�رد‪ .‬فاصله‌ای‬

‫نبود اما صورت�ش را تار می‌دید‪ .‬نزدیک‌ت�ر رفت‪ .‬صورت‬

‫واضح شد‪ .‬سایه‌ی سبز به چشم‌های ریز سبزش می‌آمد‪.‬‬ ‫همان‌جا مقاب�ل آیینه‌ی قدی‪ ،‬ریمل را برداش�ت و مژه‌ها‬

‫را ت�اب داد‪ .‬رژ گونه‌ی آجری و ماتی�ک براق صورتی‌اش‬ ‫هم کاور گرل ب�ود‪ .‬حقوق یک ماه تلفنچی بودن ش�رکت‬

‫خدم�ات خانگ�ی «تران�ه» را داده بود پای اج�اره‌ی اتاق‬ ‫و ل�وازم آرای�ش کاور گ�رل‪ .‬کاور گرل بهت�ر روی صورت‬

‫می‌نشس�ت‪ .‬بعد از آرایش صورت نوب�ت موها بود‪ .‬موها‬ ‫دو ط�رف پیش�انی‌اش ب�ه ان�دازه‌ی یک هش�ت کوچک‬ ‫عقب رفته‪ ،‬و اگر چتری نگذارد هش�تاد و هشتش آیینه‌ی‬ ‫دق می‌شود برایش‪ .‬چتری‌ها را ش�انه کرد‪ .‬موهای تنک‬ ‫روی پیش�انی نمی‌ماندند و بازیگوشانه به هوا می‌پریدند‪.‬‬ ‫قوط�ی ژل را در آورد اما ژلی باقی نمانده بود‪ .‬یک قاش�ق‬

‫ش�کر ریخت توی چ�ای یخ‌ک�رده و دو انگش�تش را زد به‬

‫پیش�انی و باریک�ه‌ی بلند ادام�ه‌ی موها را با کش بس�ت‪.‬‬ ‫آورد و انداخت توی یک کیس�ه‌ی نایلونی س�یاه‪ .‬کنار آن‪،‬‬

‫نایلون سیاه دیگری بود‪ .‬روی کیسه‌ی کناری برچسبی به‬

‫چشم می‌خورد‪ :‬مردانه‪ ،‬کثیف‪ .‬به پوست سینه‌اش دست‬ ‫کش�ید‪ .‬زخم‌ه�ای خطی مثل ج�ای س�وختگی لبه‌ی اتو‬ ‫برآمده بودند‪ .‬اول رفت س�راغ س�ینه‌بند‪ .‬سیاه بود و توی‬ ‫هرک�دام از کاس�ه‌هایش ت�وده‌ای ژالتینی س�ر می‌خورد‪.‬‬

‫سینه‌بند را بست و همزمان توده‌ها را با دست سر جایشان‬ ‫جابه‌جا کرد‪ .‬بلوز مش�کی با آس�تین‌های توری را پوش�ید‬ ‫و ش�لوار جی�ن لول�ه تفنگی را کش�ید ب�اال‪ .‬مانتوی س�بز‬

‫س�دری‌اش را از چوب‌رختی جدا کرد و به تن کشید‪ .‬مانتو‬ ‫تنگ بود و دکمه‌هایش به زحمت بسته می‌شد‪ .‬شال سیاه‬ ‫را از روی چوب‌رختی پشت در برداشت و انداخت سرش‪.‬‬

‫احس�ان می‌گفت روس�ری س�یاه به چش�م‌های س�بزش‬ ‫می‌آید‪ .‬کیف و عینک آفتابی‌اش را برداشت‪ .‬دستکش‌ها‬

‫کنار تلفن بود‪ .‬نگاه‌اش چند ثانیه‌ای روی تلفن ماند‪ .‬کیف‬ ‫را از روی شانه‌اش روی زمین انداخت‪ .‬گوشی را برداشت‬ ‫و شماره گرفت‪.‬‬

‫– الو‪ ،‬مامان زری! رضام‪ ،‬گوشی رو بردار ‪ ...‬الو! مامان‬

‫زری‪ ،‬این دفعه‌ی چندمه که توی این هفته زنگ می‌زنم‪.‬‬ ‫آدرس سالنو ندادین به من‪ .‬من امشب کجا بیام؟ عروسی‬

‫آبجی ش�هنازمه ‪ ...‬می‌خوام بیام‪ ،‬می‌خوام باش�م‪ ...‬به‬ ‫خاک آقا جون قس�م‪ ،‬کت و شلوار می‌پوشم و می‌آم‪ .‬ریش‬

‫و سیبیلم می‌ذارم‪ .‬موهامم می‌زنم ‪ ...‬مردونه‌ی مردونه‬ ‫‪ ...‬خوبه؟ مامان زری‪ ،‬تو رو به اون خدایی که می‌پرستی‬ ‫جواب بده ‪ ...‬یا بگو آبجی برام آدرسو اس‌ام‌اس بزنه ‪...‬‬

‫از کنار تلفن الک بنفش را برداشت‪ .‬روی زمین کامپیوتر‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪55‬‬


‫آی‌ب�ی‌ام پنتیوم باز ب�ود و فن‌اش صدای موت�ور یخچال‬

‫بود خواستگاری شهناز‪ .‬ش�هنار می‌گفت‪« :‬طاها نیمه‌ی‬

‫ناخن‌های کوتاهش و روی بنفش�ی را فوت کردن‪ .‬ماوس‬

‫و بع�دش هم می‌گف�ت‪« :‬آخه تو داداش�ی؟ خاک تو س�ر‬

‫می‌داد‪ .‬نشس�ت روی زمین و ش�روع کرد به بنفش کردن‬ ‫را روی موکت کش�ید‪ .‬صفحه‌ی فیس�بوک باز ش�د‪ .‬روی‬

‫صفحه‌اش نوش�ته ب�ود‪« :‬رعنا بلوک�ی» و عکس کنارش‬ ‫ه�م عکس ی�ک زن مینیاتور ب�ود‪ .‬زیر کلمه‌ی اس�تتوس‬ ‫کلیک کرد و نوش�ت‪« :‬صبحانه در کافه ‪ ۵۳‬با عش�قم ‪...‬‬

‫وای می‌خ�وام یک تس�ت پنیر و ژامبون س�فارش بدم‪ .‬از‬

‫اونای�ی ک�ه خ�ردل داره و درای تومیتو‪ ،‬کنارش�م چیپس‬ ‫خونگیه با یه کافه الته و کواس�ان مخصوص ‪ »...۵۳‬بعد‬ ‫هم دو نقطه با یک خط منحنی تایپ کرد و روی پس�ت زد‪.‬‬

‫وقتی مطمئن شد که جمالت روی صفحه آمده‪ ،‬کامپیوتر‬

‫را خاموش کرد‪ .‬عینکش را زد‪ .‬روسری‌اش را کشید جلو‪.‬‬ ‫پوتین‌های لژدار قهوه‌ای را پوشید‪ .‬دستکش‌های چرمی‬ ‫مشکی را به دست کرد و زد بیرون‪ .‬هوا خنک بود و آفتاب‬

‫بی‌رمق گرم نمی‌کرد‪ .‬س�ردش ش�د‪ .‬ش�انه‌هایش لرزید‪.‬‬ ‫قدم‌هایش را تندتر کرد به س�مت جنوب نواب‪ .‬از پله‌های‬ ‫ایس�تگاه مترو پایین رفت‪ .‬رفت قس�مت خانم‌ها‪ .‬صورت‬

‫روبه‌رویی معلوم نبود‪ .‬دختر چادر مشکی‌اش را کشیده بود‬ ‫جلو و تنها بخشی از چشم‌ها و بینی‌اش معلوم بود‪ .‬به یک‬

‫چشم و نصفی دختر نگاه کرد‪ .‬تار می‌دید‪ .‬به نظرش بیست‬ ‫س�اله آمد دختر‪ .‬ده س�ال از او کوچک‌ت�ر‪ .‬دختر نگاهش‬

‫را به س�مت پنجره چرخاند و به س�یاهی متحرک پش�تش‬ ‫چش�م دوخت‪ .‬ایستگاه بهش�ت زهرا پیاده ش�د‪ .‬احسان‬ ‫را اولین ب�ار همان‌جا دیده ب�ود‪ .‬میان قبره�ای موزون و‬

‫پردرخت قطعه‌های قدیمی‌تر‪ .‬مدتی بود که پاتوقش شده‬ ‫بود بهشت زهرا اما بیش�تر می‌رفت آن قطعه‌های قدیمی‬

‫که س�روهای بلن�د دارد‪ .‬صنوب�ر و چن�ار دارد و گاهی هم‬

‫بوته‌ه�ای رز س�رخ‪ .‬از میان قبرها راه می‌رف�ت و در میان‬

‫آدم‌هایی که به دیدن کس و کار مرده‌شان می‌آمدند‪ ،‬دنبال‬ ‫کسی می‌گش�ت‪ .‬نیمه‌ی گمش�ده‌اش‪ .‬نیمه‌ی گمشده را‬

‫اولین بار از زبان خواهرش ش�نیده ب�ود‪ .‬وقتی طاها‪ ،‬بعد‬ ‫از س�ال‌ها دوس�تی پر دله�ره و عذاب‌آور‪ ،‬یواش�کی آمده‬

‫‪56‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫گمش�ده‌ی منه‪ ».‬ش�هناز فق�ط ب�رای او از طاها می‌گفت‬ ‫بی‌غیرت�ت ‪ »...‬و بلن�د بلند می‌خندید‪ .‬ت�ازه موهای بلند‬ ‫ش�هناز را هم هر شب ش�انه می‌کرد و می‌بافت تا صبح که‬ ‫بلند می‌شود به هم گره نخورد و شانه کردنش راحت باشد‪.‬‬ ‫تا هرروز صبح موهای بلندش را بندازد تو کمر و زمزمه کند‪:‬‬

‫«دنیا دیگه مثه تو ن�داره‪ ،‬نداره و نمی‌تون�ه بیاره‪ ».‬از آن‬

‫صبح بارانی و مرطوب آخ�ر پاییز که چک چک قطره‌های‬ ‫آب از سر و صورت‌ش�ان می‌ریخت روی خاک تازه و چال‬

‫سیاه قبر پدرش را خیس می‌کرد‪ ،‬هر جمعه می‌آمد بهشت‬ ‫زه�را‪ .‬همان صبح ک�ه پدر کوت�اه قدش را گذاش�ته بودند‬ ‫ت�وی دو وجب قبر که مثل قبر بچه‌ه�ا کوچک بود‪ ،‬آدم‌ها‬

‫را دی�ده بود که حرف می‌زنند‪ ،‬گریه می‌کنند‪ ،‬داد می‌زنند‪،‬‬ ‫آواز می‌خوانند‪ ،‬می‌خندند و کسی کاری به کارشان ندارد‪.‬‬ ‫دی�ده بودند که بیخ گ�وش هم پچ‌پچه می‌کنن�د‪ ،‬همدیگر‬ ‫را در آغ�وش می‌کش�ند‪ ،‬دس�ت ه�م را می‌گیرند و کس�ی‬

‫نگاه‌ش�ان نمی‌کن�د‪ .‬نه گش�تی هس�ت‪ ،‬نه مأم�وری و نه‬ ‫پاسداری‪ .‬زن‌های تنها را دیده بود و یا جمع‌های دو نفره و‬

‫چند نفره‌شان را باالی قبرها‪ ،‬روی پتوها‪ ،‬در حال خوردن‬

‫غذا‪ ،‬شکس�تن تخمه و تعارف کردن حل�وا و خرما و خیار‪.‬‬ ‫بی‌تابی‪ ،‬زاری و حتا سکوت‌ش�ان را دیده بود وقتی دست‬

‫می‌کش�ند روی س�نگ‌ها با چهره‌ای بی‌اشک و بی‌رنگ‪.‬‬ ‫دی�ده ب�ود مردهای�ی را ک�ه می‌آین�د پیش مردگان‌ش�ان؛‬

‫نشس�ته روی خاک‪ .‬گاهی با یک بط�ری گالب‪ ،‬گاهی با‬ ‫یک دس�ته گل و گاهی دس�ت خالی ‪ ...‬دختر و پس�رها را‬

‫دیده ب�ود که با هم ان�د‪ .‬گاهی در هاله‌ای از ش�رم و گاهی‬

‫بی‌پ�روا‪ .‬زن‌های�ی را دیده بود ک�ه مرد ان�د و مردهایی که‬ ‫زن‪ .‬در بهش�ت زهرا کس�ی نمی‌فهمد که مرده�ا زن اند یا‬ ‫مرد‪ .‬کس�ی کنجکاوی نمی‌کند‪ .‬بد ن�گاه نمی‌کند‪ .‬متلک‬ ‫نمی‌اندازد‪ .‬دس�ت هرز جلو نمی‌آورد‪ .‬کس�ی نمی‌پرس�د‬ ‫نس�بت‌تان چیس�ت‪ .‬هر جمع�ه می‌آم�د و بی�ن قبرها راه‬ ‫می‌رفت‪ .‬می‌ترسید روی قبرها راه برود‪ .‬می‌ترسید خواب‬


‫مرده‌ها را برآش�وبد‪ .‬پدرش می‌گفت خوبی�ت ندارد‪ .‬مثل‬

‫‪-‬پاشو بریم‪ .‬هنوزم وقت داریم‪.‬‬

‫آن قبرها پی�دا کرده ب�ود‪ .‬تنها آمده بود س�راغ رفیق‌اش‪.‬‬

‫– چته تو؟‬

‫س�رزده خانه‌ی کسی رفتن است‪ .‬احس�ان را روی یکی از‬ ‫یک دس�ته نرگس درش�ت هم برایش آورده ب�ود‪ .‬از آن‌ها‬

‫که گران‌تر از ریزهایش است‪ .‬وقتی ابروهای پهن پیوسته‬

‫و چشم‌های درش�ت س�یاهش را دیده بود‪ ،‬فکر کرده بود‬ ‫خودش است‪ .‬نیمه‌ی گمشده‌اش‪ .‬آن دست‌های زمخت‬

‫روغن�ی‌اش را همراه گل‌های نرگس دی�ده بود و رفته بود‬

‫جلو و نشس�ته ب�ود آن طرف قب�ر روبه‌رویش‪ .‬احس�ان از‬ ‫هم�ان اول فهمی�ده بود که مرد اس�ت ام�ا رو برنگردانده‬ ‫بود‪ .‬لبخند زده بود رو به چش�مان س�بز و پیشانی بلندش‪.‬‬

‫رس�یده بود به قطع�ه ی ‪ 209‬اما احس�ان را نمی‌دید‪ .‬نادر‬ ‫مجیدی‪ ،‬تولد ‪ -1348‬مرگ ‪ .1368‬س�الومه چیت‌ساز‪،‬‬ ‫تولد‪ -1320‬مرگ ‪ .1371‬صبا رجایی‪ ،‬تولد ‪ -1351‬مرگ‬

‫‪ .1357‬روی قبره�ا را می‌خوان�د ت�ا برس�د به میع�ادگاه‪.‬‬

‫قطع�ه‌ی ‪ 209‬ب�زرگ بود و تا چش�م کار می‌ک�رد قبر بود و‬

‫درخت‌ه�ای پیر‪ .‬از کن�ار گروهی عزادار گذش�ت‪ .‬صدای‬ ‫ق�رآن در م�ه پیچیده بود‪ .‬ش�روین نراق�ی‪ ،‬تولد ‪-1357‬‬

‫مرگ ‪ .1383‬خودش بود‪ .‬رفیق احسان‪ .‬نشست‪ .‬سنگ‬ ‫ریزی برداش�ت و پنج بار روی قبر کشید‪ .‬سه بار عمودی و‬ ‫دو بار افقی‪.‬‬

‫– حوصله ندارم امروز‪.‬‬ ‫– عروسی خواهرمه‪.‬‬

‫– خب تو چرا عزا گرفتی؟‬

‫– بهم آدرس سالنو ندادن‪.‬‬

‫– همین االنم راه بیفتیم یک س�اعت و چهل پنج دقیقه‬

‫رو از دست دادیم‪.‬‬

‫– می‌خواستم باشم‪...‬‬

‫– گه نزن به این جمعه‌مون دیگه ‪ ...‬اه ‪...‬‬

‫– بهش گفتم خره‪ ،‬پول نده پای آرایش�گاه ‪ ...‬بیا خودم‬

‫درستت می‌کنم ‪...‬‬

‫– انداختن�ت بیرون‪ ،‬ح�اال بیاد تو درس�تش کنی؟ خان‬

‫داداش جان؟‬

‫– خودم آرایشش می‌کردم مثه ماه می‌شد ‪...‬‬

‫– ماش�ین حاج بنایی دس�تمه‪ .‬کنار ش�یر س�مت راستی‬

‫پارکش کردم‪ .‬بیا تو ماشین منتظرتم ‪...‬‬

‫احس�ان سر زانوی خاکی‌اش را تکاند‪ .‬از جیب کاپشنش‬

‫لقم�ه‌ی دراز ن�ان و پنی�ر و گ�ردو را در آورد‪ ،‬نص�ف ک�رد‬ ‫و نصف�ش را گذاش�ت روی قب�ر‪ .‬س�وئیچ را دور انگش�ت‬ ‫چرخاند‪ .‬کمر ورنی س�یاهش را س�فت کرد و به طرف شیر‬

‫– موبایلت چرا در دسترس نیست؟‬

‫آب س�مت راس�تی راه افت�اد‪ .‬رزه�ای زرد کنار قب�ر بغلی‬

‫– ترافیک ب�ود بابا‪ .‬تو با مترو م�ی‌آی از روی زمین خبر‬

‫نراق�ی‪ .‬ریم�ل‌اش پس داده بود زیر چش�م‌ها‪ .‬دس�تمالی‬

‫– می‌خواستی قرارو کنسل کنی؟‬

‫شد‪ .‬روسری‌اش را کش�ید جلو و به سمت چپ پیچید‪ .‬مه‬

‫– دیر کردی‪.‬‬

‫نداری‪.‬‬

‫– نه ‪ ...‬می‌خواس�تم بگم انبار حاج بنایی امروز دس�ت‬

‫من�ه‪ .‬ت�ا ظهر هم کس�ی نمی‌آد‪ .‬می‌خواس�تم بگ�م بیای‬ ‫اون‌جا‪.‬‬

‫– عینک‌مو بده‪.‬‬

‫– آخ‪ ،‬یادم رفت بگیرمش‪ .‬اون دیگه آش و الش�ه‪ ،‬رعنا‬

‫‪ ...‬باید یه دونه نو بگیری ‪...‬‬ ‫– حاال چرا نمی‌شینی؟‬

‫پالس�یده ش�ده بودند‪ .‬دو قط�ره چکید روی قبر ش�روین‬ ‫از ت�وی کی�ف‌اش در آورد و کش�ید روی س�یاهی‌ها‪ .‬بلند‬

‫غلیظ‌تر ش�ده بود‪ .‬آن‌ق�در غلیظ که می‌چس�بید به خواب‬ ‫خام�وش م�ردگان‪ .‬به لباس س�یاه ع�زاداران‪ .‬ب�ه پوتین‬

‫قه�وه‌ای رنگی ک�ه از می�ان قبرها می‌گذش�ت‪ .‬مه غلیظ‬ ‫چسبیده بود به رؤیا و کابوس زندگان ‪...‬‬

‫بازنویسى ژانویه ‪2014‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪57‬‬


‫پوست تنش ‪ ...‬و گاهی حتا نفسش‬ ‫را بو بکشم و یا شانه‌هایش را ببینم‪.‬‬

‫س�اعت‌های زی�ادی ب�ا ه�م چت‬

‫ک�رده بودی�م‪ .‬ش�ب‌های زی�ادی‬ ‫مس�ت و خراب زنگ زده بود‪ ،‬ش�ب‬

‫او و روز من‪ .‬می‌گفتم‪« :‬ما س�روته‬ ‫ایم!» و او می‌گفت‪« :‬مست ام‪ ،‬چه‬ ‫کنم؟ من از دست ش�ما چه کنم؟»‬

‫آهنگ‌ه�ای زی�ادی را به ه�وای او‬

‫گ�وش داده بودم‪« :‬اینو واس�ه‌تون‬

‫می‌فرستم‪ ،‬آخر دنیا ست‪».‬‬

‫گ�وش م�ی‌دادم و می‌دی�دم و‬

‫می‌ش�نیدم‪ ،‬اس�کایپ اما نه‪ .‬حتا تو‬ ‫فیس�بوکش هم عکس تازه‌ای نبود‬ ‫‪ ...‬هم�ان عک�س پنج س�الگی ‪...‬‬

‫خ�وش داش�ت عک�س دیگ�ران را‬ ‫ببیند‪ ،‬اما عکس خودش‪« :‬نه‪ ،‬من‬

‫چیز جالبی برای تماشا ندارم‪».‬‬

‫ب�رای من اما تماش�ایی ب�ود‪ ،‬این‬

‫منیرو روانی پور‪،‬عکس‪ :‬شاهرخ شفیعی‬

‫عاش�قش بودم و این اتفاق کوچکی نبود‪ .‬مدت‌ها وقتی‬

‫دیوار فیسبوکش را می‌دیدم تش�نه می‌شدم‪ .‬برای همین‬ ‫بود که ش�ماره تلفنم را دادم و تش�نگی با صدایش بیش�تر‬ ‫شد‪ .‬انگاری تو کویر گیر کرده باش�ی یا رفته باشی زیر پتو‪.‬‬

‫صدها‪ ،‬صدها شکالت خورده باشی‪ .‬تشنه بودم‪ ،‬همیشه‬ ‫تشنه‪ .‬خیلی وقت‌ها جرأت می‌کردم توی ذهن‪ ،‬ذهنی که‬

‫س�ال‌ها خالی مانده بود‪ ،‬دس�ت بکش�م روی تنش‪ ،‬روی‬

‫‪58‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫قدر تماش�ایی که از هزاران فرسنگ‬

‫راه دور می‌توانس�تم ببین�م چط�ور‬

‫پش�ت میز می‌نشنید و انگش�تانش را چه‌جور روی کیبورد‬

‫می‌س�راند ‪ ...‬و ش�انه‌هایش ‪ ...‬قوس گردن�ش ‪( ...‬من‬ ‫یک مترو هش�تاد قد و نود کیلو وزن دارم)‪ .‬گاهی می‌رفتم‬ ‫ت�و خواب�ش ‪ ...‬همان‌جا می‌مان�دم تا دم‌دم�ای بیداری‪،‬‬ ‫ت�ا وقتی پلک‌هایش را به هم می‌فش�رد و روی پیش�انیش‬

‫اخمی می‌افت�اد؛ آن وقت تا نداند که م�ن چه‌جوری توی‬


‫خ�واب و بیداریش س�رک می‌کش�م می‌گریخت�م‪ .‬گاهی‬

‫وقتی فکر می‌کردم به روزی روزگاری که نباش�د و نیاید‬

‫ک�ه نه در داش�ت و ن�ه پنجره‪ ،‬و م�ن می‌پرس�یدم‪« :‬فکر‬

‫می‌ترس�یدم‪ ،‬همه‌ی عمر از تاریکی ترس�یده بودم‪ .‬برای‬

‫همزم�ان با هم درگیر ی�ک خواب می‌ش�دیم ‪ ...‬خانه‌ای‬ ‫می‌کنی راه دررویی هس�ت؟» و او س�قف را نشان می‌داد‬ ‫که س�قف نبود و شیش�ه‌ای از هوا آن را می‌پوش�اند‪ .‬و آن‬ ‫وق�ت می‌گفتم‪« :‬ک�و نردبان؟» ‪ ...‬بعد روی ش�انه‌های‬ ‫هم سوار می‌شدیم و هرگز به سقف شیشه‌ای نمی‌رسیدیم‬ ‫‪ ...‬می‌افتادیم روی ه�م‪ ،‬می‌غلتیدیم و همزمان با هم از‬

‫خواب می‌پریدی�م و بدن‌هایم�ان درد می‌گرفت‪ ،‬انگاری‬ ‫که از یک هم‌آغوش�ی طوالتی و ناخواسته و رنجبار بیرون‬ ‫آمده باش�ی ‪ ...‬خواب دیگری هم ب�ود که اول من دیدم و‬

‫وقتی گفتم‪ ،‬گفت‪« :‬این خواب س�الیان سال من است‪».‬‬

‫همیش�ه با دو تا میله‪ ،‬میله‌ی آهنی‪ ،‬دنبال هیوالیی بودم‬ ‫که نابودش کنم و همیش�ه وقتی می‌زدمش‪ ،‬می‌زدمش تا‬ ‫دم مرگ‪ ،‬میله‌ها تبدیل به نی می‌ش�دند‪ ،‬همان نی‌ای که‬

‫مردمان با آن نوشابه می‌خورند ‪ ...‬این را به هم می‌گفتیم‬ ‫و قاه قاه می‌خندیدیم‪.‬‬

‫و صدای�ش را نش�نوم‪ ،‬تاری�ک می‌ش�دم و م�ن از تاریکی‬ ‫همین بود که او را سرزنده و شاداب می‌خواستم و با خودم‬

‫می‌گفتم باید این جوان‪ ،‬این جوان بیست و هفت ‪ -‬هشت‬ ‫س�اله‪ ،‬را از وسواس�ی که دارد‪ ،‬از فکری که از پنج سالگی‬ ‫توی مخش رفته‪ ،‬بیرون بکش�م‪ ،‬از چاه ‪ ...‬چاه ویل‪ .‬این‬ ‫بود که گوشی را برداشتم و به خواهرم که شیراز بود گفتم‪:‬‬

‫«درست بیست و دوم بهمن ‪ ...‬سی شاخه گل سرخ‪ ،‬گل‬

‫س�رخ ‪ ...‬باید بروی کوچه‌ی س�ماواتی‪ ،‬بن‌بس�ت جانباز‬

‫‪ ...‬زنگ می‌زنی و می‌گویی با خودش کار دارم‪ .‬دسته گل‬ ‫را می‌دهی و می‌گویی از طرف ‪»...‬‬

‫مان�دم که بگویم از ط�رف کی؟ چه قصه‌ای س�از کنم؟‬

‫بگوی�م از طرف کس�ی که می‌توان�د برود ت�وی خوابش و‬ ‫بگوید چه لباس�ی ب�ه تن دارد و یا از حم�ام آمده و حوله‌ای‬

‫که دور خودش پیچیده چه رنگی است؟ از طرف کسی که‬

‫روز و ش�ب ندارد و لپ‌تاپش را حتا ش�ب‌ها مثل معشوقی‬

‫در نهمین ماه دوس�تی به فکر نجاتش افتادم و ش�اید به‬

‫بغ�ل می‌کند و می‌برد توی رختخواب به هوای ‪ ...‬این که‬

‫بودم داس و چکش حک ش�ده بود و با گذش�ت زمان این‬

‫نمی‌گوی�د‪ ،‬هیچ‌چیز جز این که روز تولد نحس�ی دارد و آن‬

‫فکر نجات خودم‪ .‬روی پیش�انی من از وقت�ی به دنیا آمده‬

‫داس و چک�ش جایش را به صلیب داده بود و صلیب را هم‬ ‫اگر می‌کندی می‌رس�یدی – کس�ی چه می‌داند – به هالل‬

‫احمر‪ .‬ای�ن بود که تصمیم گرفتم او را از اوضاعی که توش‬ ‫گیر کرده بیرون بکش�م‪ .‬از یک چاه‪ ،‬چاه ویل‪ .‬این که دور‬ ‫ب�ود‪ ،‬خیل�ی دور و به قول دیگ�ران مج�ازی‪ ،‬هیچ‌چیز را‬

‫عوض نمی‌کرد‪ .‬کسی که با ذهنش زندگی می‌کند نزدیکی‬ ‫یا دوری برایش معنی ندارد‪.‬‬

‫نکن�د ناگهان ‪ ...‬ناگه�ان چی ‪ ...‬او ک�ه ازخودش چیزی‬ ‫روز هرگ�ز هرگز نبای�د از خانه بی�رون برود چون ش�ر به پا‬

‫می‌شود‪ ،‬هم برای خودش هم خانواده‌اش و هم شهر ‪...‬‬ ‫گفتم‪« :‬شهر؟ واقع ًا شهر؟» گفت‪« :‬خود شهر ‪»...‬‬

‫خواهرم داس و چکش را دوس�ت ندارد اما صلیب روی‬

‫پیش�انی همیش�ه نجاتم می‌دهد‪ .‬می‌گوی�م می‌خواهم او‬

‫را از این وضیعت غیرانس�انی نجات بدهم‪ .‬می‌خواهم او‬ ‫را از وادی خراف�ات بیرون بکش�م‪ ،‬وادی خرافات وادی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪59‬‬


‫بی‌پایانی اس�ت‪ ،‬و س�خنرانی می‌کن�م و روضه می‌خوانم‬ ‫و خواهرم همیش�ه خوش دارد پ�ای منبر هر روضه‌خوانی‬

‫بنشیند‪.‬‬

‫گفتم می‌دانی از نس�ل من گذشته‪ ،‬این نس�ل نباید تباه‬

‫ش�ود‪ .‬باید باور کند که هیچ روزی در جهان نحس نیست‪.‬‬ ‫گفتم که بیس�ت و پنج سالی می‌شود روزهای تولد خودش‬

‫را قای�م می‌کند‪ .‬آن ط�رف خط‪ ،‬خواهرم آه کش�ید‪« :‬پناه‬ ‫برخدا ‪ »...‬گفتم‪« :‬او جوان است‪ ،‬دوست فیسبوکی من‬ ‫اس�ت‪ .‬مهندس اس�ت‪ ،‬عمران خوان�ده و تعجب من این‬

‫است کسی که عمران خوانده ‪»...‬‬

‫خواهرم حرفم را قطع کرد‪« :‬یعنی هنوز او را ندیدی؟»‬ ‫گفت�م‪« :‬ن�ه! نمی‌آی�د اس�کایپ‪ ،‬فق�ط چت و ش�ب و‬

‫نیمه‌شب تلفن ‪»...‬‬

‫صدا دوباره گفت‪« :‬پناه برخدا!»‬

‫گفت�م‪« :‬یعن�ی یادت نیس�ت که اس�م من اس�م خواهر‬

‫مرده‌م�ان اس�ت که م�ادرم می‌گفت ی�ال او را ب�ا خودش‬ ‫برده؟»‬

‫خواه�رم گفت‪« :‬واقع� ًا؟ تو چه حافظ�ه‌ای داری! من‬

‫اص ً‬ ‫ال یادم نیست‪».‬‬

‫گفت�م‪« :‬اس�م خواه�رم ش�وال بود‪ ،‬ای�ن را ه�م یادت‬

‫نیست؟»‬

‫گفت‪« :‬ش�وال؟ ش�وال تو بودی‬

‫‪»...‬‬

‫و من رفت�م به روزه�ای دور‪ ،‬به‬

‫روزهای کودکی ک�ه مادرم خیاطی‬

‫می‌ک�رد و خی�ال می‌ک�رد ک�ه پای‬ ‫م�ن نح�س اس�ت‪ ،‬ب�رای همین‬

‫من خیلی وقت بود که جهانی برای خودم س�اخته بودم‬

‫هرگز نمی‌گذاشت در جمع زنانه‌ی‬

‫حاال پرت این یکی شده بودم‪ .‬پرت دوستی در فیسبوک‪.‬‬

‫لباس‌های پرپری م�ا را می‌دوخت‬

‫که نظمی کیهانی داش�ت و پرت هیچ خدایی نمی‌شدم اما‬ ‫گفتم اولین ب�ار مادرش او را درخانه نگه داش�ته‪ ،‬وقتی‬

‫پنج س�الش بوده‪ ،‬و حاال بعد از این همه س�ال باور دارد که‬

‫روز تولد باید در خانه بماند وگرنه نحسی آن روز دامن همه‬ ‫را می‌گیرد و اتفاقات هولناک می‌افتد‪.‬‬

‫صدای خواهرم کمی لرزید‪« :‬مث ً‬ ‫ال چه اتفاقی؟»‬

‫آن‌ها بنش�ینم‪ .‬همیشه و هرروز که‬ ‫بای�د جایی می‌رفتم ک�ه حتا صدای‬

‫چرخ خیاطی را هم نشنوم‪.‬‬

‫از ای�ن ک�ه کودک�ی ناگهان ب�ه کمک�م آمده‬

‫و‬

‫جهان را روشن‌تر کرده خوشحال شدم‪ .‬خواهرم هیچ‌چیز‬ ‫ی�ادش نبود‪ ،‬حت�ا کم�ی خندید‪ ،‬خن�ده‌اش ه�م از ته دل‬

‫گفت�م‪« :‬نمی‌پرس�م ک�ه‪ ،‬خ�ودت م�را می‌شناس�ی‪،‬‬

‫نب�ود‪ .‬دیگر نگفتم برای همین بود که همیش�ه از کارهای‬

‫صدا مردد گفت‪« :‬می‌پرسیدی بد نبود‪».‬‬

‫ه�م‪ ،‬از حرف‌هایش�ان‪ .‬و نگفتم که من ب�ه خاطر همه‌ی‬

‫می‌گذارم آدم‌ها هرچه دوست دارند بگویند‪».‬‬

‫خان�ه و خانه‌داری بی�زار ب�ودم‪ ،‬از جمع ش�دن زن‌ها دور‬

‫گفت�م‪« :‬اس�مش هم تازه اس�م خودش نیس�ت‪ ،‬اس�م‬

‫آن خرافات�ی که ب�ه جان خان�ه و خانواده افتاده دس�ت به‬

‫غرق ش�ده و او نه تنها روز تولدش بی�رون نمی‌آید بلکه از‬

‫رقصیدم‪ .‬صدایم را صاف کردم‪ ،‬خودم را بی اعتنا نش�ان‬

‫عمویی اس�ت که س�ال‌ها پیش‪ ،‬وقتی هفت سالش بوده‪،‬‬ ‫آب هم می‌ترسد‪ ».‬بعد پرسیدم‪« :‬تو چیز خنده‌داری توی‬ ‫این قصه نمی‌بینی؟»‬

‫‪60‬‬

‫صدا گفت‪« :‬نه‪ ،‬چه چیزی؟ چه چیز خنده‌داری؟»‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫مبارزه زدم‪ .‬نگفتم به همین خاطر بود که در میدان س�رخ‬ ‫دادم ک�ه ناگهان نگوید به س�رش زده – چی�زی که بارها از‬

‫زبان آن‌ه�ا ‪ ،‬آن‌ها که حاال دور‪ ،‬دور از من‪ ،‬بودند ش�نیده‬


‫بودم‪.‬‬

‫«یعنی واقع ًا هیچ‌چیز دیگری ازش نمی‌دانی؟»‬

‫همان رفیق قدیمی هستم حتا اگر رفیق نباشم‪ ،‬رفیقی که‬ ‫زندگی‌اش منظم‪ ،‬مرتب و تمیز است و هیچ علف هرزه‌ای‬

‫گفتم‪« :‬نه واال‪ ،‬اصلأ ولش کن‪ .‬حاال من نمی‌خواهم‬

‫نمی‌توان�د در هیچ گوش�ه و کنار ذهنش رش�د کند و یا تجه‬

‫یادت باشد که سی شاخه گل سرخ برداری و ببری به همان‬

‫از س�ال‌ها به جوانی که معتقد اس�ت روز تولدش نحس�ی‬

‫قصه‌ی کرد شبس�تری را این‌جا تعریف کن�م‪ .‬فقط تو باید‬ ‫آدرس و بدهی دست خودش و بگویی تولدت مبارک‪».‬‬

‫گفت‪«:‬حاال چرا س�ی تا؟ تو که می‌گویی بیست و هفت‬

‫ساله است‪ ».‬بعد آه کشید و گفت‪« :‬یعنی تو هنوز عدد سه‬ ‫را دوست داری؟»‬

‫ِ‬ ‫بحث توهم‌زدایی اس�ت‪ .‬می‌خواهم بعد‬ ‫بزند‪ .‬گفتم بحث‬

‫دارد حالی کنم که این جور نیس�ت‪ .‬گفتم و گفتم و مسافر‪،‬‬ ‫که دوس�ت بود و استاد تاریخ‪ ،‬س�ری تکان داد و لبخندی‬ ‫که تا خرافات دس�ت از دامن ما برن�دارد همچنان مثل خر‬

‫عص�اری دور خودم�ان می‌چرخیم و می‌چرخی�م‪ .‬حال و‬

‫گفتم‪« :‬س�ه یا دو چه فرق می‌کند‪ .‬من س�ی شاخه گل‬

‫حوصل�ه‌ی چرخی�دن نداش�تم‪ ،‬زودی خودم را رس�اندم‬

‫س�ی ش�اخه گل س�رخ می‌دهم تا در‬

‫برنامه‌ی اول به هر قیمتی به هم بخورد‪ ،‬س�ومی حتم ًا به‬

‫س�رخ می‌دهم تا سی س�اله ش�ود‪ ».‬نگفتم که‬ ‫میدان س�رخ نرقص�د مثل‬ ‫م�ن‪ ،‬ک�ه رقصی�ده‬

‫ب�ودم س�ال‌ها پی�ش و به‬

‫هیچ‌جا نرس�یده ب�ودم‪ .‬با خ�ودم گفتم‬

‫واقع ًا میدان سرخ و بعد تا گیر سه پیچ ندهم به میدانی‬

‫که دیگر خال�ی ب�ود و هیچ‌ک�س در آن نمی‌رقصید‪ ،‬رفتم‬

‫سراغ دومی ‪.‬‬

‫ب�ه خانه ت�ا برنامه‌ی س�وم را ردیف کنم‪ .‬گفت�م حتا اگر دو‬

‫جایی و چاهی برس�د و حس�ابی حالش را جا بی�اورد و او را‬

‫متقاعد کند که این همه سال بی‌خود خودش را پنهان کرده‬

‫است‪ .‬به دوستی در دوبی زنگ زدم‪ .‬گفت‪« :‬صراف؟ هه‬ ‫هه‪ ،‬برادرم سیصد دالر که هیچ‪ ،‬سی هزار دالر هم بدهی‬

‫راحت به دس�تش می‌رس�اند‪ ».‬داس�تان را گفتم‪ ،‬و گفتم‬

‫س�یصد دالر ‪ ...‬روز بیس�ت و دوم بهمن زنگ بزند و از او‬ ‫بخواه�د که بیاید صرافی و پول را بگی�رد‪ .‬گفتم اگر بتواند‬

‫با خودم گفتم کار که از محکم‌کاری عیب نمی‌کند‪ .‬شاید‬

‫دزدکی عکس�ی از او بگیرد هم بد نیست‪ .‬گفت‪« :‬خیالت‬

‫است دیگر‪ ،‬هر اتفاقی ممکن است بیفتد‪ .‬بهتر است بروم‬

‫نگاه�ش کنند‪ ،‬دوس�تم گف�ت می‌خواهی با خ�ود برادرم‬

‫اتفاق�ی برای خواهرم افتاد یا به س�رش زد که نرود‪ ،‬ایران‬

‫س�راغ مس�افری که دارد می‌رود ایران و کتاب‌هایی را که‬

‫می‌خواهد برایش بخرم و امضا کنم و بدهم دس�تش‪ .‬سه‬ ‫دوره‌ی پاری�س ریوی�و را خریدم‪ ،‬پش�ت ه�ر دوره را امضا‬

‫ک�ردم و رفت�م‪ .‬نگفتم ک�ه با او نفس می‌کش�م‪ ،‬ک�ه تمام‬ ‫ذهنم آن‌جا اس�ت‪ ،‬نگفتم که از خ�واب و خوراک افتاده‌ام‬

‫و هروق�ت که او بلن�د می‌ش�ود و می‌آید پش�ت کامپیوتر‪،‬‬ ‫من هرج�ا که باش�م می‌فهمم‪ ،‬در خ�واب ی�ا در بیداری‪.‬‬ ‫از عاش�قی‌ام هم هیچ‌چی�ز نگفتم تا او خی�ال کند که هنوز‬

‫تخت‪ ،‬داداشم خوره‌ی این کارها ست‪ ».‬سپردم که خوب‬

‫ح�رف بزنی؟ گفت�م ن�ه‪ ،‬لزومی نمی‌بین�م‪ ،‬تو فق�ط باید‬ ‫بگویی عکسش را بگیرند‪ .‬گفت‪« :‬چشم‪».‬‬

‫همه‌ی ماجرا از سه روز مانده به روز تولدش شروع شد‪.‬‬

‫ت�وی آش�پزخانه بودم‪ .‬قهوه‌ی س�اعت نه صبح�م را باید‬

‫درس�ت می‌کردم‪ .‬دس�تم که دراز ش�د برای قهوه‌جوش‪،‬‬

‫دی�دم توی رگ‌های دس�تم غبار نشس�ته ‪ ...‬گفتم ش�اید‬

‫خیاالتی ش�ده‌ام‪ ،‬به خودم نگاه ک�ردم‪ ،‬دیدم از خودم جدا‬ ‫ش�ده‌ام و ان�گاری دو نفر ایم دارم به خ�ودم نگاه می‌کنم‪،‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪61‬‬


‫به خودی که توی رگ‌هایش ب�ه جای خون غبار به کندی‬

‫رل فرو رفته بودم‪ ،‬پس چه کسی بود که شهر را می‌دید؟‬

‫را بخورم‪ ،‬ولی آن کس دیگر که خیلی شبیه من بود داشت‬

‫خودم را برس�انم دوباره ب�ه کامپیوتر‪ ،‬بنش�ینم و ببینم چه‬

‫حرکت می‌کرد‪ .‬گفتم هر اتفاقی که افتاده باشد باید قهوه‌ام‬ ‫قهوه را درس�ت می‌کرد‪ .‬خوب نگاهش کردم ببینم کیست‬

‫و بعد چ�ه می‌کند‪ .‬قهوه را که توی فنجان ریخت بر و بر به‬ ‫من نگاه کرد و زبانش را ت�وی فنجان قهوه فرو برد‪ .‬قهوه‬ ‫انگار داغ بود که آن را روی پیشخان گذاشت‪ ،‬چشمکی به‬

‫م�ن زد و عقب عقب رفت و رفت تا دور ش�د و این قدر دور‬ ‫که به س�ختی می‌دیدمش‪ ،‬انگاری نه توی آش�پزخانه که‬ ‫ت�وی بیابان بودم‪ .‬به روی خودم نی�اوردم‪ ،‬همه‌ی این‌ها‬

‫می‌توانس�ت از خس�تگی باش�د و از نظم آهنینی که من در‬ ‫زندگی داشتم‪ .‬قهوه‌ام را برداشتم و رفتم تا پشت کامپیوتر‬ ‫بنش�ینم‪ .‬ن�ه‪ ،‬روی زمین نب�ودم‪ .‬روی هوا ه�م‪ .‬هیچ‌جا‬

‫نب�ودم و به هیچ‌جا وصل نمی‌ش�دم‪ .‬انگار دس�تی مرموز‬

‫داش�ت م�را از آن‌چ�ه دور و بر من ب�ود دور می‌ک�رد و مرا‬ ‫می‌برد جایی که جا نبود‪ .‬نه مکان داش�ت و نه زمان‪ .‬حالم‬ ‫دست خودم نبود‪ ،‬نه بیدار بودم نه خواب‪ .‬قهوه را خوردم‪.‬‬ ‫پشت سرش س�یگار نه ‪ ...‬نه قهوه‪ ،‬نه سیگار‪ ،‬نه دوش‪،‬‬

‫نه اس�تخرهایی که رفتم پای�م را روی زمین محکم نکرد‪.‬‬

‫منگ نب�ودم‪ .‬چون آدم منگ گاهی همه‌چیز فراموش�ش‬ ‫می‌شود ‪ ...‬من همه‌چیز یادم بود ولی خودم نبودم‪ .‬وقتی‬ ‫در تاریکی ش�ب دوب�اره رفتم که پش�ت کامپیوتر بنش�ینم‬

‫خ�ودم را دیدم‪ .‬این ب�ار خیلی کوچک مثل یه عروس�ک‪.‬‬

‫عروس�کی که تا قوزک پایم می‌رسید‪ .‬بلند شدم ببینم ابعاد‬ ‫اشیای اطرافم هم کوچک ش�ده؟ اما همه‌چیز سر جایش‬

‫ب�ود‪ ،‬آینه به هم�ان بزرگی بود و در و دی�وار هم‪ ،‬فقط من‬ ‫شده بودم عروس�ک‪ .‬عروسکی جدا از خودم‪ ،‬که پابه‌پای‬

‫من کن�اره‌ی دی�وار را می‌گرف�ت و می‌رفت‪ ،‬ان�گاری که‬

‫بترسد لگد ش�ود‪ .‬تو تاریکی شب سوار ماشین شدم‪ ،‬رفتم‬ ‫بیرون‪ .‬ش�هر هم س�رجایش بود اما من تو ماشین و پشت‬

‫‪62‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫برگش�تم به خان�ه‪ ،‬به س�ختی از پله‌ها ب�اال رفتم‪ .‬گفتم‬

‫خبرش�ده‪ .‬هیچ خب�ری نبود‪ ،‬تم�ام آدم‌ها عک�س میدان‬ ‫س�رخ را گذاشته بودند‪ .‬میدانی س�رخ که زنی دیوانه‌واردر‬ ‫آن می‌رقصید ‪ ...‬حتا او هم توی صفحه‌اش همان میدان‬ ‫قدیمی را کش�یده بود با زن�ی که پیدا و ناپی�دا می‌رقصید‪.‬‬ ‫آهنگ را که گوش دادم دیدم این زن با زوزه‌ی باد اس�ت‬

‫که می‌رقصد ‪ ...‬ترس�یدم و گفتم شاید همه‌ی این‌ها از‬

‫کامپیوتر بیاید‪ .‬این ب�ود که همه‌چیز را خاموش کردم‬

‫و دستم کشیده شد به طرف تلفن تا همه‌ی برنامه‌ها‬ ‫را ب�ه هم بریزم‪ ،‬هم�ه‌ی برنامه‌های�ی را که چیده‬ ‫بودم تا نحسی روز تولدی را انکار کنم‪ .‬بعد حس‬

‫کردم ت�و رگ‌هایم غبار رفته‪ ،‬غب�اری که زوزه‬ ‫می‌کش�د با بادی که نمی‌دان�م از کجا می‌آمد و‬

‫این جور بود که رسیدم به روز بیست و یکم بهمن‬

‫که با صدای تلفن از چیزی ش�بیه خواب پریدم و به‬

‫زمان و مکان برگش�تم‪ .‬روز ایران بود و شب آمریکا‪.‬‬

‫خواهرم بود که از سی‌س�ی‌یو زنگ م�ی‌زد‪ .‬گفت که تو‬

‫گل‌فروش�ی‪ ،‬وقتی که می‌رفته تا سی شاخه گل انتخاب‬

‫کند و به گل‌فروش بگوید که آن‌ها را برای فردا آماده کند‪،‬‬ ‫ناگهان تپش قلب�ی بی‌امان امانش را بری�ده و دخترش او‬

‫را به بیمارستان رس�انده و حاال قرار است که تا فردا این‌جا‬ ‫بماند و دکترها گفته‌اند که ش�اید با این س�رعتی که قلبش‬ ‫می‌زند مجبور ش�وند عصب قلبش را بی‌حس کنند و گفت‬ ‫که دخترش هم حاضر نیست به هیچ عنوان این دسته گل‬

‫را به هیچ آدرسی ببرد‪.‬‬

‫بعد نوبت دوس�تم ب�ود که با خنده پش�ت تلف�ن بگوید‪:‬‬

‫«هه ه�ه‪ ،‬می‌دونی چی�ه؟ به خدا یادم رف�ت‪ .‬خودت که‬ ‫می‌دونی‪ ،‬موقع س�فر آدم گیج و ویجه‪ .‬با این که گذاش�ته‬


‫بودم جلو چش�مم که بذارم تو س�اکم ولی در آخرین لحظه‬

‫حرف می‌زد‪ ،‬کشدار و رگه‌دار‪ ،‬تلفن را از خودم دور گرفتم‪.‬‬

‫همان موقع بود که یادم آمد دوستم از هواپیما می‌ترسد‪.‬‬

‫مثل گردبادی داش�ت تمام اشیا را جابه‌جا می‌کرد‪ .‬چشمم‬

‫کودک�ی به یادش مانده‪ ،‬تمام دعاها‪ ،‬را می‌خواند تا س�الم‬

‫تبریک تولدت زنگ نزده ‪ ...‬صدای پوزخندش را ش�نیدم‬

‫یادم رفت ‪»...‬‬

‫هروقت س�وار هواپیما می‌ش�ود تم�ام چیزهای�ی را که از‬ ‫به زمین برس�د‪ .‬ما بارها با هم حرف زده بودیم و من سعی‬

‫کرده بودم او را متقاعد کنم که هواپیما هیچ ترس�ی ندارد‪.‬‬

‫گاهی ه�م فکر کرده بودم که موفق ش�ده‌ام‪ ،‬ام�ا آدمیزاد‬ ‫موجود ساده‌ای نیس�ت‪ ،‬پیچیده اس�ت‪ ،‬خیلی پیچیده‬ ‫‪...‬‬

‫حال خ�ودم را نمی‌دانس�تم‪ .‬ته دلم می‌خواس�تم‬

‫که حتم ًا صراف بتوان�د به وعده اش عمل کند‪.‬خیال‬

‫نکنید داش�تم به خ�ودم کلک می‌زدم‪ .‬نه‪ .‬عش�ق به‬

‫این س�ادگی از میدان به در نمی‌رود‪ ،‬هنوز عاش�قش‬ ‫ب�ودم با این ک�ه تو صفح�ه‌اش عکس میدان س�رخ‬ ‫را انداخته ب�ود و زنی که با زوزه‌ی ب�اد می‌رقصید‪،‬‬ ‫با خودم می‌گفتم س�ومی حتم ًا ش�دنی است‪ .‬آن‬ ‫وق�ت هم او و هم زنی که با زوزه‌ی باد می‌رقصد‬ ‫خواهند فهمید که نحس�ی حرف مفتی است و‬

‫به زحمتش نمی‌ارزد‪.‬‬

‫ن�گاه کردم به دور و برم‪ ،‬صدا کمانه ک�رده بود توی خانه و‬

‫را بستم که نبینم ‪ ...‬فقط توانستم بپرسم کسی به تو برای‬ ‫که خنده نب�ود‪ .‬خنده‌اش همیش�ه کودکانه ب�ود‪ ،‬انگار در‬ ‫همان پنج س�الگی مانده بود‪ .‬گفت که این اولین بار است‬

‫که تلفنش زنگ می‌خورد‪ .‬گوش�ی را که گذاش�تم‪ ،‬چند بار‬

‫خواستم به صراف زنگ بزنم اما از ترس این که زن غباری‬ ‫ب�ه جای من ح�رف بزند و به ج�ای ببر بگوید نب�ر‪ ،‬از خانه‬

‫بیرون زدم‪.‬‬

‫گفته بود که با غروب آفتاب نحس�ی روز تولدش برطرف‬

‫می‌ش�ود‪ .‬حاال صبح م�ا بود و غروب آن‌ه�ا و ما هم چنان‬ ‫س�روته و وارونه بودیم ‪ ...‬س�اعت هش�ت بود ک�ه ‪...‬تو‬ ‫گوگل سرچ کردم‪ .‬آفتاب در شیراز غروب کرده بود‪ .‬نفسی‬

‫به راحتی کشیدم‪ .‬به آینه نگاه کردم‪ .‬زیر غبار ناپیدا دوشی‬ ‫گرفتم و فنجان قهوه به دست به صراف زنگ زدم‪ .‬جواب‬

‫نمی‌داد‪ .‬عاقب�ت زنگ زدم دوبی‪ .‬می‌دانس�تم که غروب‬

‫آن‌ها هم هست‪ .‬دوس�تم خندید و گفت‪« :‬زده به سرت؟‬

‫داداش م�ن که صراف نب�وده‪ ،‬هیچ‌وقت‪ ،‬تازه چی ش�ده‬

‫س�رگردان میان زنی که از جنس غبار بود و زن عاش�ق‪،‬‬

‫که ی�اد مرده‌ها افتادی؟ ‪ ...‬یادت نیس�ت بیس�ت و هفت‬

‫بگوی�م‪ .‬به زحمت صدایش را ش�ناختم‪ .‬ت�وی خانه بود‪.‬‬

‫تلفن را قطع کردم‪ .‬رفتم تو فیسبوک‪ .‬یک کلمه‌ی جدید‬

‫روز بیست و دوم بهمن به او زنگ زدم تا تولدش را تبریک‬

‫ً‬ ‫قبلا گفته بود که هروقت عصبی اس�ت م�ی‌رود زیر پتو و‬ ‫ش�کالت می‌خورد‪ .‬گفت�م‪« :‬تولدت مب�ارک!» و خودم‬ ‫لرزیدم‪ .‬گفت‪« :‬برای این که ای�ن پتو و خانه و همه‌چیز و‬

‫ای�ن تلفن آتش نگی�رد دیگر از این باب�ت حرفی نزن ‪»...‬‬ ‫گفتم‪« :‬تو امروز خواهی فهمید که اشتباه می‌کنی!»‬

‫گفت‪« :‬خودت هم خوب می‌دانی که اشتباه نمی‌کنم‪».‬‬

‫ح�اال صدایش کش�دار بود‪ ،‬ان�گار کس�ی از عمق زمین‬

‫سالش بود که ‪»...‬‬

‫بود‪ ،‬یک کلمه‌ی جدید ‪ ...‬متچکریم ‪ ...‬و یک مرد جدید‬ ‫با هم�ان لباس قدیمی خیلی قدیمی و من توی فیس�بوک‬

‫گش�تم دنبال عاشقم‪ ،‬گشتم و گش�تم و هنوز می‌گردم ‪...‬‬ ‫ن�ه پیام�ی ‪ ...‬نه چتی ن�ه هی�چ ‪ ....‬ان�گاری همه‌چیز از‬

‫صحنه‌ی روزگار پاک ش�ده‪ ،‬همه‌چیز ‪ ...‬و بعد چنگ زدم‬ ‫ب�ه تلفن و صدایی که می‌گفت‪« :‬ش�ماره‌ی م�ورد نظر در‬

‫شبکه وجود ندارد‪».‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪63‬‬


‫‪64‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫فیلم «آبی گرم‌ترین رنگ است» (یا زندگی َادل)‪،‬‬ ‫آخرین ساخته‌ی عبداللطیف کشیش‪ ،‬از ماه می‬ ‫‪ ۲۰۱۳‬تا کنون بر سر زبان‌هاست‪ ،‬به دو دلیل‪:‬‬ ‫هم بردن نخل طالی جشنواره‌ی کن ‪ ۲۰۱۳‬هم‬ ‫بحث‌ها و جنجال‌های بسیاری که در محافل‬ ‫سینمایی و اجتماعی برانگیخته است‪ .‬بیشتر این‬ ‫مباحث پیرامون نسبت فیلم با سینمای دگرباشی‬ ‫جنسی (کوئیر)‪ ،‬داستان آن یعنی رابطه‌ی دو‬ ‫دختر همجنس‌گرای فرانسوی‪ ،‬رابطه‌ی فیلم با‬ ‫مبارزه علیه همجنس‌گراستیزی‪ ،‬و همین‌طور‬ ‫نحوه‌ی نمایش روابط جنسی در این فیلم است‪.‬‬

‫به مس�ئله‌ی همجنس‌گراستیزی اشاره دارد؟ چرا یکی از‬

‫رواب�ط جنس�ی در این فیل�م بس�یار بی‌پرده ب�ه نمایش‬

‫به طول بینجامد؟ چرا این صحن�ه باید تا این حد صریح و‬

‫هی�چ عن�وان از نتایج کار روزه�ای پیش راض�ی نبود و در‬

‫نتیجه آن‌ها به انجام کارهای مختلفی مجبور شدند تا این‬

‫صحنه‌ی طراحی‌نشده س�رانجام مطابق نظر او در بیاید‪.‬‬ ‫همین مسئله باعث ابراز نارضایتی این دو در مصاحبه‌ها و‬ ‫جنگ رسانه‌ای شدیدی بین لئا سیدو و کشیش شد‪.‬‬

‫ام�ا صرف نظر از این مس�ائل‪ ،‬آی�ا این فیل�م نماینده‌ی‬

‫خوبی ب�رای گفتمان آزادی گرایش‌های جنس�ی مختلف‬

‫و احترام به همه‌ی هویت‌های جنس�ی به ش�مار می‌آید؟‬ ‫آیا جزء جریان س�ینمای دگرباش محس�وب می‌ش�ود و آیا‬

‫چنین فیلم‌هایی باید رسالت خاصی داشته باشند؟ آیا فیلم‬ ‫صحنه‌های رابطه‌ی جنس�ی در این فیلم باید هفت دقیقه‬

‫در آم�ده و در یک�ی از صحنه‌ه�ا حدود هف�ت دقیقه طول‬ ‫می‌کش�د‪ .‬از س�وی دیگر‪ ،‬بازیگران اصلی این فیلم‪َ ،‬ادل‬

‫مورد فیلم آبی ‪ ...‬مطرح ش�ده‌ و تالش برای یافتن پاس�خ‬

‫کارگردان را به س�خت‌گیری و رفتار غیرانس�انی‪ ،‬به ویژه‬

‫فیلم‌های مرتبط با «دگرباشان جنسی» (ال‌جی‌بی‌تی)‬

‫بی‌پرده باشد؟ این‌ها تنها بخش�ی از سؤاالتی ا‌ست که در‬

‫اگزاروپول�وس (در نق�ش َادل) و لئا س�یدو (در نق�ش ِاما)‬

‫همه‌ی آن‌ها مجالی بیش از این مطلب می‌طلبد‪.‬‬

‫هن�گام ضب�ط صحنه‌ه�ای روابط جنس�ی‪ ،‬مته�م کرده‌‬

‫پدیده‌ی جدیدی نیس�تند‪ .‬س�ینمای موس�وم به سینمای‬ ‫کوئی�ر تقریب� ًا از دهه‌ی ن�ود میالدی حض�ور پررنگ‌تری‬

‫فیلم داس�تان دخت�ری نوجوان ب�ه ن�ام َادل (در اصل‪،‬‬

‫فیلم‌هایی با محتوای مرتبط با این جریان وجود داشته‌اند‬

‫و ه�ردو گفته‌اند ب�ه دلیل ای�ن رویکرد کش�یش دیگر با او‬ ‫همکاری نخواهند کرد‪.‬‬

‫«عادل») را بیان می‌کند که به مرور به همجنس‌گرا بودن‬ ‫خود پ�ی می‌ب�رد و عاش�ق زن همجنس‌گرایی به ن�ام ِاما‬ ‫می‌شود‪ .‬س�ال‌ها بعد‪ ،‬رابطه‌ی بین آن‌ها کمی سرد شده‬ ‫و پس از درگیری از هم جدا می‌شوند‪ ،‬اما َادل همچنان به‬

‫در نق�اط مختل�ف دنیا پیدا ک�رد؛ هرچن�د پی�ش از آن نیز‬

‫و یا دس�ت‌کم اش�اراتی ب�ه این مس�ائل در برخ�ی فیلم‌ها‬ ‫به چش�م می‌خ�ورد‪ .‬از ده�ه‌ی ‪ ،۹۰‬ب�ا افزای�ش پذیرش‬

‫گرایش‌ها و هویت‌های جنسی‪ ،‬که پیش از آن غیرمعمول‬ ‫محس�وب می‌ش�دند‪ ،‬تعداد فیلم‌هایی ب�ا مضمون مرتبط‬

‫ِاما عالقه‌مند است و زندگی‌اش بسیار سخت می‌گذرد‪ .‬او‬ ‫تالش می‌کند دوباره ِاما را به دس�ت بیاورد‪ ،‬اما در می‌یابد‬

‫گاه�ی (در عین تلاش برای ج�ذب مخاط�ب) مغرضانه‬

‫برای ازسرگیری رابطه‌اش با او ندارد‪.‬‬

‫فیلم غریزه‌ی اصلی به عنوان نوعی رفتار خارج از هنجار‪،‬‬

‫ب�ا این مس�ائل نیز روزب�ه‌روز افزایش یافت‪ .‬این اش�ارات‬

‫که ِاما با وجود این که همچنان او را دوس�ت دارد‪ ،‬قصدی‬

‫نیز به نظر می‌رسیدند‪ ،‬مانند اش�اره به همجنس‌گرایی در‬

‫در بس�یاری از فیلم‌هایی که در آن‌ها صحنه‌های روابط‬

‫متناس�ب با دیگ�ر خصوصیات اخالقی ش�خصیت‌ها‪ ،‬که‬

‫می‌ش�وند‪ ،‬کارگ�ردان ب�ا طراحی ای�ن صحنه‌ه�ا تالش‬ ‫می‌کن�د تا هم دقیق ًا ب�ه مقصود خ�ود از نمایش آن صحنه‬

‫یک�ی از دالیل�ی که فیلم‌ه�ای س�ینمای کوئی�ر در بین‬

‫دگرباشان جنسی (چه افراد همجنس‌گرا و چه افراد دارای‬

‫البته در بس�یاری از موارد صحنه‌های بسیار صریح روابط‬

‫نحوه‌ی نمایش پویایی روابط بین ش�خصیت‌ها در فیلم‌ها‬

‫ام�ا دو بازیگر اصلی آبی ‪ ...‬از این ش�کایت داش�ته‌اند که‬

‫عقیده‌ی این افراد به واقعیت وفادار اس�ت‪ .‬این ویژگی‌ها‬

‫جنس�ی به ش�کلی واض�ح و بی‌پ�رده ب�ه تصویر کش�یده‬

‫مشتی از خروار دگرباش‌ستیزی در مسائل جنسی است‪.‬‬

‫برس�د و هم بیان مفهوم را برای بازیگران س�اده‌تر کند (و‬

‫هویت‌ه�ای جنس�ی ورای م�رد و زن) پذیرفته می‌ش�وند‬

‫جنس�ی با به‌کارگیری بازیگران بدل س�اخته می‌ش�وند)‪.‬‬

‫و ش�کلی از رواب�ط جنس�ی بین ش�خصیت‌ها س�ت که به‬

‫فیلم‌ب�رداری صحن�ه‌ی هف�ت دقیقه‌ای اولی�ن رابطه‌ی‬ ‫جنس�ی ِاما و َادل ده روز به طول انجامی�ده و کارگردان به‬

‫باعث می‌ش�وند فیلم‌های مذکور در دید دگرباشان جنسی‬ ‫نوعی اصالت بیابند و دگرباش�ان آن‌ها را نمایش‌دهنده‌ی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪65‬‬


‫نمی‌شدند‪ ،‬مواجهه با آن‌ها برای هر بیننده‌ای آسان نبوده‬

‫یکی از دالیلی که فیلم‌های سینمای‬ ‫کوئیر در بین دگرباشان جنسی (چه افراد‬ ‫همجنس‌گرا و چه افراد دارای هویت‌های‬ ‫جنسی ورای مرد و زن) پذیرفته‬ ‫می‌شوند‪ ،‬نحوه‌ی نمایش پویایی روابط‬ ‫بین شخصیت‌ها در فیلم‌ها و شکلی از‬ ‫روابط جنسی بین شخصیت‌ها ست که‬ ‫به عقیده‌ی این افراد به واقعیت وفادار‬ ‫است‬ ‫تصویری صحی�ح از خود بدانن�د‪ .‬اصلی‌تری�ن وجه تمایز‬ ‫این هویت‌ها با هویت‌های معمول و دگرجنس‌گرا مسائل‬

‫جنس�ی هس�تند‪ :‬مس�ائلی که ب�ه وی�ژه در جوامع س�نتی‬ ‫تابوهایی بزرگ محس�وب می‌ش�وند و کم‌رنگ کردن این‬

‫تابوه�ا نیاز به زمان و آموزش دارد‪ .‬ش�اید ب�ه همین دلیل‬ ‫اس�ت که فیلم‌های کوئیر در دهه‌های پیشین در سینمای‬

‫جریان اصلی‪ ،‬چندان اقبال نمی‌یافتند‪ ،‬چون به مس�ائلی‬ ‫می‌پرداختن�د که حتا اگ�ر در بعضی جوامع تابو محس�وب‬

‫‪66‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫اس�ت‪ .‬اما در س�ال‌های اخیر‪ ،‬جس�ارت جریان دگرباشی‬

‫جنسی بیشتر شده و صدایش رساتر از قبل است‪ .‬به همین‬

‫دلیل‪ ،‬فیلم‌هایی با مضامین مرتبط‪ ،‬بیش�تر توس�ط عموم‬ ‫پذیرفته می‌ش�وند و حت�ا در جریان اصلی نی�ز فیلم‌هایی با‬

‫موضوعات مرتبط یافت می‌شوند (مانند میلک) تا دیگر این‬

‫مضامین تنها محدود به فیلم‌های مستقل نباشند‪.‬‬

‫خارج ش�دن ای�ن فیلم‌ها از حوزه‌ی س�ینمای مس�تقل‬

‫ممکن اس�ت س�روصداهایی نیز به همراه داش�ته باش�د‪.‬‬ ‫ب�رای نمون�ه بس�یاری از همجنس‌گرای�ان زن معتقد اند‬

‫صحنه‌های روابط جنسی بین دو شخصیت فیلم آبی ‪،...‬‬ ‫بیش�تر از ای�ن که روابط جنس�ی بی�ن دو زن همجنس‌گرا‬ ‫باش�د‪ ،‬تنه�ا روابط جنس�ی دو زن دگرجنس‌گرا اس�ت که‬

‫توس�ط یک کارگردان مرد دگرجنس‌گرا طراحی ش�ده تا با‬

‫حربه‌ی استفاده از جذابیت‌های جنسی و به نوعی افزودن‬ ‫صحنه‌هایی بس�یار مش�ابه صحنه‌های هرزه‌نگاری‪ ،‬هم‬

‫ب�ه تماش�اگران فیلم اضاف�ه کند و هم ب�ا ب�ه راه انداختن‬ ‫بحث‌های بسیار پیرامون آن باعث بیشتر مطرح شدن نام‬

‫فیلم ش�ود‪ .‬این نظریه ب�ا نوع ن�گاه نظاره‌گرانه‌ی دوربین‬ ‫و همین‌ط�ور طوالنی بودن و بی‌پرده ب�ودن صحنه‌های‬


‫بازیگران اصلی و کارگردان فیلم پس از اعالم بردن نخل طال در جشنواره ی فیلم کن‬

‫روابط جنس�ی (ب�ه ویژه س�کانس هفت‌دقیق�ه‌ای اولین‬ ‫رابطه‌ی جنسی َادل و ِاما) تا حدودی همخوانی دارد‪.‬‬ ‫جولی م�ارو‪ ،‬نویس�نده و طراح رمان مص�وری که فیلم‬

‫کشیش از روی آن س�اخته شده‪ ،‬از جمله افرادی است که‬ ‫اعتقاد دارد صحنه‌ی رابطه‌ی جنس�ی بین َادل (که نامش‬ ‫در کتاب کلمنتاین اس�ت) و ِاما در فیلم بیشتر به صحنه‌ای‬

‫از یک فیلم هرزه‌نگارانه می‌ماند تا س�کس احساس�ی بین‬

‫همچنی�ن گفت�ه می‌ش�ود ک�ه ای�ن فیل�م در م�ورد‬

‫دش�واری‌های زندگ�ی همجنس‌گرای�ان زن اس�ت‪ ،‬ام�ا‬ ‫تنه�ا در بخش‌های ابتدایی فیلم اس�ت ک�ه َادل در هنگام‬

‫جس�تن هویت جنس�ی خود به مش�کالتی بر می‌خورد که‬ ‫پررنگ‌ترین آن‌ها درگیری او با یکی از هم‌کالس�ی‌هایش‬ ‫اس�ت‪ .‬به نظر می‌رس�د َادل در طول فیلم همواره ترجیح‬

‫دو ش�خصیت کت�اب او‪ .‬مانوال دارگی�س‪ ،‬منتقد نیویورک‬

‫می‌دهد هویت جنس�ی جدیدش را برای خ�ود نگه دارد و‬ ‫حتا هنگامی که ِاما را به خانه‌ی والدینش می‌برد اشاره‌ای‬

‫م�رد در بخش�ی از فیلم در مورد ارگاس�م زن�ان‪ ،‬روی این‬

‫نمی‌یابیم که آی�ا والدینش از این موضوع باخبر هس�تند یا‬

‫تایم�ز‪ ،‬نیز با اش�اره ب�ه گفته‌های یکی از ش�خصیت‌های‬ ‫مس�ئله تأکی�د می‌کن�د که ب�ا وجود تلاش ب�رای ارائه‌ی‬ ‫بس�یاری از تصاوی�ر از دید َادل در طول فیلم‪ ،‬در بس�یاری‬ ‫از م�وارد دوربی�ن دی�دی نظاره‌گرانه به رابطه‌ی جنس�ی‬ ‫او و ِام�ا و حتا به بدن خود َادل دارد؛ همان‌‌طور که س�بک‬ ‫واقع‌گرایان�ه‌ی دوربین با س�بک خیال‌گون�ه‌ی به تصویر‬ ‫کش�یدن صحنه‌های رابطه‌ی جنس�ی در تضاد است‪ .‬اما‬ ‫برخ�ی از منتقدان فع�ال در زمینه‌ی س�ینمای کوئیر و نیز‬

‫فعاالن حقوق دگرباش�ان جنس�ی چنین ایرادی را به این‬ ‫فیلم وارد ندانس�ته‌اند و در مجموع اتف�اق نظری در مورد‬

‫این مسئله وجود ندارد‪.‬‬

‫به رابطه‌اش ب�ا او نمی‌کند‪ ،‬و در نیم�ه‌ی دوم فیلم هم در‬ ‫ن�ه‪ .‬کارگ�ردان تا حدودی تلاش می‌کند از طریق نش�ان‬ ‫دادن تف�اوت بین خانواده‌های َادل و ِاما روی ریش�ه‌های‬

‫ای�ن مس�ئله تأکید کن�د‪ ،‬اما به نظ�ر نمی‌رس�د این تالش‬ ‫برای پرداختن به ریش�ه‌های مش�کالت همجنس‌گرایان‬ ‫کافی باش�د‪ ،‬به ویژه که همه‌ی این‌ها در برابر سروصدای‬

‫صحنه‌های روابط جنس�ی فیلم رنگ می‌بازند؛ در کتاب‪،‬‬ ‫والدی�ن کلمنتای�ن (هم�ان َادل)‪ ،‬پ�س از باخبر ش�دن از‬ ‫رابطه‌ی بین او و ِاما‪ ،‬هردو را از خانه‌ بیرون می‌کنند و این‬ ‫تنها یکی از دشواری‌هایی است که ِاما و کلمنتاین به خاطر‬

‫گرایش جنسی خود با آن مواجه می‌شوند‪.‬‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪67‬‬


‫‪68‬‬

‫در محصوالتش‬ ‫کشیدن سکس‬ ‫ران در به تصویر‬ ‫ب سینما نرفت‪.‬‬ ‫سینمای ای‬ ‫کشورهای صاح‬ ‫ر‬ ‫گ‬ ‫دی‬ ‫م‬ ‫دان به راه مرسو‬ ‫زات گسترش آن‬ ‫چن‬ ‫ی سینما‪ ،‬به موا‬ ‫های پدیدآورند ‌ه‬ ‫ت جنسی‪ ،‬اندام‬ ‫در کشور‬ ‫ی نمایش ارتباطا‬ ‫هنری تازه‪ ،‬اید ‌ه‬ ‫متأثر از فرهنگ‬ ‫به عنوان‬ ‫ی غرایز جنسی‬ ‫س‬ ‫ح‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫گ‬ ‫ی و برانگیزانند‬ ‫ه واسطه‌ی تأثیر‬ ‫جنس‬ ‫ت مطرح شد و ب‬ ‫ع‬ ‫ر‬ ‫س‬ ‫ه‬ ‫ب‬ ‫خیلی سریع هم‬ ‫ایج در آن جوامع‬ ‫ن و روح بیننده‪،‬‬ ‫ر‬ ‫ر متحرک بر ذه‬ ‫بیشتر تصوی‬ ‫ویر کشیده شد‪.‬‬ ‫ل دوربین به تص‬ ‫مقاب‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫در دهه‌ه�ای ابتدای�ی ش�کل‌گیری صنع�ت س�ینما‪،‬‬

‫مالحظات�ی در نمایش وجوه سکس�ی در فیلم‌ه�ا (به ویژه‬ ‫در س�ینمای آمری�کا) وج�ود داش�ت‪ ،‬ام�ا به م�وازات آن‬

‫جریانی از نمایش س�کس (بیش�تر در قال�ب هرزه‌نگاری)‬

‫ریش�ه می‌گرفت که‪ ،‬با وج�ود محدودیت‌هایی در عرضه‪،‬‬

‫ب�ا س�ایه‌ای قابل توج�ه بر جری�ان اصلی حضور داش�ت‪.‬‬ ‫این جریان بیش�تر در اروپا و اکث�ر ًا در قالب نمایش‌هایی در‬

‫مکان‌های خاص خوش‌گدرانی جنسی پیش می‌رفت تا به‬ ‫تدریج وارد فیلم‌های جریان اصلی شد‪ .‬در ایران اما اساس ًا‬ ‫به دلیل تأثیر چش�مگیر پدیده‌ی س�ینما و تصویر متحرک‬

‫بر مخاطب‪ ،‬کل مفهوم وجودی ای�ن هنر با تردیدی قابل‬

‫توجه از س�وی برخی طبقات روبه‌رو بود و تا س�ال‌ها و چه‬ ‫بس�ا تا امروز در پذیرش�ش موانعی وجود داش�ت و داشته‬

‫است‪ .‬به دلیل همین تردید و همچنین غلبه‌ی قابل توجه‬ ‫ارزش‌ه�ای اخالقی و مذهب�ی بر جامعه‌ی ای�ران بود که‬ ‫از همان نخس�تین فیلم‌ها تا س�ال‌ها بعد ردپایی از نمایش‬ ‫س�کس و برهنگی در فیلم‌های ایرانی دیده نمی‌شد‪ .‬این‬ ‫غالب این موض�وع در مضامین فیلم‌ها‬ ‫البت�ه به جز حضور‬ ‫ِ‬ ‫بود‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬س�کس در سینمای ایران مضمونی‬

‫بود که به نمایش در نمی‌آمد‪.‬‬

‫دهه‌ی ‪ :۳۰‬اخالق‌گرایی صرف‬

‫سینمای ایران پس از رخوتی ‪ ۱۰‬ساله‪ ،‬از سال ‪ ۱۳۲۷‬بار‬

‫دیگر روند تولید محصوالتش را از سر گرفت‪ .‬در این مدت‬

‫تماشاگر ایرانی هرچه بیشتر با محصوالت غربی آشنا شده‬ ‫بود و اصو ً‬ ‫ال سینما رفتن تبدیل به تفریحی مرسوم به ویژه‬ ‫برای جوانان ش�ده بود‪ .‬در این دوران برای نخس�تین بار‬

‫آیین‌نامه‌ی منس�جمی زیر نظر وزارت کش�ور در زمینه‌ی‬ ‫اک�ران فیل�م تنظیم ش�د ک�ه در آن ب�ه طور مش�خص به‬

‫محدودیت در نمایش ارتباطات جنس�ی و س�کس اش�اره‬

‫ش�ده بود‪ .‬ب�ر اس�اس آیین‌نام�ه‌ی مصوب س�ال ‪۱۳۲۹‬‬

‫وزارت کشور‪ ،‬نمایش این صحنه‌ها در فیلم‌ها مجاز نبود‪:‬‬

‫«بند یازده‪ :‬صحنه‌هایی از فیلم که در آن روابط نامش�روع‬

‫زنان ش�وهردار و یا فری�ب و اغفال دخت�ران نمایش داده‬ ‫ش�ود و همچنین صحنه‌هایی که در آن زنان لخت (منظور‬

‫از عری�ان ب�ودن نمایش پس�تان برهن�ه و یا ع�ورت زنان‬ ‫می‌باش�د) نمایش داده ش�ود ‪ ...‬بند س�یزده‪ :‬نشان دادن‬

‫صحنه‌ی زن و مرد در یک بس�تر در صورت�ی که زن و مرد‬ ‫برهن�ه باش�ند و فق�ط پوش�ش روی تختخ�واب‪ ،‬حجاب‬

‫حال�ت آن‌ها باش�د‪ ».‬ای�ن آیین‌نامه‪ ،‬به گفته‌ی بس�یاری‬

‫رسیدن به مرزهای تازه در نمایش‬ ‫برهنگی زنان با دعوت از چند بازیگر‬ ‫زن خارجی آغاز می‌شود و بعد بازیگران‬ ‫زن سینمای ایران نیز حاضر به حضور‬ ‫در صحنه‌های شامل برهنگی و سکس‬ ‫می‌شوند‬ ‫از صاحب�ان س�ینماها و دس�ت‌اندرکاران ام�ور نمایش آن‬

‫سال‌ها‪ ،‬برای فیلم‌های خارجی با نوعی سهل‌گیری اجرا‬ ‫می‌ش�د اما در م�ورد فیلم‌های ایرانی با س�خت‌گیری زیاد‬

‫به اجرا در می‌آمد و بر همین اس�اس تا میانه‌ی دهه‌ی ‪۴۰‬‬

‫شمسی نمی‌توان س�راغی از نمایش شدید تصاویر سکس‬

‫در فیلم‌ه�ای ایران�ی گرف�ت‪ .‬با ای�ن همه در ای�ن دوران‬ ‫س�کس‪ ،‬بدون نمای�ش مس�تقیم‪ ،‬حضوری قاب�ل توجه‬

‫در فیلم‌ها داش�ت‪ .‬مضم�ون فریب دختران شهرس�تانی‬ ‫از جان�ب جوان�ان ش�هری‪ ،‬خوش‌گذرانی م�ردان زن‌دار‬

‫در قالب حضورهای ش�بانه در کاباره‌ها ی�ا ارتباط گرفتن با‬

‫زنانی دیگر و همنشینی با زنان رقاص یا بدکاره‪ ،‬در فیلم‌ها‬ ‫اکثر ًا ب�ا نگاهی منف�ی دیده می‌ش�د‪ ،‬ام�ا از نمایش عمل‬ ‫جنسی خبری نبود‪ .‬در فیلم‌های ایرانی این دوره مضمون‬

‫سوءاستفاده و فریب و اغفال برای رسیدن به عمل جنسی‬ ‫و بعد پش�یمانی و تنبیه از این اقدام به کرات دیده می‌شود‬

‫و س�ازندگان این فیلم‌ها ب�ا وجود تروی�ج دیدگاهی منفی‬ ‫نس�بت به این گونه اقدامات‪ ،‬بارها آن‌ه�ا را مضامین آثار‬

‫خود قرار می‌دادند‪ .‬از ش�اخص‌ترین فیلم‌ه�ای این دوره‬ ‫کم�دی قاصد بهش�ت (س�اموئل خاچیکی�ان‪ )۱۳۳۷ ،‬با‬

‫بازی ایرن بود که سطح تازه‌ای از برهنگی زن را به نمایش‬

‫در می‌آورد‪ .‬این فیلم پس از اعتراض‌هایی به آن با سانسور‬ ‫تازه‌ای در روز س�وم اکرانش روبه‌رو ش�د و پس از مدتی به‬ ‫دالیلی دیگر اکرانش خاتمه یافت‪.‬‬

‫دهه‌ی ‪ :۴۰‬وقتی سکس در می‌زند‬

‫با رونق بیشتر شهرنشینی در ایران و سیاست‌های نظام‬

‫حاکم در ترویج نوعی از مدرن‌گرایی برگرفته از کشورهای‬

‫غربی‪ ،‬س�ینما به عنوان جل�وه‌ای از هنر م�درن به مکان‬ ‫مرس�ومی برای تفریح طبق�ات مختل�ف اجتماعی تبدیل‬ ‫ش�د‪ .‬با این همه محصوالت س�ینمای ایران بنا به دالیل‬ ‫مختلفی اقبال چندانی در جذب مخاطبان طبقات متوسط‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪69‬‬


‫و مرفه جامعه پیدا نکردند و اکثر ًا این طبقات پایین اجتماع‬

‫می‌ش�ود و بعد بازیگران زن س�ینمای ای�ران نیز حاضر به‬

‫که غالب مضامین فیلم‌های ایرانی به تکرار داس�تان‌هایی‬

‫این زمانی است که آیین‌نامه‌ی تازه‌ای هم برای نظارت بر‬

‫بودند که مش�تری داثمی این سینما ش�دند‪ .‬این‌چنین بود‬

‫بارها گفته‌ش�ده در تقبیح مردان هوسران و زنان کاباره‌ای‬

‫و س�تایش از نهاد خانواده یا جوانمردی پس�ر درست‌کاری‬

‫در رد مال دنیا و کمک به دیگران محدود ش�د‪ .‬در نیمه‌ی‬ ‫مضامین محدود‬ ‫اول دهه‌ی ‪ ۴۰‬است که با گس�ترش این‬ ‫ِ‬

‫می‌ش�ود نم�ود پررنگ‌ت�ری از جلوه‌ه�ای س�کس در‬ ‫فیلم‌های ایرانی یافت‪ .‬کمتر ش�دن لب�اس بازیگران زن و‬ ‫نوع�ی از نمایش اروتیک رقص‌های زنان در کاباره‌ها و نیز‬ ‫اشاره‌های مستقیم‌تر به صحنه‌های تجاوز از جمله‌ی این‬

‫موارد اس�ت‪ .‬اما از نیمه‌ی دوم ای�ن دهه حضور پررنگ‌تر‬

‫س�کس و برهنگی در فیلم‌های ایرانی به ش�کل آشکاری‬ ‫افزای�ش یاف�ت‪ .‬در ای�ن دوران نوع�ی تلاش پنه�ان در‬

‫برانگیختن احساسات جنس�ی بیننده از سوی فیلمسازان‬ ‫ایرانی دیده می‌شود و به تدریج حضور یک یا دو صحنه‌ی‬

‫شامل برهنگی یا عمل جنسی در فیلم‌ها مرسوم می‌شود‪.‬‬ ‫رس�یدن به مرزهای تازه در نمایش برهنگی زنان با دعوت‬

‫از چند بازیگر زن خارجی (نانس�ی کواک برای فیلم الماس‬

‫‪ ۳۳‬و اینگری�د اس�پای برای فیل�م دو دل و ی�ک دلبر) آغاز‬

‫‪70‬‬

‫فروزان و ناصر ملک مطیعی در فیلم ناخدا‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫حضور در صحنه‌های شامل برهنگی و سکس می‌شوند‪.‬‬ ‫فیلم‌ها تصویب ش�ده که در آن باز هم نمایش صحنه‌های‬ ‫حاوی برهنگی و اعمال جنس�ی در تمام فیلم‌های ایرانی‬ ‫و خارج�ی ممن�وع ش�ده اس�ت‪ .‬با وج�ود این‪ ،‬ظاه�ر ًا در‬ ‫توافقی نانوش�ته میان واردکنندگان و تهیه‌کنندگان فیلم‪،‬‬

‫با نمایش صحنه‌های جنسی مدارا می‌شد مگر در مواردی‬ ‫که به گفته‌ی برخی فیلم‌س�ازان از حد تحمل جامعه خارج‬

‫می‌ش�د‪ .‬از س�ال‌های پایانی دهه‌ی ‪ ۴۰‬اس�ت که ش�کل‬ ‫رایج س�ینمای ایران در نمایش سکس و نگاه به آن شکل‬

‫می‌گی�رد‪ .‬در این زمینه هم س�ینمای ایران دیدی منطبق‬ ‫بر فض�ای رای�ج در کاباره‌ه�ا دارد‪ .‬دوربینی چش�م‌چران‬ ‫که در لحظاتی بخش�ی از اندام جنس�ی (اکثر ًا پستان‌های‬ ‫زن و در مع�دود م�واردی در ده�ه‌ی بعد باس�ن‌های زن)‬

‫را نمای�ش می‌ده�د و در نمای�ش س�کس می�ان زن و مرد‬ ‫نوعی از هوس‌جویی رایج در روسپی‌خانه‌ها را (در غلبه‌ی‬

‫آش�کار مردی حریص بر زنی که گویی از رابطه‌ی جنس�ی‬ ‫ل�ذت نمی‌برد) نمایش می‌ده�د‪ .‬این البت�ه در نگاه برخی‬

‫فیلم‌سازان تازه به میدان آمده که موج نوی سینما را شکل‬


‫نوش افرین در فیلم قصه ماهان‬

‫می‌دهند تا حدودی متفاوت‌تر است‪.‬‬

‫با وجود تالش ش�دید در الگوب�رداری دقیق از نمونه‌های‬

‫دهه‌ی ‪ :۵۰‬حضور پرتعداد اما بی‌احساس سکس‬

‫زیباشناس�انه‌ی فیلم‌های غربی خالی بود و کمتر نشانی از‬

‫خارجی‪ ،‬س�کس فیلم‌ه�ای ایرانی از جنبه‌ه�ای اروتیک‬

‫دهه‌ی ‪ ۵۰‬مهم ترین مقطع در نمایش سکس و برهنگی‬

‫حس برانگیزانندگی در آن دیده می‌شد‪ .‬سکس فیلم‌های‬ ‫ایرانی به گونه‌ی عجیبی اکثر ًا خشن و تا حدودی سادیستی‬

‫مواردی تئاتر ه�م بروز یافت‪ .‬در این دهه همزمان با ورود‬

‫ردیابی بود‪ .‬نگاه فیلم‌ساز ایرانی به پدیده‌ی سکس اغلب‬

‫در تاریخ تصویری ایران به ش�مار می‌رود که به جز س�ینما‬

‫در هنره�ای دیگ�ر به ویژه نقاش�ی و مجسمه‌س�ازی و در‬

‫سرسام‌آور فیلم‌های خارجی اروتیک و نوعی از فیلم‌های‬

‫کمدی ‪ -‬جنسی ایتالیایی‪ ،‬سینمای ایران هم با تأثیرپذیری‬ ‫از آن‌ها به فکر نمایش بی‌پرواتر س�کس افتاد که‪ ،‬با پاسخ‬

‫مثبت تماش�اگران‪ ،‬تا انقالب س�ال ‪ ۵۷‬هم بدون وقفه‌ی‬

‫چندانی ادامه پیدا کرد‪ .‬س�کس در فیلم‌های این دهه حتا‬ ‫در ن�ام فیلم‌ها هم نمود پررنگی یاف�ت و نمونه‌هایی چون‬

‫بود که در آن کمتر نشانه‌هایی از رمانتیسم رایج سینما قابل‬

‫بار منفی داش�ت و گویی فیلم‌ساز و عوامل نیز برای انجام‬

‫وظیف�ه بیش�تر ادایی اغراق‌ش�ده از حرکات جنس�ی را در‬ ‫می‌آوردند‪ .‬حتا فیلم‌س�ازان جریان متفاوت مانند مس�عود‬ ‫کیمیایی و داریوش مهرجویی نیز در فیلم‌هایشان گونه‌ای‬

‫نه چن�دان جذاب از س�کس را ب�ه تصویر می‌کش�یدند که‬ ‫گوی�ی بر ش�خصیت‌های داستان‌هایش�ان تحمیل ش�ده‬

‫تجاوز‪ ،‬یک چمدان س�کس‪ ،‬احساس داغ‪ ،‬مهدی مشکی‬

‫(کیمیای�ی در بل�وچ و داش آکل و مهرجویی در پس�تچی)‪.‬‬

‫سکس در فیلم‌های این دهه بسط مضامین تثبیت‌شده در‬

‫مش�ابه در فیلم‌های غربی با نگاهی همراهانه‌تر به تصویر‬

‫و ش�لوارک داغ‪ ،‬و تختخواب س�ه‌نفره دیده ش�د‪ .‬جلوه‌ی‬

‫اواخر دهه‌ی ‪ ۴۰‬بود‪ ،‬با این تفاوت که در این زمان دوربین‬ ‫حریص‌تر و بی‌پرواتر به ارضای حس چسم‌چرانی تماشاگر‬

‫می‌پرداخ�ت و صحنه‌ه�ای اعم�ال جنس�ی زن و مرد نیز‬ ‫جزئی‌تر و طوالنی‌تر به تصویر کشیده می‌شد‪ .‬با این همه‪،‬‬

‫از مع�دود فیلم‌س�ازانی که س�کس را در نمونه‌ه�ای رایج‬

‫می‌کشید خس�رو هریتاش بود که ش�اخص‌ترین اثرش در‬

‫این باره (برهنه تا ظهر با س�رعت) به همین دلیل هیچ گاه‬ ‫فرصت نمایش عمومی پیدا نکرد‪ .‬در این دهه برهنگی در‬

‫نمایش اندام جنسی زنان و مردان به اوج رسید و در موارد‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪71‬‬


‫دهه‌ی ‪ ۵۰‬مهم ترین مقطع در نمایش‬ ‫سکس و برهنگی در تاریخ تصویری‬ ‫ایران به شمار می‌رود که به جز سینما‬ ‫در هنرهای دیگر به ویژه نقاشی و‬ ‫مجسمه‌سازی و در مواردی تئاتر هم‬ ‫بروز یافت‬

‫سینما داوطلبانه کناره‌گیری کردند و بعد‪ ،‬با روشن‌تر شدن‬

‫جنبه‌های نظارتی‪ ،‬مسئوالن هم با مجوز نمایش ندادن به‬ ‫چند فیلمی که از برخی بازیگران گذشته استفاده می‌کردند‬ ‫نشان دادند که در حذف نمادهای سینمایی گذشته مصمم‬

‫هستند‪ .‬شدت س�خت‌گیری‌ها در نیمه‌ی ابتدایی دهه‌ی‬ ‫‪ ۶۰‬به گونه‌ای بود که عم ً‬ ‫ال حضور ش�خصیت‌های زن در‬ ‫فیلم‌ها به فراموشی سپرده شده بود‪.‬‬

‫در ده�ه‌ی اول بع�د از انقلاب عم ً‬ ‫ال نش�ان چندانی از‬

‫معدودی تالش‌هایی از نمایش باواس�طه‌ی عضو جنسی‬

‫عشق انس�انی در مضامین فیلم‌ها دیده نمی‌شد‪ ،‬چه رسد‬

‫در فیلم‌ه�ای ایرانی نمی‌داد‪ .‬در یکی از معدود نمونه‌ها در‬ ‫نمایش نسبت ًا اروتیس�م همجنس‌گرایانه‪ ،‬در فیلم بدکاران‬

‫که‪ ،‬با پایان جنگ و تغییر رهبری جامعه‪ ،‬برای چند س�ال‬

‫فرصت�ی در نمایش مضامینی مرتبط با عش�ق انس�انی در‬

‫بهانه‌ی مالیدن کرم هم‌دیگر را ماساژ می‌دهند‪.‬‬

‫می‌توان به نوبت عاشقی محسن مخملباف اشاره کرد که‬

‫زنانه هم دیده ش�د‪ ،‬هرچند سانسور اجازه‌ی بیش از این را‬

‫(ق�درت‌اهلل احس�انی) دو بازیگ�ر زن فیلم با لباس ش�نا به‬

‫به جنبه‌های سکس�ی‪ .‬از س�ال‌های پایانی دهه ‪ ۶۰‬است‬

‫فیلم‌ها فراهم ش�د‪ .‬از ش�اخص‌ترین فیلم‌ه�ا در این دوره‬

‫در ش�رایطی ک�ه واکنش‌هایی نس�بی ب�ه نمایش برخی‬

‫روابط انس�انی دو جنس مخالف مضم�ون اصلیش بود و‬

‫دیده می‌ش�د‪ ،‬ب�ه تدریج از ابتدای س�ال ‪ ۱۳۵۷‬با آش�کار‬

‫بود‪ .‬فیلم آش�کارا برای فضای آن دوران تند بود و نه تنها‬

‫فیلم‌های خارجی سکس�ی از س�وی گروه‌های�ی از جامعه‬ ‫ش�دن نش�انه‌های اعتراض در ایران‪ ،‬س�خت‌گیری‌های‬

‫به همین دلیل س�ازنده‌اش روایت داستان را به ترکیه برده‬ ‫فرصت نمایش پیدا نکرد بلکه در کنار فیلم دیگر مخملباف‬

‫نظارت�ی ب�ر نمای�ش صحنه‌ه�ای سکس�ی و برهنگی در‬ ‫فیلم‌های ایرانی افزایش یافت و عم ً‬ ‫ال از میانه‌ی این سال‬

‫فرهنگ�ی دول�ت وق�ت‪ .‬فیلم ش�اخص دیگر ای�ن دوران‬

‫پایان یافت‪.‬‬

‫داشت و س�ازندگانش با انتخاب بازیگرانی جوان و جذاب‬

‫و با افزایش هرج‌و مرج‌ها حضور سکس در سینمای ایران‬

‫بعد از انقالب‪ :‬سکس پنهان‬

‫(شب‌های زاینده‌رود) بهانه‌ای شد برای فشار بر مسئوالن‬ ‫ع�روس بود که آن هم مضمونی درباره‌ی عش�ق انس�انی‬ ‫کوشیده بودند تا جلوه‌ای از جنبه‌های جذب‌کننده‌ی ظاهر‬ ‫انس�انی را (که در برخی نقدهای مخالف سکس�ی دانسته‬

‫کلی‬ ‫پس از پیروزی انقالب ‪ ۵۷‬با تغییر ساختار و موازین ِ‬ ‫نظارتی و همچنین غلبه‌ی روحیه‌ی انقالبی و اسالمی بر‬

‫در همی�ن دوران رخش�ان بن�ی اعتم�اد در فیلم نرگس‬

‫حف�ظ حیاتش ناچار به ح�ذف جنبه‌های سکس�ی خود در‬

‫وارد فیلم‌ه�ای بع�د از انقلاب ک�رد‪ ،‬فیلمی که ب�ا وجود‬

‫جامعه‪ ،‬س�ینمای ایران هم خیلی زود متوجه شد که برای‬ ‫تمام وجوهش اس�ت‪ .‬به ویژه آن که در جریان تظاهرات‪،‬‬

‫س�ینماها یکی از اصلی‌تری�ن اهداف حمل�ه‌ی معترضان‬

‫بودن�د و رهب�ران انقالب ه�م یکی از مصادیق گس�ترش‬ ‫فحش�ا در جامع�ه از س�وی حکوم�ت پهلوی را س�ینماها‬

‫می‌دانس�تند‪ .‬در دو س�ال ابتدای انقالب که هنوز تعاریف‬ ‫نظارتی س�ینماها روش�ن نبود‪ ،‬برخی از فیلم‌هایی که کار‬

‫تولیدشان در ماه‌های قبل انقالب انجام شده بود به شرط‬

‫حذف برخی صحنه‌های سکسی (با وجود حضور بازیگران‬ ‫زن ب�دون حج�اب) فرصت نمای�ش گرفتند‪ .‬ب�ه تدریج از‬

‫نیمه‌ی اول س�ال ‪ ،۱۳۶۰‬با افزایش سخت‌گیری‌ها ابتدا‬ ‫طی�ف گس�ترده‌ای از بازیگ�ران زن (ب�ا آگاه�ی از این که‬

‫‪72‬‬

‫جایی در س�ینمای بعد از انقالب نخواهند داشت) از کار در‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫شده بود) نمایش دهند‪.‬‬

‫شخصیت زنی که از راه تن‌فروشی زندگی خود را می‌گذراند‬

‫حضور چنین ش�خصیتی‪ ،‬ب�ه دلیل پرداخت پرده‌پوش�انه‬

‫و زمخ�ت س�ازنده‪ ،‬از هرگونه وجه سکس�ی بی‌بهره بود‪.‬‬ ‫س�ازنده‌ی نرگس اما در فیلم بعدیش روسری آبی اشاره‌ی‬ ‫روش�نی به روابط جنسی زن و ش�وهر را‪ ،‬در سکانسی که‬ ‫زن جوان به استقبال ش�وهر تازه اما کهنسالش می‌رفت‪،‬‬

‫نمایش داد‪ .‬این س�کانس با به تصویر کش�یدن پاهای زن‬

‫به شکل آهس�ته‪ ،‬تالش بدون حساس�یتی را برای اشاره‬ ‫به ارتباط جنس�ی برای اولین بار در س�ینمای بعد انقالب‬ ‫به تصویر کش�ید (هرچن�د همین س�کانس در پخش‌های‬ ‫تلویزیونی این فیلم حذف شد)‪.‬‬

‫با انتخ�اب محمد خاتمی به ریاس�ت جمهوری ایران در‬


‫صحنه ای از فیلم برهنه تا ظهر با سرعت‬

‫س�ال ‪ ۱۳۷۶‬فضایی به نس�بت بازتر در جری�ان فرهنگی‬

‫و فحشا سکس را در قالب�ی انتقادی مضمون فیلمش قرار‬

‫برخی اشاره‌های ضمنی به موضوع سکس کمی نمایان‌تر‬

‫دست‌یابی به دختر جوان با اجرای عشوه گرایانه‌ی بازیگر‬

‫ایران ب�ه وجود آمد‪ .‬این فضای تازه اج�ازه داد تا به تدریج‬

‫از گذش�ته وارد فیلم‌ها شوند و از جمله در فیلم مرد عوضی‬

‫داد‪ .‬در فیلم جنجالی مارمولک‪ ،‬تمایل ش�خصیت فیلم در‬ ‫زن در چند سکانس اشاره‌ای آشکار به عالقه‌ی شخصیت‬

‫آش�کارا نوع�ی تمای�ل ی�ک زن ب�رای ارتب�اط جنس�ی با‬

‫فیلم به ارتباط جنسی بود‪.‬‬

‫فریدون جیرانی‪ ،‬در آب و آتش‪ ،‬برای اولین بار در سینمای‬

‫آش�کاری به اق�دام ش�خصیت‌های اصلی فیل�م در انجام‬

‫ش�وهرش البته در ش�کلی کمدی به تصویر کش�یده ش�د‪.‬‬ ‫بع�د از انقالب‪ ،‬زنی روس�پی با حالتی خس�ته و فروریخته‬

‫را در بازگش�ت از یک قرار سکس�ی با مش�تری ب�ه تصویر‬

‫کش�ید‪ .‬از اواخر دهه‌ی ‪ ۷۰‬موج�ی از فیلم‌های جوانانه با‬ ‫هدف نمایش مس�ائل مرتبط با جوانان در س�ینمای ایران‬

‫ش�کل گرف�ت ک�ه در آن می‌ش�د اش�اره‌ای ب�ه ارتباطات‬

‫در فیلم‌های�ی چون ش�وکران و خصوصی نیز اش�اره‌ی‬

‫س�کس در قالب خاموش ک�ردن چراغ‌های خان�ه و رفتن‬ ‫به اتاق خواب دیده ش�د‪ .‬محس�ن امیریوسفی هم در فیلم‬

‫آتش�کار موضوع اختگی مردان را دس�تمایه ق�رار داد و در‬

‫چند س�کانس امتناع زن فیلم در خوابیدن با ش�وهرش را‬ ‫نمای�ش داد‪ .‬ای�ن فیلم البت�ه در جنبه‌ه�ای دیگری چون‬

‫جنسی را ردیابی کرد‪ ،‬فیلم‌هایی که در آن بازیگران جوان‬ ‫خوش‌رویی اکثر ًا در راه رسیدن به معشوق‌شان یا از سوی‬

‫سکس و اندام‌های جنسی انسان داشت‪.‬‬

‫آن‌ها می‌شد‪.‬‬

‫س�طحی برگرفته از تئاترهای مفرح ش�مال ش�هر تهران‪،‬‬

‫خانواده زیر فش�ار ق�رار می‌گرفتند یا جامعه س�دی مقابل‬

‫برخ�ی تصاوی�ری نمادی�ن اش�اره‌های مس�تقیم‌تری ب�ه‬ ‫در س�ال‌های اخی�ر ه�م ب�ا رواج نوع�ی از کمدی‌های‬

‫در دهه‌ی ‪ ۸۰‬اش�اره‌های س�ینمای ایران ب�ه مضمون‬

‫گونه‌ای از عشوه‌گری زبانی در فیلم‌های ایرانی رایج شده‬

‫در س�کانس پایانی ش�خصیت دختر فیل�م را در مواجهه با‬

‫را دارند‪ .‬ش�دت اغراق در نحوه‌ی پرداخت این فیلم‌ها به‬

‫سکس نمایان‌تر شد‪ ،‬از جمله در شام آخر فیلم‌ساز کوشید‬ ‫همخوابگ�ی مادر و معش�وقش ب�ا تم�ام محدودیت‌های‬

‫موجود به تصویر بکش�د‪ ،‬یا مسعود ده‌نمکی در مستند فقر‬

‫که جنبه‌هایی اغراق‌ش�ده از بازی‌ها و طرز بیان بازیگران‬ ‫گونه‌ای بوده ک�ه برخی منتقدان س�ینمایی از رواج نوعی‬ ‫سکس پنهان در فیلم‌های ایرانی صحبت کرده‌اند‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪73‬‬


‫ر ّد تو‬ ‫پنهانی من‬ ‫نفس‌های بی‌چهره‬ ‫در هماغوشی تن‬

‫بازوی تو کجا ست؟‬

‫گاهی کلمه چه سخت می‌شود‬

‫لب‌هایم تو را رسم می‌کنند در نیستی‬

‫در تکه تکه‌های ریخته از من‬

‫ناپیدایی تو در آینه‌های بی‌شمار‬

‫شب ذهن کمی دارد‬

‫سرریز می‌کنی‬

‫همین‌جا پیچ می‌خورم‬

‫و پلک من این‌جا بی‌راه‬

‫تا تباهی گیسوانم‬

‫با این حال هنوز ابتدای تنم تب می‌کند‬

‫از شیوه‌ی عشق‬

‫در تکثیر ابدیت‬

‫کنار عصب‌هام‬

‫و تنم طعم بی‌قرار می‌گیرد‬ ‫در حرف‌های همیشه پر از تبانی ‪...‬‬ ‫پنهانی‬

‫خوابم را تاخت می‌زنم‬

‫دیر ‪...‬‬

‫شکل شعر‬

‫کافی نیست‬

‫عاشقی شیء می‌شود‬

‫شکل تو‬

‫‪74‬‬

‫وقتی نامت در گلو مانده است‬

‫دور ‪...‬‬

‫باید برایت بمیرم‬ ‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫راه اریب‬

‫با تنم راه می‌شوی‬

‫حوالی دی‬

‫کنار حضورهای نامعلوم‬

‫با صدای کبودی که کنار ماه در جانم می‌ریزی‬

‫تو پلک مطلق می‌شوی – بسته‬ ‫و بعد آخرین نفس به نفس‬

‫سال‌ها در تنم پرسه می‌زنند‬

‫با بویی که ناگهان روی شانه‌های تو از من مانده است‬

‫زمان قرنی می‌شود‬

‫سکوت در چهره‌ام دشوار پیش می‌رود‬

‫و سهم همیشگی من‬

‫نداشتنت‬

‫دوباره خنده‌هات در چشم‌هایم می‌گذرند‬

‫تنم پشت ندارد‬

‫و همیشه شکل رفتنم‬

‫تا به گوشه‌هایی از تو چسبیده باشم‬

‫چقدر صدات روزهای مرا به سکوت پر می‌کند‬

‫به رفتار‬

‫مست‌تر از من ای‬

‫وقتی نام من از تلفظ تو مکث می‌شود و‬

‫صورتت در من نمی‌میرد‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪75‬‬


‫تصویر یک‬

‫اگر شمارشگری وجود داشت که در پاییز‬ ‫سال ‪ ،۱۳۸۵‬موضوعات و کلمات جمع‌های‬ ‫خودمانی و محافل خصوصی را فهرست‬ ‫آن یک فیلم‬ ‫می‌کرد‪،‬‬ ‫صدرنشینی مقتدرانه از ِ‬ ‫ِ‬ ‫می‌شد‪ :‬فیلمی از رابطه‌ی جنسی یک بازیگر‬ ‫زن با مردی که گفته می‌شد دوست‌پسر او‬ ‫م هزاران بار تکثیر شد و به قدر‬ ‫است‪ .‬این فیل ‌‬ ‫ِ‬ ‫تکنولولوژیک آن سال‌ها در گوشی‌های‬ ‫ظرفیت‬ ‫تلفن همراه دست به دست می‌شد‪ .‬میلیون‌ها‬ ‫نفر بیننده‌ی این فیلم شدند اما تا زمانی که یک‬ ‫مقام نیروی انتظامی درباره آن اظهار نظر نکرد‪،‬‬ ‫مطبوعات به آن نپرداختند‪.‬‬ ‫در ادبیات مقامات قضایی و پلیس‪ ،‬این فیلم «س�ی‌دی‬ ‫غیراخالق�ی» نامی�ده می‌ش�د و ب�ه دلی�ل اس�تفاده‌ی‬ ‫مطبوعات از این تعبیر به همین نام هم معروف شد‪ .‬برخی‬ ‫روزنامه‌ها س�عی می‌کردند «فیلم خصوصی» را جانشین‬ ‫این اصطالح کنند اما حواس‌ش�ان بود مبادا به نظر برس�د‬ ‫که در تأکید بر قبح ماجرا (رابطه‌ی جنسی خارج از ازدواج)‬

‫‪76‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫کوتاه�ی کرده‌اند‪ .‬بنابراین‪ ،‬غالب ًا تصاویر س�کس یک زن‬ ‫و م�رد‪ ،‬که در روندی نامعلوم افش�ا و همگانی ش�ده بود‪،‬‬ ‫غیراخالقی توصیف می‌شد‪.‬‬ ‫س�ی‌دی جنجالی س�ال ‪ ۸۵‬تنها یک مثال از سردرگمی‬ ‫قدیمی مطبوعات ایران است در مورد مجاز بودن یا نبودن‬ ‫و چگونگی پرداختن به مقوالتی که تن و زن در آن‌ها نقش‬ ‫محوری و پررنگ دارد‪.‬‬ ‫قانون‪ ،‬قاتل بالقوه‬ ‫پی�ش از پرداختن به ه�ر منبع و مرجعی‪ ،‬قاعدت� ًا باید به‬ ‫قانون مطبوعات ایران رجوع کرد‪ .‬در ماده‌ی ‪ ۲‬فصل دوم‬ ‫این قانون‪ ،‬مبارزه با «اش�اعه‌ی فحشا» به عنوان یکی از‬ ‫«مظاهر فرهنگ اس�تعماری» از رسالت‌های مطبوعات‬ ‫در نظام جمهوری اسالمی برشمرده شده است‪.‬‬ ‫در بن�د ‪ ۲‬از م�اده‌ی ‪ ۶‬فصل چهارم نیز تصریح ش�ده که‬ ‫«اش�اعه‌ی فحشا و منکرات و انتش�ار عکس‌ها و تصاویر‬ ‫و مطالب خالف عفت عمومی» ممنوع است‪ .‬ممنوعیت‬ ‫«استفاده‌ی ابزاری از افراد (‌اعم از زن و مرد) در تصاویر و‬


‫محتوا» موضوع بند ‪ ۱۰‬همین بخش اس�ت‪ .‬همچنین در‬ ‫فصل جرائم‪« ،‬انتشار عکس‌ها و تصاویر و مطالب خالف‬ ‫عف�ت عموم�ی» ممنوع اعلام ش�ده و «موج�ب تعزیر‬ ‫شرعی است»‪.‬‬ ‫تعریف فحش�ا‪ ،‬مصادیق اس�تفاده‌ی اب�زاری‪ ،‬و از همه‬ ‫مهم‌ت�ر ح�دود عفت عموم�ی که در ای�ن قانون اس�تفاده‬ ‫ش�ده مشخص نیس�ت و به تفس�یر مقام قضایی یا مدیران‬ ‫مطبوعات�ی بس�تگی دارد‪ .‬ی�ک وکی�ل دادگس�تری ک�ه‬ ‫سابقه‌ی وکالت چند نشریه را در کارنامه‌ی خود دارد‪ ،‬قانون‬ ‫مطبوعات را یک�ی از «بدترین» قوانی�ن موجود توصیف‬ ‫می‌کن�د و می‌گوی�د که ای�ن قانون ب�ا امکان تفس�یرهای‬ ‫متفاوت و سلیقه‌ای‪ ،‬از جمله اتهام «استفاده‌ی ابزاری از‬ ‫زن»‪ ،‬یکی از قاتلین بالقوه‪‎‬ی مطبوعات است‪.‬‬ ‫او توضی�ح می‌ده�د‪« :‬چهره‌ه�ای مذهب�ی و مقامات‬ ‫مختل�ف باره�ا به ص�دا و س�یما – ب�ا مختصاتی ک�ه از آن‬ ‫س�راغ داریم – ایراد گرفته‌اند که از زنان استفاده‌ی ابزاری‬ ‫می‌کند‪ .‬وقتی حتا صدا و سیما در معرض این اتهام است‪،‬‬ ‫یک رس�انه‌ی پیش�رو به راحت�ی می‌تواند ب�ه بهانه‌ی آن‬ ‫توقیف شود‪».‬‬ ‫ای�ن وکی�ل دادگس�تری همچنی�ن ب�ه چن�د ده ه�زار‬ ‫«تخلف» صدا و س�یما اش�اره می‌کند که به زعم ش�ورای‬ ‫نظ�ارت بر س�ازمان ص�دا و س�یمای جمهوری اسلامی‬ ‫ایران تنها در شش ماهه‌ی دوم س�ال گذشته اتفاق افتاده‬ ‫و بیش�ترین م�وارد آن مربوط ب�ه آرایش و پوش�ش زنان و‬ ‫نحوه‌ی تعامل مردان و زنان نامحرم بوده است‪.‬‬ ‫او می‌گوید‪« :‬همان‌طور که می‌دانید‪ ،‬توقیف روزنامه‌ی‬ ‫به�ار به دلیل انتش�ار یک مقاله با روای�ت متفاوت مذهبی‬ ‫صورت گرفت که‪ ،‬در نگاه حاکم‪ ،‬برای توقیف یک نشریه‬ ‫کافی اس�ت‪ ،‬اما باز هم در کیفرخواس�ت علیه این روزنامه‬ ‫اتهام اش�اعه‌ی فحشا و منکرات و انتش�ار تصاویر خالف‬ ‫عفت عمومی قید شده بود‪».‬‬ ‫روزنامه‌نگاران و شرم شرقی‬ ‫اما آیا همه‌ی ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های مطبوعات‬ ‫در پرداختن به مسائل جنسی‪ ،‬ناش�ی از قانون مطبوعات‬ ‫اس�ت؟ محمد آقازاده‪ ،‬روزنامه‌نگاری که بیش از سه دهه‬ ‫س�ابقه‌ی روزنامه‌نگاری دارد‪ ،‬مس�ائل جنس�ی را نه تنها‬ ‫ح�وزه‪‎‬ی ممنوع�ه‌ی مطبوعات ک�ه ح�وزه‌ی ممنوعه‌ی‬ ‫اکثریت جامع�ه‌ی ایرانی معرف�ی می‌کن�د‪ .‬او جای خالی‬ ‫این موارد در رس�انه‌های ایران را ناش�ی از مقاومت عرفی‬ ‫جامع�ه می‌داند و می‌گوید که حتا در بس�یاری موارد نیاز به‬

‫قانون‪ ،‬عرف و خودسانسوری سه ضلع‬ ‫قدرتمند مجموعه عواملی هستند که‬ ‫جای تن و زن را در مطبوعات ایران تنگ‬ ‫کرده‌اند‪ .‬البته هیچ‌گاه ممنوعیت کامل‬ ‫برقرار نبوده و گاهی از زندگی دوجنسه‌ها‬ ‫هم گزارش تهیه می‌شود و مصاحبه با‬ ‫زنان روسپی هم منتشر می‌شود‪ ،‬اما‬ ‫برآورد روشنی از محدوده‌ی مجاز یا‬ ‫ریسک ورود به این حیطه وجود ندارد‬ ‫مداخله‌ی قانونی هم پیدا نمی‌شود‪.‬‬ ‫آقازاده می‌گوید‪« :‬به صورت غیررس�می گفته می‌شود‬ ‫حدود ‪ ۸۰‬درصد طالق‌های صورت‌گرفته در ایران ناش�ی‬ ‫از نارضایتی جنسی است اما این مسئله در دادگاه‌ها عنوان‬ ‫نمی‌شود؛ یعنی طرفین بهانه‌های دیگری را برای طالق‬ ‫طرح می‌کنند‪ .‬عرف حتا در موارد این‌چنینی هم حس�اس‬ ‫اس�ت و اج�ازه‌ی بی�ان آزادان�ه نمی‌ده�د‪ .‬در واق�ع تنها‬ ‫جایی که قبح اشاره به مس�ائل جنسی شکسته می‌شود در‬ ‫جوک‌هاست‪».‬‬ ‫از او که س�ابقه‌ی قلم زدن و مس�ئولیت در روزنامه‌هایی‬ ‫چ�ون کیه�ان‪ ،‬ای�ران و گ�زارش روز را داش�ته‪ ،‬درباره‌ی‬ ‫تیراژ باالی نشریات عامه‌پس�ند در دوران پیش از انقالب‬ ‫می‌پرس�م و فیلم‌ه�ای پرطرف�دار و پرفروش س�ینماها؛‬ ‫چگونه عرف عموم�ی در آن زمان چنین مقاومتی نش�ان‬ ‫نمی‌داد؟‬ ‫«بخش‌ه�ای زی�ادی از همان م�ردم ک�ه مخاطب این‬ ‫محص�والت در نظام گذش�ته بودن�د‪ ،‬در هن�گام انقالب‬ ‫مخالفت نش�ان دادند‪ .‬یعنی ممکن بود به تماش�ای چنان‬ ‫فیلم‌های�ی برون�د ام�ا آن را ب�رای خان�واده‌ی خودش�ان‬ ‫نمی‌پس�ندیدند‪ .‬من این مس�ئله را به "شرم ش�رقی" تعبیر‬ ‫می‌کنم که صرف ًا هم دلیل مذهب�ی ندارد‪ .‬جوان‌ها هم که‬ ‫در این مس�ائل بین خودش�ان آزادتر اند و محدودیت‌های‬ ‫کمتری دارند‪ ،‬باز با خانواده زبان مش�ترکی ندارند و اساس ًا‬ ‫طرح موضوع نمی‌کنند‪ ،‬چون خانواده مقاومت می‌کند‪».‬‬ ‫ام�ا در همی�ن س�ال‌های اخی�ر‪ ،‬خانواده‌ه�ای ایران�ی‬ ‫مشتری محصوالت س�ینمایی و تلویزیونی غربی شده‌اند‬ ‫که اش�ارات جنس�ی فراوان دارد‪ .‬چرا این تغیی�ر ذائقه در‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪77‬‬


‫اجتماعی ترک‌هایی در این روحیه و رویه‌ی پاس�دار حریم‬ ‫شخصی ایجاد کرده است‪.‬‬

‫محمد حیدری‪ ،‬عکس‪ :‬آرش عاشوری نیا‬

‫مورد مطبوعات تست نشود؟‬ ‫«چون هنوز نوش�تار برای ما حرمت خاصی دارد‪ .‬ش�ما‬ ‫آن چی�زی را ک�ه در فیل�م می‌بینید ب�ا خان�واده درباره‌اش‬ ‫ح�رف نمی‌زنید؛ حتا وقتی دس�ته‌جمعی تماش�ا می‌کنید؛‬ ‫یا خواندن یک داستان مش�ابه این سریال‌ها را به خانواده‬ ‫توصی�ه نمی‌کنی�د‪ .‬ای�ن ب�ر می‌گ�ردد ب�ه روان‌شناس�ی‬ ‫پیچیده‌ی انسان ایرانی‪».‬‬ ‫از آق�ازاده درباره‌ی چگونگ�ی مواجهه با ای�ن مقاومت‬ ‫عرفی می‌پرس�م که پاس�خ می‌ده�د‪« :‬اگ�ر بخواهم رک‬ ‫باش�م باید بگویم ش�خص ًا هرگز به س�وژه‌های این‌چنینی‬ ‫نزدیک نشدم‪ .‬چون این ش�رم شرقی در روزنامه‌نگاران و‬ ‫الاقل نسل ما وجود دارد‪ .‬اول باید بر سانسور و منع درونی‬ ‫خود غلبه کنیم و بعد به دنبال زبانی بگردیم که بر مقاومت‬ ‫عرف غلبه کند‪ .‬نسل ما در روزنامه‌نگاری‪ ،‬دغدغه‌هایش‬ ‫چیزه�ای دیگری ب�ود و حاال در میان‌س�الی ب�رای تغییر‬ ‫رویه اول بای�د با خودش کنار بیاید‪ .‬م�ن البته فکر می‌کنم‬ ‫پرداختن به مسائل جنس�ی برای نسل جوان روزنامه‌نگار‬ ‫هم هنوز تبدیل به یک دغدغه‌ی مهم نشده است‪».‬‬ ‫او از تجربیات ش�خصی خود مثال می‌زند و اشاره کردن‬ ‫به نام همس�ر و فرزندان در نوشته‌هایش‪ ،‬و می‌گوید بابت‬ ‫این سبک سال‌ها پیش از سوی همکاران شماتت می‌شده‬ ‫اس�ت‪ .‬اما حاال ب�ه تعبی�ر او‪ ،‬رواج اینترنت و ش�بکه‌های‬

‫‪78‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫از «زن روز» تا مجالت خانوادگی امروز‬ ‫برای بررس�ی ای�ن موض�وع در دوران پی�ش از انقالب‬ ‫س�ال ‪ ،۵۷‬ب�ه س�راغ محم�د حی�دری‪ ،‬از پیشکس�وتان‬ ‫روزنامه‪‌‎‬ن�گاری و معاون س�ردبیر روزنام�ه‌ی اطالعات در‬ ‫دهه‌ی ‪ ،۵۰‬رفتم‪ .‬او پرداختن به زن و مس�ائل جنس�ی را‬ ‫روی�ه‌ی طیف گس�ترده‌ای از نش�ریات آن دوران می‌داند‬ ‫که برای کس�ب تی�راژ و مخاط�ب ص�ورت می‌گرفت‪ .‬به‬ ‫اعتق�اد حی�دری‪ ،‬نم�اد حرفه‌ای‌ت�ر و شس�ته‌رفته‌تر این‬ ‫رویه‪ ،‬مجله‌ی زن روز مؤسس�ه‌ی کیهان و مجله‌ی بانوان‬ ‫مؤسس�ه‌ی اطالعات بود که توجه ویژه‌ای به درج عکس‬ ‫خوانن�دگان و هنرپیش�ه‌های ایران�ی و خارج�ی و اخب�ار‬ ‫مربوط به آن‌ها داشتند‪.‬‬ ‫حی�دری می‌گوی�د‪« :‬در برخ�ی از نش�ریات‪ ،‬ای�ن رویه‬ ‫برای کس�ب تیراژ بیشتر‪ ،‬به حوزه‌ی شایعات و اخبار کذب‬ ‫و مس�ائلی از این دس�ت هم می‌رس�ید ک�ه غیراخالقی و‬ ‫غیرحرفه‌ای بود‪».‬‬ ‫به گفته‌ی او‪ ،‬خط قرمز قانونی خاصی برای پرداختن به‬ ‫سوژه‌هایی با اشارات و محورهای جنسی وجود نداشت‪،‬‬ ‫اما ترجیح روزنامه‌های معتبر آن دوران این بوده که به غیر‬ ‫از اخب�ار روزمره‌ی ح�وادث یا اخبار مرب�وط به چهره‌های‬ ‫پرطرف�دار‪ ،‬به س�راغ ای�ن ح�وزه نرون�د‪« :‬آن دوران هم‬ ‫بگی�ر و ببندهای خاص خودش را داش�ت اما در این حوزه‬ ‫ممنوعیت ویژه‌ای نداش�تیم‪ .‬اص�ول حرفه‌ای و اخالقی‬ ‫ب�ر روزنامه‌های معتبر حاکم بود و باعث می‌ش�د که در این‬ ‫مورد تعارضی با قانون پیدا نکنند‪».‬‬ ‫محم�د حیدری پ�س از انقالب و تا تیر ‪ ،۱۳۵۹‬س�ردبیر‬ ‫روزنامه‌ی اطالعات بود اما با پاک‌س�ازی و اخراج‪ ،‬به چند‬ ‫سال خانه‌نش�ینی مجبور می‌شود‪ .‬پس از آن او سردبیری‬ ‫چند نش�ریه از جمله ماهنامه‌ی گزارش را بر عهده می‌گیرد‬ ‫ک�ه در دوران خ�ود تأثیرگ�ذار ب�ود‪ .‬از او درب�اره‌ی تغیی�ر‬ ‫فض�ا و سیاس�ت‌ها در دوران جدید کاری‌اش می‌پرس�م و‬ ‫توضی�ح می‌دهد‪« :‬بح�ث پرداختن به زنان به آن ش�کل‬ ‫ً‬ ‫مثلا عک�س خانم�ی روی جلد ب�رود یا این ک�ه اخبار‬ ‫که‬ ‫مربوط به زنان مش�هور چاپ ش�ود برای چندین س�ال به‬ ‫کل�ی از مطبوعات حذف ش�د‪ .‬نش�ریات حرف�ه‌ای هم که‬ ‫اساس ًا چنین رویه‌ای نداشتند‪ .‬مث ً‬ ‫ال در گزارش‪ ،‬چون یک‬ ‫نش�ریه‌ی تخصصی زنان نبود و به موارد خاص این حوزه‬ ‫نمی‌پرداخت‪ ،‬مطلع نیس�تم که چه محدودیت‌هایی وجود‬


‫تصویر دو‬

‫تصویر سه‬

‫تصویر چهار‬

‫داش�ت‪ ،‬اما گزارش‌های اجتماعی ب�ا محوریت زنان تهیه‬ ‫و چ�اپ کردی�م‪ .‬از جمله در ی�ک گ�زارش‪ ،‬بی‌پروایانه در‬ ‫مورد بازداشت یک دختر خانم به دلیل بدحجابی نوشتیم‪.‬‬ ‫موض�وع را ت�ا خود ات�اق قاضی ه�م دنبال کردی�م و تمام‬ ‫جزئیات و مستندات مانند نام افسر بازداشت‌کننده و شرح‬ ‫پرونده و توصیف وضع ظاه�ری آن خانم و ‪ ...‬را آوردیم‪.‬‬ ‫چون کام ً‬ ‫ال مستند بود نه تنها با مشکلی مواجه نشد که سر‬ ‫و صدای بس�یار هم به پا کرد و برای م�دت کوتاهی باعث‬ ‫شد تا بگیر و ببندها کمتر شود‪».‬‬ ‫این روزنامه‌نگار پرس�ابقه اشاره می‌کند که در سال‌های‬ ‫اخیر نشریات زیادی با محوریت زن و خانواده منتشر شده‌‬ ‫و می‌ش�وند که به نظر می‌رس�د به تیراژ و رونق اقتصادی‬ ‫خوبی دس�ت یافته‌ان�د‪ .‬از نظ�ر او‪ ،‬این نوع ن�گاه به زن و‬ ‫مسائل زنان‪ ،‬استفاده‌ی ابزاری است‪.‬‬

‫ممیزی خودنش�انده که‪ ،‬معمو ً‬ ‫ال از س�وی مدیر مسئول و‬ ‫با هماهنگی س�ردبیر منصوب می‌ش�ود‪ ،‬عموم� ًا در پایان‬ ‫کار تحریری�ه و در هنگامی که اخب�ار و مطالب در صفحات‬ ‫نش�ریه جای‌گذاری ش�ده‪ ،‬دس�ت به کار ش�ده و به دنبال‬ ‫موارد خطرآفرین اس�ت و به این ترتیب اجازه نمی‌دهد تا با‬ ‫گذر از خط قرمزها‪ ،‬حیات نشریه به خطر بیفتد‪ .‬از جمله‌ی‬ ‫مهم‌تری�ن وظایف این افراد توجه ب�ه مضامین‪ ،‬مفاهیم و‬ ‫عباراتی است که بار جنسی دارند‪.‬‬ ‫زمان�ی که مس�ئولیت تحریری�ه‌ی یکی از نش�ریات را بر‬ ‫عهده داش�تم‪ ،‬یکی از همین افراد سراس�یمه س�ر رس�ید‬ ‫و دنبال س�ردبیر می‌گش�ت‪ .‬حسابی برآش�فته بود و وقتی‬ ‫دید به جای س�ردبیر باید با جوانکی مثل من مواجه شود‪،‬‬ ‫پیروزمندان�ه پرین�ت ی�ک صفح�ه را روی میز ه�ل داد و‬ ‫پرسید‪« :‬پس البد ش�ما این صفحات را تأیید کرده‌ای؟»‬ ‫صفح�ه پر ب�ود از دایره‌ه�ای س�بز رنگی ک�ه دور کلمه‌ی‬ ‫«پریود» کش�یده ش�ده ب�ود و در ب�االی صفحه ب�ا همان‬ ‫رنگ دس�تور داده ش�ده بود‪« :‬همه‌ی پریودها به دوره‌ی‬ ‫قاعدگ�ی تبدی�ل ش�ود‪ ».‬منته�ا ای�راد کار این‌جا ب�ود که‬ ‫موض�وع این صفحه‌ی علمی به نجوم اختصاص داش�ت‬ ‫و نویس�نده ترجی�ح داده ب�ود برای اش�اره به م�دت زمان‬ ‫چرخش سیارات در مدار از کلمه‌ی «پریود» استفاده کند!‬ ‫مأمور مذکور ع�ادت کرده بود به ج�ای خواندن جمالت‪،‬‬

‫روزنامه‌نگاران از خط قرمزها می‌گویند‬ ‫در بس�یاری از نش�ریات ای�ران‪ ،‬ش�غلی وج�ود دارد که‬ ‫هم‌پای�ه‌ی س�ردبیری پراهمیت اس�ت‪ ،‬اما اس�م خاصی‬ ‫ن�دارد؛ در سیاس�ت‌گذاری و تهی�ه و پ�ردازش اخب�ار و‬ ‫مطالب ه�م دخالتی نمی‌کن�د‪ ،‬اما با اش�اره‌ی خودکارش‬ ‫می‌توان�د مطلبی را پیش از انتش�ار عقی�م و غیرقابل‌چاپ‬ ‫اعالم کند یا حکم به بازنویس�ی و ح�ذف بدهد‪ .‬این مأمور‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪79‬‬


‫کلمه‌ها را بخواند و برحس�ب تجربه‌ی چندین س�اله‌اش‪،‬‬ ‫کلمات ممنوعه‌ی احتمالی را می‌ش�ناخت‪ ،‬اما این بار این‬ ‫پریود آن پریود نبود!‬ ‫برای اطالع از تجربیات مشابه‪ ،‬از چهارده روزنامه‌نگار‬ ‫ح�وزه‌ی اجتماع�ی‪ ،‬ک�ه در ح�ال حاض�ر در مطبوع�ات‬ ‫ایران مش�غول فعالیت هس�تند‪ ،‬نظرخواهی کردم‪ .‬ده نفر‬ ‫پرداخت�ن به موضوع س�کس به ه�ر نحو را ج�زء خطوط‬ ‫قرمز و موارد ممنوعه‌ی رس�انه‌ها در ایران دانس�ته‪ ،‬و دو‬ ‫نفر گفته‌اند که هم ممنوع اس�ت و هم نیس�ت‪ .‬دو نفر هم‬ ‫پرداختن به این موضوع را ممکن و میسر عنوان کردند‪.‬‬ ‫س�ؤال بعدی این بود ک�ه‪ ،‬آیا فکر می‌کنی�د عدم امکان‬ ‫پرداختن به موضوع س�کس یک فقدان جدی و تأثیرگذار‬ ‫در رسانه‌های ایرانی است؟ تمامی پاسخ‌ها مثبت بود‪.‬‬ ‫همچنین پرس�یده ش�د‪ ،‬آی�ا ش�خص ًا در نظر داش�ته‌اید‬ ‫ت�ا مطلبی ب�ا محوریت س�کس یا ح�اوی اش�اراتی به این‬ ‫موض�وع در رس�انه‌ها تهی�ه کنی�د؟ س�ه نفر پاس�خ منفی‬ ‫داده‌اند‪ .‬یک�ی از این روزنامه‌نگاران عن�وان کرد که چون‬ ‫می‌داند پرداختن به چنین س�وژه‌هایی در انتشار با مشکل‬ ‫زیادی مواجه می‌شود‪ ،‬فکر کردن به این سوژه‌ها را هم در‬ ‫ذهن خود سانسور کرده است‪.‬‬ ‫اما از بین یازده نفری که تصمیم به تهیه‌ی چنین مطلبی‬ ‫داشته‌اند‪ ،‬چهار روزنامه‌نگار موفق به انتشار مطالب‌شان‬ ‫نش�ده‌اند‪ .‬در بی�ن موفق‌ش�دگان دو نفر ب�دون پرداختن‬ ‫به اص�ل موضوع و در قالب اش�اره‪ ،‬و دو نفر ه�م با تقلیل‬ ‫سکس به روابط زناشویی مطلب نوشته بودند‪.‬‬ ‫سؤال دیگری که با این روزنامه‌نگاران در میان گذاشته‬ ‫ش�د این بود ک�ه بزرگ‌ترین بازدارن�ده ب�رای پرداختن به‬ ‫س�کس و یا اشاره به آن کدام اس�ت؟ جواب‌ها از این قرار‬ ‫است‪( :‬تصویر یک)‬ ‫پاس�خ به این س�ؤال که‪ ،‬اگر در مطلبی ناچار به اشاره به‬ ‫سکس باش�ید (این موضوع نقش مهم و حیاتی در مطلب‬ ‫ش�ما داش�ته باش�د)‪ ،‬آی�ا از کلمه‌ی «س�کس» اس�تفاده‬ ‫خواهید ک�رد؟ جواب‌ه�ا صددرص�د منفی ب�ود‪ .‬این هم‬ ‫ابرواژه‌های جایگزین این واژه‪( :‬تصویر دو)‬ ‫از رساله‌ی مرجع تقلید تا جست‌وجوی اینترنتی‬ ‫قان�ون‪ ،‬ع�رف و خودسانس�وری س�ه ضل�ع قدرتمن�د‬ ‫مجموعه عواملی هستند که جای تن و زن را در مطبوعات‬ ‫ایران تنگ کرده‌ان�د‪ .‬البته هیچ‌گاه ممنوعیت کامل برقرار‬ ‫نب�وده و گاه�ی از زندگ�ی دوجنس�ه‌ها هم گ�زارش تهیه‬ ‫می‌شود و مصاحبه با زنان روسپی هم منتشر می‌شود‪ ،‬اما‬

‫‪80‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫محمد آقازاده‪ ،‬عکس‪ :‬آرش عاشوری نیا‬

‫برآورد روش�نی از محدوده‌ی مجاز یا ریس�ک ورود به این‬ ‫حیطه وجود ندارد‪ .‬به این ترتیب‪ ،‬در برخی مجالت تبلیغ‬ ‫کاندوم و نوار بهداشتی به کرات چاپ می‌شود‪ ،‬اما ممکن‬ ‫است در یک روزنامه کلمه‌ی «پریود» سانسور شود‪.‬‬ ‫این در شرایطی است که در فقه شیعه‪ ،‬مسائل جنسی نه‬ ‫تنها تابو نیس�ت بلکه بسیار گس�ترده به آن پرداخته شده و‬ ‫در رس�اله‌های مراجع تقلید و فتاوی آن‌ها به طور صریح از‬ ‫جزئیات مسائل جنس�ی صحبت شده است‪ ،‬با این تبصره‬ ‫که مذهب تشویق به ازدواج می‌کند و هر رابطه‌ای خارج از‬ ‫این قاعده را قبیح و غیرجایز می‌شمارد‪.‬‬ ‫اشتیاق کاربران اینترنتی به سکس و موضوعات جنسی‬ ‫نیز مقوله‌ی پنهانی نیس�ت‪ .‬برای مثال جس�ت‌وجوی دو‬ ‫کلمه‌ی «س�کس» و «جنسی» از س�وی کاربران ایرانی‬ ‫در گ�وگل‪ ،‬از ژانوی�ه‌ی ‪ ۲۰۰۷‬ت�ا ژانوی�ه‌ی ‪ ۲۰۱۴‬به طور‬ ‫میانگین همواره رو به رشد بوده است‪( .‬تصویر سه)‬ ‫چنین اش�تیاقی در مورد مخاطبان وبس�ایت‌ها هم قابل‬ ‫پیگیری اس�ت‪ .‬آمار مراجعان وبس�ایت‌ها علنی نمی‌شود‬ ‫ام�ا به طور م�وردی می‌توان عالقه ب�ه مطالعه‌ی مطالب‬ ‫جنسی را در وبس�ایت‌های مختلف داخل و خارج از کشور‬ ‫دید‪ .‬عکس زیر در یک تاریخ اتفاقی‪ ،‬پربیننده‌ترین مطالب‬ ‫دو رسانه‌ی مختلف فارسی‌زبان را نشان می‌دهد‪(:‬تصویر‬ ‫چهار)‬


‫عکس‪ :‬ادوارد وستون‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪81‬‬


‫متون فارسی گزارش‌های بسیاری درباره‌ی‬ ‫خواهش‌های زنانه دارد که کمتر بحث شده‪ ،‬یا‬ ‫اص ً‬ ‫ال کاویده و دیده نشده است؛ حتا هزار و یک‬ ‫شب از این بابت کمتر بررسی شده است‪ .‬در‬ ‫این مرور کوتاه‪ ،‬کمی در داستان‌های آن گردش‬ ‫می‌کنم تا نمونه‌وار نشان دهم که این کتاب چه‬ ‫گنجینه‌ای در شناخت زن و عشق و خواهش‌های‬ ‫تنانه است‪ .‬برای این که این تصور پیش نیاید که‬ ‫این تنها متن قابل مراجعه در این زمینه است به‬ ‫چند متن دیگر هم به تناسب اشاره خواهم کرد‪.‬‬ ‫ه�م در آغاز هزار و یک ش�ب با حکای�ت عجیبی روبه‌رو‬

‫می‌ش�ویم ک�ه تصوی�ری از تخیلات و ی�ا س�ایه‌ای از‬

‫واقعیت‌های زندگی زنان ثروتمند است که گویی بر گرته‌ی‬ ‫زندگی مردان ساخته ش�ده است‪ ،‬یعنی رفتاری که ممکن‬ ‫اس�ت مردی از اش�راف پیش�ه کند زن نیز همان می‌کند‪:‬‬

‫«ش�اه‌زمان‪ ،‬در منظ�ره‌ای ک�ه به ب�اغ نگریس�تی‪ ،‬ملول‬ ‫نشس�ته بود که ن�اگاه زن برادر با بیس�ت کنیزک ماه‌روی و‬

‫بیست غالم زنگی به باغ شدند و تفرج‌کنان همی‌گشتند تا‬

‫در کنار حوض کمرها گشاده‪ ،‬جامه‌ها بکندند‪ .‬خاتون آواز‬

‫داد که‪ :‬یا مسعود! غالمی آمد گران پیکر و سیاه‪ .‬خاتون با‬ ‫او هم‌آغوش گش�ت‪ ،‬و هریکی از آن غالمان نیز با کنیزی‬

‫بیامیختند‪( ».‬به ترجمه‌ی طسوجی)‬

‫این یکی از قدیم‌ترین صحنه‌های اورجی به ابتکار زنانه‬

‫است‪ .‬شواهد متعددی می‌توان نشان داد که زن در متون‬

‫ایرانی آن تصویر کلیشه‌شده‌ی کنش‌پذیر و ترس‌خورده را‬

‫‪82‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫ندارد و از حق خود برای ارتباط جنس�ی مطلوب‌اش دفاع‬

‫می‌کند‪ ،‬و اگر شوی نادلخواه داشته باشد با خود می‌گوید‪:‬‬

‫در مکر زنان بسیار گفته‌اند اما شواهد آن در‬ ‫داستان‌های فارسی چه بسا نشان‌دهنده‌ی‬ ‫این است که زن در شهوت قوی‌تر از مرد‬ ‫است‪ ،‬و مردطلبی‌اش از زن‌طلبی مرد‬ ‫بیشتر نباشد کمتر نیست‪ .‬در شماری از‬ ‫این قصه‌ها هم با مکر روبه‌رو نیستیم‪ ،‬با‬ ‫زنی شیردل روبه‌روی ایم‬

‫کنشگرانه‌ای دارند و ش�یوه‌ی جنگجویانه‌ای در انتخاب‬

‫برجس�ته می‌کند‪ :‬ملکه‌ی مردکش در داستان «عجیب و‬

‫جنگ بر من چیره ش�ود‪ .‬اگر کس�ی بر من غلبه کند او را از‬

‫او را می‌کشد (شب ‪ .)۶۷۵‬این موضوع در تاریخ هم وجود‬

‫و سالح او گرفته‪ ،‬بر جبین‌اش بنویسم که این آزادکرده‌ی‬

‫تک�ش خوارزم‌ش�اه‪« ،‬مجل�س ان�س و ط�رب در خفیه»‬

‫در مکر زنان بسیار گفته‌اند اما شواهد آن در داستان‌های‬

‫می‌گوی�د که ظاه�ر ًا بعضی از س�رداران بع�د از آن که با او‬

‫قوی‌تر از مرد است‪ ،‬و مردطلبی‌اش از زن‌طلبی مرد بیشتر‬

‫این مردطلبی اگر الزم بود با کاربست داروها و غذاهای‬

‫روبه‌رو نیس�تیم‪ ،‬با زنی ش�یردل روبه‌روی ای�م؛ چنان که‬

‫فصولی معین از کتاب‌های طب�ی و علوم عمومی آموزش‬

‫و وال�ی را در صن�دوق می‌کند (ش�ب‌های ‪ ۵۹۳‬تا ‪،)۵۹۶‬‬

‫مرد از عه�ده بر نمی‌آمد‪ ،‬زن به ش�کایت هم می‌رفت‪ .‬در‬

‫خوب‌روی» است می‌کند‪.‬‬

‫جوان عقد زناشویی بست و چون نتوانست در کار آید میان‬

‫«هرگ�ز او را به خ�ود راه ندهم‪ ،‬اگرچه جان�م از تن برود»‬

‫(ش�ب ‪ ،)۲۱‬همان طور که وقت عش�ق‌بازی هم که رسید‬

‫اص ً‬ ‫ال چهره‌ی کنش‌پذیرانه‌ای ن�دارد‪ .‬در قصه‌ی «ملکه‬ ‫بدور»‪ ،‬ملک�ه با قمرالزم�ان می‌خوابد‪« :‬دهان و دس�ت‬

‫قمرالزمان را بوس�ه داد و هیچ عضوی در ت�ن قمرالزمان‬ ‫نماند مگر این که ملکه او را ببوسید‪( ».‬شب ‪)۱۸۴‬‬

‫ً‬ ‫کاملا‬ ‫گردآفریده�ای ایران�ی خاص�ه چهره‌ه�ای‬

‫همس�ر‪« :‬کس مرا تزویج نتواند کرد مگر این که در میدان‬

‫غریب» زنی اس�ت که هر شب با مردی می‌خوابد و سپس‬

‫روی میل ش�وی خود گیرم‪ ،‬و اگر من بر او غلبه کنم اسب‬

‫دارد‪ .‬گفته‌ان�د که ت�رکان خاتون‪ ،‬مادر س�لطان محمد بن‬

‫فالنه دختر است‪( ».‬شب ‪)۵۹۷‬‬

‫می‌داش�ت‪ ،‬و باس�تانی پاری�زی در آس�یای هفت‌س�نگ‬

‫فارس�ی چه بسا نشان‌دهنده‌ی این است که زن در شهوت‬

‫می‌خوابیدند به جیحون افکنده می‌شدند‪.‬‬

‫نباش�د کمتر نیس�ت‪ .‬در ش�ماری از این قصه‌ها هم با مکر‬

‫قدرت‌بخ�ش هم�راه می‌ش�د ک�ه در کتاب‌های خ�اص یا‬

‫در هزار و یک ش�ب زنی از این تب�ار از ملک و وزیر تا قاضی‬

‫داده ش�ده بود‪ ،‬مثل بدای�ع الصناعات تفلیس�ی‪ .‬طبع ًا اگر‬

‫و این‌ها را هم به خاطر معش�وق‌اش که «پس�ری ظریف و‬

‫بوس�تان س�عدی حکایت مرد پیری آمده اس�ت که با زنی‬

‫در جفت‌جویی زنان در همان هزار و یک ش�ب داس�تان‬

‫او و زن جن�گ افت�اد؛ حکایت به این نتیجه می‌رس�د که‪:‬‬

‫عجیبی هس�ت که درست مس�یر خالف قصه‌ی اصلی را‬

‫«تو را که دست بلرزد‪ ،‬گهر چه دانی سفت؟»‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪83‬‬


‫این‌جا و آن‌جا دیده می‌شود‪ .‬در هزار و یک شب‪ ،‬دختری ده‬

‫حکایت‌هایی هم هست که از خواهش‬ ‫بسیار زنان از شوی خویش می‌گوید‪ ،‬چنان‬ ‫که در کلیات عبید دیده می‌شود‪ .‬عکس آن‬ ‫هم هست‪ ،‬این که شوهران بیش از اندازه‬ ‫از زنان کام می‌طلبیده‌اند و قاضی و حاکم‬ ‫ناچار باید بر ایشان حد می‌نهاده است‪.‬‬ ‫کهن‌الگوی این حکایت‌ها گویا به عصر‬ ‫پیامبر می‌رسد‬ ‫زن�ان س�الخورده ه�م گاه جفت‌خ�واه می‌ش�دند‪ ،‬و‬

‫از دس�ت می‌دهد و مادرش آن را پنهان می‌دارد؛ بعد که او‬ ‫را ش�وهر می‌دهند‪ ،‬غالم رابطه‌اش را با او حفظ می‌کند و‬ ‫از «بوس و کنار او بهره‌مند» می‌شود (در حکایت «صواب‬

‫غالم اول»‪ ،‬شب ‪ .)۳۸‬این بوس و کنار پنهانی با غالمان‬ ‫صورت دیگ�ری هم داش�ت که رودک�ی یاد کرده اس�ت‪،‬‬

‫کنیزکانی که شبانه با وجود خطر نزدش می‌آمده‌اند‪« :‬بسا‬ ‫کنی�زک نیکو که میل داش�ت بدو ‪ /‬به ش�ب ز ی�اری او نزد‬

‫جمله پنهان بود ‪ /‬به روز چون که نیارس�ت ش�د به دیدن او‬

‫‪ /‬نهیب خواجه‌ی او بود و بیم زندان بود‪».‬‬

‫مش�هورترین آن‌ها مهد علیا س�ت ک�ه‪ ،‬به گفت�ه‌ی بدایع‬

‫شیطنت‌های جنس�ی در کار زن و شوی هم بوده است‪،‬‬

‫را آراس�ته می‌کرد و به او عرضه می‌داش�ت و او استنکاف‬

‫را تیزت�ر کن�د‪ ،‬و ندیمه‌ای در میانه‌ این ب�ازی را هیجانی‌تر‬

‫که دستمایه‌ی ش�یطنت زنان جوان یا میانجی عشق‌های‬

‫هم�راه بوده اس�ت‪ .‬طوطی نام�ه درباره‌ی همس�ر مردی‬

‫میانج�ی او با رامین اس�ت‪ ،‬وقتی الزم باش�د ب�ر جای او‬

‫خواهرخوان�ده‌ی زن جام�ه‌ی مردان پوش�ید و ب�ا آن زن‬

‫همسرش در بستر نیست‪ .‬و یا شیرین در شب زفاف‪ ،‬برای‬

‫کس�ی خفته دید‪ .‬هیچ بد نک�رد و در غضب نش�د و گفت‪:‬‬

‫خود به بس�تر می‌فرس�تد‪« :‬به عمداا زیوری بر بس�ت‌اش‬

‫برخاس�تند‪( ».‬نخش�بی‪ ،‬داس�تان ش�ب چه�ارم) آن‌ه�ا‬

‫ساعت چنان بود ‪ /‬که در چشم آسمان‌اش ریسمان بود‪».‬‬

‫«از رشک سودی نیست‪ ».‬سپس داستان زنی را می‌گوید‬

‫الوقایع‪ ،‬به میرزا بیرم نامی میل عظیم پیدا کرده بود و خود‬

‫چنان که زن خ�ود را پنهان می‌کرده ت�ا آتش خواهش مرد‬

‫می‌ک�رد‪ .‬اما اگر خود به جفت دلخواه نمی‌رس�یدند‪ ،‬بس�ا‬

‫و پرنش�اط‌تر می‌ک�رده اس�ت؛ یا ای�ن که با صحنه‌س�ازی‬

‫ممنوع آن�ان می‌ش�دند‪ .‬دایه‌ی وی�س‪ ،‬گذش�ته از آن که‬

‫دالور م�ی‌آورد‪« :‬ش�بی‪ ،‬ب�ر س�بیل مطایب�ه و امتحان‪،‬‬

‫می‌خوابد و دس�ت در دس�ت ش�وی او می‌نهد ت�ا نداند که‬

‫همخواب ش�د‪ .‬چون آن مرد ش�جاع برس�ید‪ ،‬ب�ا زن خود‬

‫آزمودن این که خس�رو چقدر مست اس�ت‪ ،‬دایه را به جای‬

‫ای ج�وان برخیز‪ ،‬اکنون نوبت ما س�ت‪ .‬زن�ان خنده‌کنان‬

‫آن ماه ‪ /‬عروس�انه فرستادش بر ش�اه ‪ /‬شه از مستی در آن‬

‫می‌گویند‪« :‬چطور غیرت نش�ان ن�دادی؟» او می‌گوید‪:‬‬

‫باب ش�یطنت‌ها و نیز کش�ف بدن خود باب گس�ترده‌ای‬

‫که شوی‌اش او را به بیابان برده بود تا مردی نبیند‪ ،‬اما زن‬

‫است و داس�تان‌هایی از روابط دختران با پسران جوان نیز‬

‫‪84‬‬

‫ساله در بازی با غالم‌بچه‌ای دوازده ساله دوشیزگی‌اش را‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫ب�ه آخرین جوانی که همخوابه‌اش می‌ش�ود می‌گوید‪« :‬تا‬


‫حال با ‪ ۹۹‬کس خوابیده‌ام و ت�و یک‌صدمین نفر بودی‪».‬‬

‫وارد رابط�ه‌ی فع�ال می‌ش�ود و م�رد و زن در آن حض�ور‬

‫حکایت‌هایی هم هس�ت ک�ه از خواهش بس�یار زنان از‬

‫اس�ت‪ .‬یعنی زن موجب بلوغ جفت خود می‌ش�ود و به این‬

‫می‌ش�ود‪ .‬عکس آن هم هس�ت‪ ،‬این که شوهران بیش از‬

‫دارد‪ .‬نمون�ه‌ی برجس�ته‌ی ای�ن روند خس�رو و ش�یرین‬

‫(همان‌جا)‬

‫ش�وی خوی�ش می‌گوید‪ ،‬چن�ان ک�ه در کلیات عبی�د دیده‬

‫ان�دازه از زنان کام می‌طلبیده‌اند و قاضی و حاکم ناچار باید‬ ‫بر ایشان حد می‌نهاده اس�ت‪ .‬کهن‌الگوی این حکایت‌ها‬ ‫گویا به عصر پیامبر می‌رسد‪.‬‬

‫تصویری که لذت جنس�ی زنانه از خالل این داس�تان‌ها‬

‫به ما می‌دهد تصویری آش�نایی‌زداینده اس�ت‪ .‬نخست به‬ ‫خاطر ای�ن که درک عمومی ما از لذت امری مردانه اس�ت‬

‫و تحت س�یطره و ق�درت گفتمان‌های مردان�ه‪ .‬بنابراین‪،‬‬

‫دارند همواره س�ویه‌ای دارد که با بالغ س�اختن مرد همراه‬ ‫«نتیجه» در تمام پروس�ه‌ی خواهش تنان�ه‌ی خود توجه‬ ‫ب�ه روای�ت نظامی اس�ت ک�ه در آن نهایت ًا ش�یرین از ش�اه‬

‫می‌خواه�د از رامش ب�ه دانش بگراید؛ و البته آش�کارتر از‬ ‫همه‪ ،‬ش�هرزاد که پادش�اه را به خوی آدمی بر می‌گرداند‪:‬‬ ‫این یک بار دیگر نش�ان می‌دهد که هزار و یک ش�ب تا چه‬ ‫حد یک داس�تان هزارتوی زنانه اس�ت‪ ،‬هزارتویی که خود‬ ‫رمز زندگی است‪.‬‬

‫وقتی به این مت�ون مراجعه می‌کنیم معم�و ً‬ ‫ال دنیای زنانه‬

‫را در آن‌ها نمی‌بینیم‪ .‬برای ورود به این متون‪ ،‬ناگزیر باید‬ ‫این چش�م دوم را تقویت ک�رد‪ .‬نکته‌ی دیگر آن اس�ت که‬ ‫موضوع لذت زنانه کمتر پژوهیده و ش�ناخته ش�ده اس�ت؛‬

‫این هم ناگفته پیدا س�ت که چرا‪ .‬ام�ا بر این نکته باید تأکید‬

‫کرد که حجاب ناش�ناختگی امری معاصر اس�ت نه قدیم؛‬ ‫یعن�ی در دوره‌ی معاص�ر اس�ت که م�ا از درک ل�ذت زنانه‬

‫دور ش�ده‌ایم‪ .‬متون فارس�ی نش�ان می‌دهد که لذت زنانه‬

‫هیچ‌وقت از نظر ش�اعران و نخبگان عصر کالس�یک دور‬ ‫نبوده است‪.‬‬

‫اما جنب�ه‌ی س�وم‪ ،‬پیوند ش�گفت‌آور خواه�ش زنانه با‬

‫حکمتی زنانه اس�ت که در دید مس�لط مردانه غایب است‪.‬‬

‫به عبارت دیگر‪ ،‬آن‌چه از لذت زن در متون دیده می‌ش�ود‬

‫ً‬ ‫کاملا بیولوژی�ک اس�ت)‪ ،‬هرجا که‬ ‫(منه�ای بخش�ی که‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪85‬‬


‫عکس ها‪ :‬پیام یزدانجو‬

‫از منظر تاریخی‪ ،‬اندک اند آثاری که علن ًا به‬ ‫آموزش آداب جنسی و شیوه‌های شهوت‌گساری‬ ‫اختصاص یافته باشند‪ .‬در این جمع کم‌شماره‪،‬‬ ‫«کاما سوترا» جایگاه بی‌بدیلی دارد‪ .‬این متن‬ ‫متعلق به فرهنگ هندی نه فقط قدیمی‌ترین‬ ‫که مشهورترین درس‌نامه‌ی کام‌رانی شهوانی‬ ‫است‪ ،‬تا آن‌جا که عنوان‌اش امروزه همچون‬ ‫استعاره‌ای از هرگونه متن شهوت‌انگیز و‬ ‫شهوت‌آموز به کار می‌رود‪.‬‬

‫‪86‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫مؤل�ف آن را واتس�یایانا‪ ،‬حکی�م هن�دو‪ ،‬می‌دانند که در‬

‫سده‌ی س�وم یا چهارم پیش از مسیح می‌زیست و در سنت‬ ‫فلس�فه‌ی ودای�ی (مبتن�ی بر وداه�ا‪ ،‬مقدس‌تری�ن متون‬

‫هن�دو) می‌اندیش�ید‪ .‬کاما س�وترا – که در س�ده‌ی دوم به‬ ‫ش�کل کنونی آرایش یافته – اما سرآغاز تألیفات تنانه در آن‬

‫دوران نیس�ت‪ ،‬ادامه‌دهنده‌ی سنتی اس�ت که در ادبیات‬ ‫هندی به «کاما شاس�ترا» مشهور است و انبوهی از متون‬

‫مختل�ف در باب ل�ذت ش�هوانی را زیر پوش�ش می‌گیرد‪،‬‬


‫ادبیات�ی ک�ه تجس�م باش�کوه آن را در برخ�ی از بناه�ای‬ ‫باس�تانی هندوس�تان (به وی�ژه‪ ،‬معابد خاجرائ�و در ایالت‬

‫مادی�ا پرادش و معاب�د کونارک در ایالت اوریس�ا) همچنان‬ ‫می‌توان مشاهده کرد‪.‬‬

‫در عین حال‪ ،‬کاما س�وترا نقطه‌ی اوج این سنت و شرح‬

‫آداب جنس�ی در عریان‌ترین شکل آن به شمار می‌رود‪ .‬در‬ ‫سانس�کریت‪ ،‬زبان خدایان و متون مقدس هندوس�تان‪،‬‬ ‫«کام�ا» به معن�ای عام لذت جس�می و جنس�ی اس�ت و‬

‫«س�وترا»‪ ،‬لفظ� ًا به معنی بند‪ ،‬خط‪ ،‬یا رش�ته‪ ،‬ب�ه گفتار و‬ ‫نوش�تار نغز و نیکو در ب�اب یک بن‌مایه اطالق می‌ش�ود‪:‬‬

‫آزادی زن در آمیزش و اشتیاق‌اش به کام‬ ‫گرفتن و کام بخشیدن (لذت بردن از‬ ‫هوس‌های تن و لذت بخشیدن با هیجان‬ ‫تنانه) نه تنها تمنای تن که بخشی از‬ ‫هویت انسانی او است‪ :‬این حقی است‬ ‫که کاما سوترا می‌کوشد آن را به رسمیت‬ ‫بشناسد – و این نکته‌ای است که ناقدان‬ ‫امروزی آن کام‌نامه عموم ًا از یاد می‌برند‬

‫«کام‌نام�ه» ش�اید بهتری�ن برابرنه�اد «کاما س�وترا» به‬

‫یاری دس�تیاران هندی و انگلیس�ی‌اش‪ ،‬از جمله فورستر‬

‫و درس�ت‌کرداری)‪« ،‬آرتا» (معیش�ت و مکن�ت) – یکی از‬

‫‪ ،۱۸۸۳‬منتشر شد‪ )۱( .‬ناشر آن‪« ،‬انجمن کاما شاسترا»‪،‬‬

‫ک�ه به ه�دف نهایی چه�ارم‪ ،‬یعن�ی «موکش�ا» (رهایی و‬

‫همین ناشر ‪ -‬انجمن بود که باقی ترجمه‌های بحث‌برانگیز‬

‫در جایگاه س�وم‪ ،‬پس از آرتا و پیش از موکش�ا‪ ،‬می‌ایستد؛‬

‫باغ خوش‌بوی لذت ش�هوت (در اصل‪ ،‬الروض العاطر فی‬

‫اخالقی�ات‪ ،‬مادی�ات‪ ،‬ش�هوانیات‪ ،‬و معنوی�ات خوان�د‪:‬‬

‫را منتش�ر کرد‪ .‬ب�ه دنبال برگردان برتون از کاما س�وترا‪ ،‬و‬

‫نفس�انی عاملی اس�ت که آدمی را از امور جسمانی به امور‬

‫پژوهن�دگان و مترجمان فراوان ب�ه ترجمه‌های تازه روی‬

‫مرحل�ه تحت ام�ر عام�ل اول‪ ،‬یعنی ک�ردوکار شایس�ته‪،‬‬

‫غربی و غیرغربی انتش�ار یافت‪ .‬آخرین نمونه‌ی برجس�ته‬

‫پژوهندگان هندی اغلب این اصطالح‪ ،‬و نه دین و مذهب‬

‫آمریکایی‪ ،‬و س�ودیر کاکار‪ ،‬روان‌کاو هندی‪ ،‬اس�ت که در‬

‫آیین خود می‌دانند‪« :‬دارما» اس�ت ک�ه می‌تواند «کارما»‬

‫شد‪)۲( .‬‬

‫برای همیش�ه از «چرخه‌ی م�رگ و زندگی» (سامس�ارا)‬

‫مخاطبان غیرهندی اش�تهار گم‌راهانه‌ای یافت و به درک‬

‫با ای�ن پیش�ینه‪ ،‬ش�گفت‌آور ب�ه نظر می‌رس�د ک�ه کاما‬

‫هم پابرجا اس�ت‪ .‬در واقع‪ ،‬آن‌چه اغلب به دید خوانندگان‬

‫مستش�رقان و هندشناسان «کش�ف»‪ ،‬و برای بار اول به‬

‫بخش مختصری که به شرح شیوه‌های آمیزش اختصاص‬

‫شرق‌ش�ناس پرآوازه‪ ،‬س�ر ریچ�ارد فرانس�یس برتون‪ ،‬به‬

‫غربی عموم ًا ب�ه همین بخش کوچک منحصر می‌ش�وند‬

‫زبان ما باش�د‪ .‬به عالوه‪ ،‬کاما – در کنار «دارما» (راس�تی‬

‫فیتزجرال�د آربوتنوت‪ ،‬انج�ام داد که ‪ ۱۳۰‬س�ال پیش‪ ،‬در‬

‫س�ه هدف زندگی انس�انی (تریوارگا) در آیین هندو اس�ت‬

‫را خ�ود برتون ب�ه همراه آربوتن�وت بنیان گذاش�ته بود‪ ،‬و‬

‫رس�تگاری)‪ ،‬منته�ی می‌ش�وند؛ در این چهارگان�ه‪ ،‬کاما‬

‫او‪ ،‬از جمله هزار و یک شب و آثار شهوت‌شناسانه‌ای چون‬

‫ای�ن چه�ار مرحل�ه (پوروش�ارتاها) را ب�ه ترتیب می‌ش�ود‬

‫نزهة الخاطر‪ ،‬تألیف محمد النفراوی در قرن نهم هجری)‬

‫ش�هوانیات اصل راب�ط مادی�ات و معنویات ب�وده‪ ،‬لذات‬

‫ش�هرت و محبوبیت ای�ن کام‌نامه نزد خوانن�دگان غربی‪،‬‬

‫روحانی می‌رس�اند‪ ،‬در عین حال که س�یر بش�ر در هر سه‬

‫آورده‪ ،‬ویراس�ت‌های پیراسته‌تری به زبان‌های گونه‌گون‬

‫خواهد ماند – در واق�ع‪« ،‬دارما» به حدی اهمیت دارد که‬

‫در ای�ن عرص�ه کار مش�ترک ون�دی دانیگر‪ ،‬هندش�ناس‬

‫و دیگ�ر عناوین رای�ج‪ ،‬را رس�اترین واژه در وصف ماهیت‬

‫سال ‪ ۲۰۰۲‬از س�وی انتشارات دانش�گاه آکسفورد منتشر‬

‫(کردار ما) را چنان رس�تگارانه س�ازد که به موکشا رسیده‪،‬‬

‫در عی�ن ح�ال‪ ،‬کام�ا س�وترا از آغ�از معرف�ی‌اش ب�ه‬

‫بیرون شویم‪.‬‬

‫فروکاهنده‌ای از این متن دامن زد‪ ،‬س�وءتفاهمی که هنوز‬

‫سوترا بس�یار دیر‪ ،‬در حدود یک قرن و نیم پیش‪ ،‬از سوی‬

‫غرب�ی آمده نه کلیت این کتاب که جزء کوچکی از آن بوده‪،‬‬

‫زبانی س�وای سانس�کریت عرضه ش�د‪ .‬اولی�ن ترجمه را‬

‫دارد‪ :‬انب�وه کتابچه‌های مصور کاما س�وترا ب�ه زبان‌های‬

‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪87‬‬


‫پرداختن به مت�ون مقدس از امتی�ازات انحصاری مردان‬

‫کاما سوترا بسیار دیر‪ ،‬در حدود یک‬ ‫قرن و نیم پیش‪ ،‬از سوی مستشرقان و‬ ‫هندشناسان «کشف»‪ ،‬و برای بار اول به‬ ‫زبانی سوای سانسکریت عرضه شد‪.‬‬ ‫اولین ترجمه را شرق‌شناس پرآوازه‪،‬‬ ‫سر ریچارد فرانسیس برتون‪ ،‬به یاری‬ ‫دستیاران هندی و انگلیسی‌اش‪ ،‬از جمله‬ ‫فورستر فیتزجرالد آربوتنوت‪ ،‬انجام داد‬ ‫– معم�و ً‬ ‫ال مزین ب�ه تصاوی�ری از اجرای ح�االت آمیزش‬ ‫از س�وی مدل‌ها‪ ،‬ی�ا عکس‌هایی از معبده�ای خاجرائو‪،‬‬ ‫ی�ا نس�خه‌‌هایی از مینیاتوره�ای هندوایران�ی در دوران‬ ‫اس�تیالی مغوالن مس�لمان بر هندوس�تان‪ ،‬که بی‌گمان‬

‫ملهم از همین «کام‌نامه» بودند‪.‬‬

‫کاما س�وترا‪ ،‬در ش�کل کامل‌اش‪ ،‬مش�تمل ب�ر هزار و‬

‫دویس�ت و پنجاه بند در سی و شش فصل و شصت و چهار‬ ‫بخ�ش مجزا اس�ت که خ�ود در قال�ب هفت دفت�ر آرایش‬

‫یافته‌اند‪ .‬آن‌چ�ه در کتابچه‌های پیش‌گفت�ه می‌آید عموم ًا‬

‫ششمین فصل دفتر دوم است که به شصت و چهار شیوه‌ی‬ ‫آمیزش مرد و زن می‌پردازد؛ در مجلدات مبسوط‌تر هر ده‬ ‫فص�ل این دفتر‪ ،‬در ش�رح دیگر عیش‌های عش�ق‌بازی و‬

‫کام‌رانی‪ ،‬منتش�ر می‌ش�ود‪ .‬در عین حال‪ ،‬دفترهای دیگر‬ ‫شور و شهوت را در بسترهای گسترده‌تر آزموده‪ ،‬مضامین‬ ‫گونه‌گون�ی (از جایگاه کل�ی «کاما» در زندگی زناش�ویی و‬

‫زنان دیگر مردان‬ ‫آداب همسرداری گرفته تا دست‌یازی به ِ‬ ‫و ن�رد عش�ق باختن با روس�پیان) را با خوانن�دگان خود در‬

‫میان می‌گذارند‪.‬‬

‫در برداش�ت رای�ج‪ ،‬مخاط�ب اصل�ی این رس�اله «مرد‬

‫مرف�ه»‪ ،‬یعن�ی متعل�ق ب�ه کاس�ت‌های ب�االی جامع�ه‬ ‫(دارندگان قدرت آیینی‪ ،‬سیاسی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬و اجتماعی)‬

‫است – فصل چهارم از دفتر اول عم ً‬ ‫ال به راه و رسم روزمره‬ ‫یا زیست‌جهان این‌گونه مردان می‌پردازد‪ .‬با توجه به تاریخ‬ ‫تألیف اثر‪ ،‬این‌چنین انگاشتی البته اسباب شگفتی نیست‪:‬‬ ‫ش�کی نیس�ت که در هن�د باس�تان‪ ،‬خواندن‪ ،‬نوش�تن‪ ،‬و‬

‫‪88‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫برهمن بود (متن‌هایی دربردارنده‌ی موضوعات مختلف‪،‬‬ ‫از آداب آیینی گرفته تا علوم طبیعی و آموزه‌های اجتماعی‬

‫و اقتصادی)؛ با این ح�ال‪ ،‬در همین متون مجازات‌هایی‬ ‫برای خوانندگان کاس�ت‌های فرو‌تر مقرر ش�ده‪ ،‬این خود‬ ‫نش�ان می‌دهد چنین «جرم�ی» در اجتماع�ات آن زمان‬

‫وجود و شاید ش�یوع داش�ته‪ ،‬مردان و زنان فرودست هم‬ ‫به خواندن این متون خطر می‌کردن�د‪ .‬در این میان‪ ،‬زنان‬ ‫ب�ا ممنوعیت�ی مضاعف مواج�ه بودن�د‪ :‬اس�تفاده از زبان‬

‫سانس�کریت برای آنان عموم ًا ممنوع ب�ود‪ ،‬تا آن‌جا که در‬ ‫آث�ار آیینی اص�و ً‬ ‫ال مردان به سانس�کریت (زب�ان مقدس)‬ ‫س�خن می‌گفتند و زنان ب�ه پراکریت (زب�ان غیرمقدس)‪.‬‬

‫گذشته از این‪ ،‬تردیدی وجود ندارد که مضمون و محتوای‬ ‫کاما سوترا عمدت ًا به بهره‌برداری مردانه از تن زن معطوف‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫در گذر از دو ه�زاره‪ ،‬این تصویر کلی اغل�ب به انتقادات‬

‫امروزی از این کام‌نامه و محکوم کردن کلیت آن به‌عنوان‬ ‫ابزاری برای بهره‌کش�ی مردان مس�لط از زنان زیر س�لطه‬ ‫راه برده‪ ،‬این ادعایی اس�ت که به نظر می‌رس�د مستندات‬

‫محکم�ی ه�م در اثب�ات آن وج�ود دارد‪ .‬چنی�ن ادع�ا و‬ ‫انتقادات�ی ام�ا همواره در مع�رض اته�ام «تاریخ‌گریزی»‬

‫ی�ا «زمینه‌زدایی»‪ ،‬ب�ر کندن متن‌ها از بس�تر ی�ا زمینه‌ی‬ ‫تاریخ�ی آن‌ه�ا و ارزش‌داوری اخالق�ی ‪ /‬ایدئولوژی�ک‬

‫درباره‌ی آثار گذش�ته‪ ،‬اند‪ .‬در عین حال‪ ،‬حتا به فرض مبرا‬ ‫بودن این طرز تلقی از آن اته�ام عمومی‪ ،‬نگاه ژرف‌نگرتر‬ ‫روشن می‌کند این رساله برخالف برداشت برخی از ناقدان‬ ‫امروزی (چپ‌گرایان‪ ،‬پسااستعمارنگران‪ ،‬حامیان حقوق‬ ‫بش�ر‪ ،‬مدافعان حق�وق زن�ان‪ ،‬و ‪ )...‬صرف ًا ب�ه کام‌جویی‬

‫س�وژه‌های مردان�ه از ابژه‌های زنانه نپرداخت�ه‪ ،‬منحصر ًا‬

‫به تش�دید س�لطه‌ی مردانه و تمدید س�نت مردس�االرانه‬ ‫نمی‌پردازد‪.‬‬

‫گواه نخس�ت ای�ن ن�گاه را در فص�ل س�وم از دفتر اول‬

‫باید یافت‪ ،‬آن‌جا که نویس�نده علن� ًا مخاطب مطلوب خود‬

‫را مش�خص می‌کن�د‪ .‬واتس�یایانا می‌نویس�د‪« :‬م�رد باید‬

‫ای�ن کام‌نام�ه را بخواند و همچنین فنون وابس�ته به آن را‬


‫آن‌چه اغلب به دید خوانندگان غربی‬ ‫آمده نه کلیت این کتاب که جزء کوچکی‬ ‫از آن بوده‪ ،‬بخش مختصری که به شرح‬ ‫شیوه‌های آمیزش اختصاص دارد‬ ‫بیاموزد‪ ،‬مادام که این مطالعه مانعی برای اش�تغاالت‌اش‬

‫به امورات آیینی و اجتماعی و اقتصادی و همچنین فنون‬ ‫وابسته به آن‌ها نباشد‪ ».‬اما بالفاصله می‌افزاید‪« :‬زن باید‬

‫پیش از رس�یدن به عنفوان جوانی این کام‌نامه را بخواند و‬ ‫بعد زناش�ویی هم‪ ،‬اگر همسرش بخواهد‪ ،‬به فراگیری آن‬

‫ادامه دهد‪ ».‬در ادامه‪ ،‬نویس�نده پیشنهاد می‌کند که زن‪،‬‬

‫به یاری یک رازدار (خواهر‪ ،‬خاله‪ ،‬خدمتکار‪ )... ،‬با فنون‬

‫همبستری آشناتر ش�ود‪ ،‬چون آموختن اسرار عشق‌بازی‬ ‫او را در اج�رای آن‌چ�ه عم ً‬ ‫ال انجام می‌ده�د تواناتر کرده‪،‬‬

‫اش�راف و طبع� ًا عی�ش افزون‌ت�ری ب�ه ه�ردو همخوابه‬

‫می‌بخش�د‪ .‬گواهان دیگر را با کاوش بیشتر در جای جای‬

‫کاما سوترا می‌توان یافت‪ .‬فصل‌هایی از این کام‌نامه ضمن ًا‬

‫خوانن�دگان زن را مخاطب می‌س�ازند‪ ،‬از جمله پاره‌هایی‬ ‫از دفت�ر س�وم‪ ،‬که به دوش�یزگان رموز همس�ریابی و راه و‬ ‫رس�م دل‌ربایی می‌آموزن�د‪ ،‬یا بندهای�ی از دفتر بعدی‪ ،‬که‬ ‫زنان مزدوج را از خلق و خواس�ت ش�وهران می‌آگاهانند‪.‬‬

‫ب�ه علاوه‪ ،‬بخش‌های�ی از کام�ا س�وترا علن ًا خط�اب به‬

‫خوانندگان زن نوش�ته ش�ده‌اند‪ ،‬مخصوص ًا دفتری که به‬ ‫کرد و کار زنان هوس‌ران یا بی‌شوهر یا روسپی می‌پردازد‪.‬‬

‫در عین حال‪ ،‬و این انتقادی اساسی است که‪ ،‬در همین‬

‫پاره‌متن‌ه�ا ه�م زن عموم� ًا در موضع ضعف و زیردس�تی‬

‫ِ‬ ‫مقید مرد است‪ ،‬همچنان که ذهن و‬ ‫است‪ .‬تن زن مطیع و‬ ‫زبان او‪ :‬زن آوای خود را ندارد‪ ،‬گو این که به سانسکریت‪،‬‬

‫زبان مردان و مقدس�ان و خدایان‪ ،‬سخن می‌گوید (از دید‬ ‫ادبی‪ ،‬کاما س�وترا داس�تان ‪ -‬درامی است که آموزه‌‌اش را‬

‫از راه گفت‌وگ�و یا برهم‌کنش قهرمانان م�رد و زن‪ ،‬نایاکا و‬

‫ناییکا‪ ،‬منتقل می‌کند)‪ .‬نویس�نده خود در آغاز دفتر چهارم‬ ‫اذع�ان می‌کن�د ک�ه‪ ،‬به دی�د او‪ ،‬زن بای�د اعتم�اد عمیقی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪89‬‬


‫به ش�وهرش داش�ته‪ ،‬مردش را خ�دای خود بدان�د‪ ،‬و در‬

‫هم�ه کارش از او پ�ی‌روی کند‪ .‬با ای�ن پس‌زمینه‪ ،‬ناقدان‬ ‫ام�روزی اغلب به این نتیجه می‌رس�ند ک�ه‪ ،‬وظیفه‌‌ی زن‬ ‫در این رساله صرف ًا به‌سازی و بیشینه‌سازی لذتی است که‬

‫شوهرش‪ ،‬مردش‪ ،‬از انجام عمل جنسی با او می‌برد‪.‬‬

‫این نتیجه‌گیری اما عجوالنه‌تر از آن اس�ت که به صرف‬

‫پس‌زمین�ه‌ی پیش‌گفته قابل توجیه باش�د‪ .‬ب�رای نمونه‪،‬‬

‫در دفتر دوم که ب�ه حالت‌های آمیزش جنس�ی اختصاص‬

‫داش�ته‪ ،‬زن ن�ه تنه�ا منفع�ل نبوده بلک�ه نق�ش فعالی در‬ ‫تعامالت ش�هوانی دارد‪ ،‬ت�ا آن‌جا که انج�ام اکثر حالت‌ها‬

‫ب�دون هم�کاری او ممکن نیس�ت‪ .‬به علاوه‪ ،‬آن‌چه در‬

‫شرح شیوه‌های انگیزش جنسی گفته می‌شود (در آغوش‬

‫گرفتن‪ ،‬بوس�یدن‪ ،‬نوازش کردن‪ ،‬ناخن کشیدن‪ ،‬و مانند‬ ‫این‌ها‌) عموم ًا گویای التفات نویسنده به تنانگی زن و البته‬

‫آگاهی پیش‌روانه‌ی او از روان زنانه اس�ت‪ .‬وانگهی‪ ،‬حتا‬

‫اگر ای�ن همه اعتنا تنه�ا به منظور افزایش ل�ذت مرد بوده‬

‫باشد‪ ،‬این انگاره نافی این واقعیت نیست که در کاما سوترا‬

‫لذت جنس�ی آفریده و همچنین بهره‌ی هردو سوی رابطه‬ ‫است‪ :‬کل دفتر دوم بر این اصل اساسی استوار می‌شود که‬

‫مرد نمی‌تواند بدون لذت بخشیدن به زن به اوج لذت خود‬ ‫دست یابد؛ لذت زن شرط الزم لذت مرد بوده‪ ،‬عشق‌بازی‬

‫عیشی از هردو سو است‪.‬‬

‫با وجود متابعت از س�نت مردس�االری رای�ج در زمان و‬

‫مکان خود‪ ،‬کاما س�وترا (دس�ت ک�م در عرص�ه‌ی ارتباط‬

‫جنس�ی) نه فقط زن را برده‌ی مرد نمی‌داند‪ ،‬بلکه آزادی و‬ ‫استقالل نسبی او را به رسمیت می‌شناسد‪ .‬مرد مالک زن‬

‫نیس�ت‪ ،‬تن زن به او تعلق ندارد؛ از همین رو‪ ،‬نه به اصرار‬

‫و اجبار ک�ه با انگیزش و اش�تیاق اس�ت که م�رد می‌تواند‬ ‫از عش�ق‌ورزی ب�ا زن لذت و به�ره برد‪ :‬تنها ب�ا تحریک و‬ ‫ترغی�ب زن می‌توان از ت�ن او کام گرفت‪ ،‬تع�دی – تجاوز‬ ‫ب�ه ت�ن زن – در تمام َاش�کال آن نه فق�ط اقدامی موهن و‬

‫معصیت‌آل�ود که برخ�وردی بی‌ل�ذت و بی‌منفعت خواهد‬ ‫بود‪ .‬همچنین‪ ،‬نویس�نده بارها بر این نکته اصرار می‌ورزد‬

‫که‪ ،‬کام‌یابانه‌ترین ش�کل آمیزش جنس�ی به شرط ارتباط‬ ‫عاطف�ی ‪ /‬عاش�قانه بی�ن دو همخواب�ه‌ی م�رد و زن پدید‬

‫‪90‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫با وجود متابعت از سنت مردساالری‬ ‫رایج در زمان و مکان خود‪ ،‬کاما سوترا‬ ‫(دست کم در عرصه‌ی ارتباط جنسی)‬ ‫نه فقط زن را برده‌ی مرد نمی‌داند‪ ،‬بلکه‬ ‫آزادی و استقالل نسبی او را به رسمیت‬ ‫می‌شناسد‪ .‬مرد مالک زن نیست‪ ،‬تن‬ ‫زن به او تعلق ندارد؛ از همین رو‪ ،‬نه به‬ ‫اصرار و اجبار که با انگیزش و اشتیاق‬ ‫است که مرد می‌تواند از عشق‌ورزی با‬ ‫زن لذت و بهره برد‬ ‫می‌آی�د‪ ،‬حتا – یا به ویژه – اگر ای�ن رابطه در چارچوب نهاد‬

‫اجتماعی ازدواج باش�د‪ :‬کاما س�وترا راهنم�ای کام‌کاری‬

‫در عش�ق اروتی�ک‪ ،‬ازدواج عاش�قانه‪ ،‬و شهوت‌گس�اری‬ ‫عاطفی از دید نویسنده‌ای باستانی است‪.‬‬

‫کاما سوترا اثری امروزی نیس�ت‪ ،‬کتابی است که از دل‬

‫اعص�ار می‌آید و‪ ،‬هرچه باش�د‪ ،‬انگ ارزش‌های س�نتی‪،‬‬

‫تبعیض‌آمی�ز‪ ،‬و زن‌س�تیز را به پیش�انی خ�ود دارد‪ .‬با این‬ ‫حال‪ ،‬انگیزش�ی امروزی در این کتاب کهن هس�ت که آن‬

‫را از معاص�ران خود متمایز ک�رده‪ ،‬بر بس�یاری از آیندگان‬

‫خود برتری می‌بخشد‪ .‬آزادی زن در آمیزش و اشتیاق‌اش‬ ‫ب�ه کام گرفتن و کام بخش�یدن (لذت ب�ردن از هوس‌های‬ ‫تن و لذت بخش�یدن با هیجان تنان�ه) نه تنها تمنای تن که‬

‫بخش�ی از هویت انسانی او اس�ت‪ :‬این حقی است که کاما‬

‫سوترا می‌کوشد آن را به رسمیت بشناسد – و این نکته‌ای‬ ‫است که ناقدان امروزی آن کام‌نامه عموم ًا از یاد می‌برند‪.‬‬

‫منابع‬ ‫‪1. Sir Richard Francis Burton, The Kama‬‬ ‫‪Sutra of Vatsyayana (London: Penguin,‬‬ ‫‪1991).‬‬ ‫‪2. Vatsyayana Mallanaga, Kamasutra,‬‬ ‫‪translated and edited by Wendy Doniger‬‬ ‫‪and Sudhir Kakar (Oxford: Oxford‬‬ ‫‪University Press, 2002).‬‬


‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪91‬‬


‫نیمه‌ی دوم قرن بیستم شاهد شکل‌گیری‬ ‫شاخه‌های جدید االهیات (مسیحی و تا حدودی‬ ‫یهودی و به مقدار اندکی اسالمی) بود‪« .‬االهیات‬ ‫رهایی‌بخش» (‪ )liberation theology‬یکی از‬ ‫این شاخه‌های نوپدید االهیاتی در مسیحیت بود‬ ‫که ابتدا در کلیسای کاتولیک آمریکای التین شکل‬ ‫گرفت و دغدغه‌ی محرومان اقتصادی و مبارزه‬ ‫با شکاف فقیر ‪ -‬غنی را داشت‪ .‬یکی دیگر از این‬ ‫االهیاتی نوپدید «االهیات فمینیستی»‬ ‫شاخه‌های‬ ‫ِ‬ ‫یا االهیات زنانه‌نگر است که تحت تأثیر االهیات‬ ‫رهایی‌بخش شکل گرفت‪.‬‬

‫‪92‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫االهی�ات فمینیس�تی‪ ،‬چنان ک�ه از نام‌اش پیدا اس�ت‪،‬‬

‫شاخه‌ای از فمینیسم است‪ .‬فمینیسم را کمابیش می‌توان‬ ‫– چ�ه به عن�وان فعالیتی فک�ری و چه به عنوان جنبش�ی‬

‫سیاس�ی و اجتماع�ی – ب�ه عدالت‌خواه�ی ب�رای زنان و‬ ‫تلاش برای پایان دادن به تمام انحای تبعیض جنس�یتی‬

‫تعریف کرد‪ .‬گرچه فمینیس�م به ط�ور عمده از ابتدای قرن‬ ‫نوزدهم ش�روع به ش�کل یافتن کرد‪ ،‬االهیات فمینیستی‬

‫ب�ه طور خ�اص از ‪ ۱۹۷۰‬میالدی به بع�د‪ ،‬در پی موج دوم‬

‫فمینیس�تی‪ ،‬به عنوان ش�اخه‌ای مجزا در دانش�کده‌های‬


‫االهیات و دین‌پژوهی در مغرب زمین شکل گرفت‪.‬‬

‫برخ�ی از اهدافی که االهیات فمینیس�تی دنبال می‌کند‬

‫عب�ارت اس�ت از‪ :‬تلاش ب�رای ارتق�ای وض�ع زن�ان در‬

‫گروه‌ه�ای دین�ی (جواز اس�قف ش�دن زنان در کلیس�ای‬ ‫انگلیک�ن ولز‪ ،‬که اخیر ًا تصویب ش�د‪ ،‬ثم�ره‌ی یک نمونه‬ ‫از این تالش‌ها اس�ت)‪ ،‬بازخوانی انتقادی تصویر‪ ،‬تفکر‪،‬‬

‫و زبان مردمح�ور و مردانه‌محور در باب خ�دا در االهیات‬ ‫س�نتی‪ ،‬و خوانشی زنانه‌نگر (فمینیس�تی) از متون دینی و‬ ‫احکام مربوط به زنان در متون دینی‪.‬‬

‫ب�ه عنوان نمون�ه‪ ،‬بس�یاری از االهی‌دانان فمینیس�ت‬

‫معتقد اند ب�رای ارجاع زبان�ی به خداوند بای�د ضمیرهای‬

‫فیلسوفان و االهی‌دانان فمینیست‬ ‫کوشیده‌اند مرد و پدر آسمانی را به زمین‬ ‫بکشند و خدا را روبه‌روی انسان بنشانند‬ ‫تا از این طریق بتوانند مرد و پدر زمینی را‬ ‫نیز از خدایی بیندازند‪ .‬این تلقی متفاوت‬ ‫راه را برای انسانی کردن تصویر خداوند‬ ‫و در پی آن تبعیض‌زدایی و تساوی‌گرایی‬ ‫جنسیتی می‌گشاید‬

‫غیرجنس�یتی یا چندجنسیتی به کار بس�ت‪ .‬مث ً‬ ‫ال‪ ،‬به جای‬

‫و مس�ائل عمده‌ای که عموم ًا در فلسفه‌ی دین فمینیستی‬

‫‪ S/He‬به کار ب�رد‪ ،‬و یا به جای ‪ God‬از ‪ God/ess‬اس�تفاده‬

‫از مهم‌تری�ن موضوع�ات م�ورد بح�ث در فلس�فه‌ی دین‬

‫از زب�ان‪ ،‬خصوص� ًا زب�ان االهیات�ی‪ ،‬یک�ی از مهم‌تری�ن‬

‫خدا‪.‬‬

‫ذهنیت تبعیض‌گرا در امور جنس�یتی اس�ت‪ ،‬زی�را ذهن و‬

‫(یهودی�ت‪ ،‬مس�یحیت‪ ،‬و اسلام) گرچه در س�احت نظر‬

‫عادت‌های زبانی به دگرگش�ت‌های فکری می‌انجامد‪ ،‬و‬

‫و بط�ن این ادی�ان مردی اس�ت س�رکوبگر‪ .‬خ�دای مرد‬

‫االهی�ات فمینیس�تی ام�روزه ش�اخه‌ها ی�ا فرم‌ه�ای‬

‫ب�رای س�رکوب‌اش را فراهم می‌نمای�د‪ .‬بر این اس�اس‪،‬‬

‫آن فلس�فه‌ی دی�ن فمینیس�تی (‪feminist philosophy of‬‬

‫خداوند‪ ،‬یا دوجنس�یته ک�ردن خدا (خدای م�ادر و خدای‬

‫آوردن ضمی�ر ‪ He‬برای ارجاع به خداوند در انگلیس�ی باید‬

‫طرح می‌ش�ود ممکن نیس�ت‪ .‬به جای آن‪ ،‬صرف ًا به یکی‬

‫ک�رد‪ )۱( .‬به نظ�ر بس�یاری از فمینیس�ت‌ها تبعیض‌زدایی‬

‫فمینیس�تی نگاه�ی گذرا می‌افکنی�م‪ :‬نقد تصوی�ر رایج از‬

‫ک�ردن براب�ری جنس�یتی و زدودن‬ ‫راه‌ه�ا ب�رای همه‌گیر‬ ‫ِ‬

‫به نظر فیلسوفان دین فمینیس�تی‪ ،‬خدا در ادیان سامی‬

‫زبان به ط�رزی تنگاتنگ با یک‌دیگر همبس�ته اند و تغییر‬

‫همچون انگاره‌ای فراجنس�یتی ترس�یم می‌شود‪ ،‬در متن‬

‫به عکس‪.‬‬

‫زن را تبدی�ل ب�ه دیگری‌ای فرودس�ت می‌س�ازد و زمینه‬

‫متفاوتی دارد (‪ )۲‬که یکی از ش�اخه‌های مهم و رو به رش�د‬

‫این فیلس�وفان کار خود را تالش نظ�ری برای زنانه کردن‬

‫‪ )religion‬است‪ .‬در ادامه‌ نگاهی گذرا به این شاخه‌‌ی مهم‬

‫پدر)‪ ،‬و یا جنسیت‌زدایی از خدا می‌دانند‪ .‬برای نیل به این‬

‫فلس�فه‌ی دین ش�اخه‌ای از فلسفه اس�ت که به ارزیابی‬

‫اطالق می‌ش�ود تجدید نظ�ر می‌کنند‪ .‬یک�ی از مهم‌ترین‬

‫فمینیستی می‌کوشد عناصر مغفولی مانند جنسیت‪ ،‬بدن‪،‬‬

‫ُ ّ‬ ‫ی�ر (بقره‪ ۲۰ :‬و م�وارد متعدد‬ ‫ِإ َّن ال َّل َ‬ ‫�ی ٍء قَ ِد ٌ‬ ‫ـ�ه َع َل ٰ�ى ک ِل َش ْ‬

‫در نظر االهی‌دانان فمینیس�ت‪ ،‬دین و نیز فلسفه‌ی دین‪،‬‬

‫بی‌قیدوش�رط بر همگان اس�ت‪ ،‬که از نظر تاریخی صفتی‬

‫مردساالری‪ ،‬و مردانگی‌س�االری بوده است‪ )۳( .‬در این‬

‫اس�اس‪ ،‬ب�ه نح�وی صورت‌بندی می‌ش�ود که خ�دا مرد‬

‫از االهیات فمینیستی خواهیم انداخت‪.‬‬

‫مقصود‪ ،‬آنان در برخی از صفاتی که به خدا در ادیان سامی‬

‫عقالن�ی باوره�ای دین�ی می‌پ�ردازد و فلس�فه‌ی دی�ن‬

‫صف�ات خ�دا در این ادی�ان «ق�ادر مطلق» بودن اس�ت‪:‬‬

‫و گرای�ش جنس�ی را در ارزیابی باورهای دین�ی وارد کند‪.‬‬

‫دیگر)‪ .‬قدرت مطلق در این‌جا به معنای داش�تن سلطه‌ی‬

‫حتا تا به امروز‪ ،‬سرش�ار از تعصب جنسیتی‪ ،‬پدرساالری‪،‬‬

‫مردانه انگاش�ته می‌ش�ود‪ .‬قادریت مطلق خداوند‪ ،‬بر این‬

‫نوشتار کوتاه‪ ،‬به دست دادن حتا سیاهه‌ای گذرا از مباحث‬

‫پرزوری آس�مانی می‌گردد و این ریشه‌ی تبعیض جنسیتی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪93‬‬


‫خداوند متعالی از جهان است همان مقدار صادق است که‬

‫بسیاری از االهی‌دانان فمینیست‬ ‫معتقدند برای ارجاع زبانی به خداوند باید‬ ‫ضمیرهای غیرجنسیتی یا چندجنسیتی به‬ ‫کار بست‪ .‬مث ً‬ ‫ال‪ ،‬به جای آوردن ضمیر ‪He‬‬ ‫برای ارجاع به خداوند در انگلیسی باید ‪S/‬‬ ‫‪ He‬به کار برد‪ ،‬و یا به جای ‪ God‬از ‪God/‬‬ ‫‪ ess‬استفاده کرد‬ ‫و م�روج مردس�االری و مردانگی‌س�االری در دین اس�ت‬ ‫(ب�رای تفاوت میان مردس�االری با مردانگی‌س�االری به‬

‫پانوشت ‪ ۳‬مراجعه شود)‪.‬‬

‫از ای�ن رو‪ ،‬االهیات فمینیس�تی با «االهیات پویش�ی»‬

‫(‪ )process theology‬در نقد تصویر خدا چونان قادر مطلق‬ ‫هم‌داس�تان اند‪ .‬االهی‌دانان پویش�ی و فمینیستی هردو‬

‫معتقد ان�د خداوند همانند انس�ان‌ها تغیی�ر می‌کند و رو به‬ ‫تکام�ل م�ی‌رود‪ .‬مطابق این دی�دگاه‪ ،‬خداون�د تغییرپذیر‬ ‫اس�ت و این با تصویر س�نتی از خ�دا که می‌گوی�د «آن‌چه‬

‫تغی�ر نپذیرد خدا اس�ت» تفاوت�ی بنیادی�ن دارد‪ .‬این‌ ایده‬

‫که خداوند تغییرپذیر اس�ت پیامد‌های بس�یار مهمی برای‬ ‫ترسیم رابطه‌ی انسان و خدا دارد‪ .‬در تلقی سنتی‪ ،‬خداوند‬ ‫قادر‪ ،‬قاهر‪ ،‬و مسیطر است‪ ،‬و رابطه‌ی خدا و انسان مانند‬

‫رابط�ه‌ی ارباب و برده از ب�اال به پایین اس�ت‪ .‬اما در تلقی‬ ‫فمینیس�تی ‪ -‬پویش�ی‪ ،‬رابط�ه‌ی خدا و انس�ان رابطه‌ای‬ ‫دیالوگی‪ ،‬دوسویه‪ ،‬و پهلو به پهلو است‪ .‬در این تلقی‪ ،‬تنها‬

‫انس�ان و یا به طور کلی جهان نیست که به خداوند وابسته‬ ‫است‪ ،‬بلکه خداوند نیز به انسان‌ها و جهان وابسته است‪.‬‬

‫این دیدگاه دوگانه‌ی خدای فرادس�ت ‪ -‬انسان فرودست‬ ‫(خصوص ًا زن فرودس�ت) را م�ورد بازنگری قرار می‌دهد و‬ ‫از همنشینی خدا و انسان و تعامل دو سویه‌ی آن‌ها سخن‬

‫می‌گوید‪)۴( .‬‬

‫آلفرد نورث وایتهد (ریاضی‌دان‪ ،‬فیلسوف‪ ،‬و االهی‌دان‬

‫پویشی انگلیسی) همبس�تگی انسان و خدا در این تلقی را‬

‫در عبارتی مشهور این‌گونه بیان می‌کند‪« :‬این که بگوییم‬

‫‪94‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫بگوییم انسان متعالی از خدا است‪ .‬این که بگوییم خداوند‬ ‫جهان را آفریده اس�ت همان مقدار صادق است که بگوییم‬

‫جهان خداوند را آفریده است‪)۵( ».‬‬

‫فیلس�وفان و االهی‌دان�ان فمینیس�ت از ای�ن طری�ق‬

‫کوش�یده‌اند م�رد و پدر آس�مانی را به زمین بکش�ند و خدا‬ ‫را روبه‌روی انس�ان بنش�انند ت�ا از این طری�ق بتوانند مرد‬

‫و پ�در زمینی را نی�ز از خدایی بیندازند‪ .‬ای�ن تلقی متفاوت‬

‫راه را ب�رای انس�انی ک�ردن تصوی�ر خداون�د و در پ�ی آن‬ ‫تبعیض‌زدایی و تساوی‌گرایی جنسیتی می‌گشاید‪.‬‬

‫در می�ان فیلس�وفان و االهی‌دان�ان فمینیس�تی ک�ه در‬

‫کار پروران�دن تصوی�ری زنانه‌نگ�ر از خداون�د ان�د‪ ،‬لوس‬ ‫ایریگاری (فیلسوف‪ ،‬زبان‌شناس‪ ،‬روان‌کاو‪ ،‬و نظریه‌پرداز‬ ‫ِ‬

‫فمینیس�ت بلژیکی – فرانس�وی) ب�ه طور وی�ژه قابل ذکر‬ ‫اس�ت‪ .‬ایریگاری به جای تالش برای بی‌جنس�یت کردن‬

‫خداون�د‪ ،‬ک�ه در نظ�ر او ب�ه مردان� ‌ه ک�ردن دوب�اره‌ی او‬ ‫می‌انجامد‪ ،‬می‌کوش�د تصویری زنانه از خداوند بپرورد‪ ،‬و‬

‫کردن خداوند‬ ‫مفهوم کلیدی برای وی در این راه حس�اس‬ ‫ِ‬ ‫اس�ت‪ .‬او خ�دا را از موج�ودی متعالی تصویرش�ده‪ ،‬که از‬

‫حساس�یت‌های انس�انی نیز تعالی می‌جوید‪ ،‬به موجودی‬ ‫مبدل می‌س�ازد که به نحوی حساسیت‌مند متعالی است‪.‬‬ ‫او این خ�دا را «امر متعالی حس�اس» می‌نام�د؛ در کتاب‬

‫مشهور خود با عنوان اخالق تفاوت جنسی می‌پرسد‪« :‬چرا‬ ‫بای�د فرض کنیم که خدا‪ ،‬به ج�ای آن‌که تحققی – این‌جا و‬ ‫اکنونی – در تن و از رهگذر تن داش�ته باش�د‪ ،‬همیش�ه امر‬

‫متعالی دست‌نایافتنی باقی می‌ماند؟» (‪)۶‬‬

‫حساس بودن چنین خدایی بدان معنا است که تن‪ ،‬یعنی‬

‫مرکز حساس�یت‪ ،‬امری کانونی در االهیات می‌گردد و حتا‬

‫تعالی خ�دا بدون تن‌مندی توضیح‌دادنی نیس�ت‪ .‬کانونی‬ ‫کردن تن در تصویرسازی از امر متعالی‪ ،‬شدن و صیرورت‬

‫(‪ )becoming‬را به جای بودن و هستی (‪ )being‬می‌نشاند‪.‬‬

‫خدا که در تلقی رایج موجود ناتن‌مندی متعالی تصویر شده‬ ‫است‪ ،‬با «هس�تن» توضیح داده می‌شود نه با «شدن»‪،‬‬ ‫زیرا تغییر با ماده و تن سر و کار دارد و خدا تن‌مند و در نتیجه‬


‫مادی ترس�یم نمی‌ش�ود‪ .‬ام�ا در این تلقی که خ�دا تن‌مند‬ ‫اس�ت و در نتیجه حس�اس‪ ،‬ش�دن و صی�رورت از صفات‬

‫اصلی خدا می‌گردد‪.‬‬

‫کردن او اس�ت‪ .‬اگر‬ ‫کردن خداوند زنانه‬ ‫تنانه و حس�اس‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫خ�دای مرد به مرد خ�دا می‌انجامد‪ ،‬خ�دای زن – از آن رو‬

‫مس�یر شدن اس�ت – به انسانی‬ ‫که حس�اس‪ ،‬تن‌مند‪ ،‬و در‬ ‫ِ‬

‫مسیر شدن می‌انجامد‪)۷( .‬‬ ‫حساس و در‬ ‫ِ‬

‫پانوشت‌ها‬

‫‪ .۱‬این مش�کل البته در زبان فارس�ی وجود ندارد‪ ،‬چ�ون در آن ضمیر‬ ‫جنس�یتی وجود ندارد و به مرد و زن هردو ب�ا «او» و «تو» و مانند آن‬

‫اشاره می‌ش�ود‪ ،‬و نیز واژه‌ی خدا بر خدای مذکر و مؤنث قابل اطالق‬

‫است؛ اما در زبان عربی این مش�کل عمیق ًا وجود دارد و مث ً‬ ‫ال در قرآن‬ ‫«انت»‬ ‫و س�نت اسلامی همیش�ه به خداوند با ضمیر مذکر «هو» یا‬ ‫َ‬

‫اش�اره می‌ش�ود و یا به آن با اسم مذکر «اهلل» اش�اره می‌گردد‪ .‬بر این‬

‫اس�اس می‌توان تص�ور کرد – گرچه تص�وری نه چندان قری�ب – که با‬ ‫گسترش االهیات اسالمی فمینیس�تی‪ ،‬روزی فرا برسد که ویراستی‬ ‫فمینیس�تی از ق�رآن ارائه ش�ده و در آن ضمای�ر مذکر ب�رای ارجاع به‬

‫خداون�د و گروه‌های مختلف م�ردم مبدل به ضمایری غیرجنس�یتی‬ ‫یا چندجنس�یتی ش�ود و از واژه‌ای جنسیت‌رها برای اش�اره به نام خدا‬

‫اس�تفاده گردد‪ .‬با این حال‪ ،‬دس�ت کم در یکی از آی�ات قرآن‪ ،‬هنگام‬ ‫بحث از مس�لمانان‪ ،‬تم�ام ارجاعات‪ ،‬به جز آخرین ارجاع‪ ،‬با تس�اوی‬

‫زبانی جنس�یتی آمده اس�ت‪ ،‬گرچه ضمی�ر مذکر همیش�ه مقدم آمده‬ ‫ِ‬ ‫ین َوا ْل ُمؤ ِْم َن ِ‬ ‫ین َوا ْل ُم ْس� ِل َم ِ‬ ‫ین‬ ‫اس�ت‪ :‬إ َّ‬ ‫ات َوا ْلقَ ِان ِت َ‬ ‫ات َوا ْل ُمؤ ِْم ِن َ‬ ‫ِن ا ْل ُم ْس� ِل ِم َ‬ ‫ات َوا ْل َخ ِ‬ ‫الصابِ َر ِ‬ ‫الص ِادقَ ِ‬ ‫َوا ْلقَ ِان َت ِ‬ ‫ین‬ ‫اش ِع َ‬ ‫الصابِ ِر َ‬ ‫الص ِاد ِق َ‬ ‫ین َو َّ‬ ‫ات َو َّ‬ ‫ین َو َّ‬ ‫ات َو َّ‬ ‫َوا ْل َخ ِ‬ ‫الص ِائ َم ِ‬ ‫ی�ن َوا ْل ُم َت َص ِ ّدقَ ِ‬ ‫�ع ِ‬ ‫�ات‬ ‫الص ِائ ِم َ‬ ‫ات َوا ْل ُم َت َص ِ ّد ِق َ‬ ‫ی�ن َو َّ‬ ‫�ات َو َّ‬ ‫اش َ‬

‫ی�را َو َّ‬ ‫�ات َو َّ‬ ‫الذ ِاک َر ِ‬ ‫وج ُه ْم َوا ْل َح ِاف َظ ِ‬ ‫ات‬ ‫ین ال َّل َ‬ ‫الذ ِاک ِر َ‬ ‫َوا ْل َح ِاف ِظ َ‬ ‫ی�ن ُف ُر َ‬ ‫ـه َک ِث ً‬ ‫َ‬ ‫یما‪( ‬احزاب‪ .)۳۵ :‬در ش�أن نزول این‬ ‫َأ َع َّد ال َّل ُ‬ ‫ـه َل ُه�م َّمغ ِْف َر ًة َوأ ْج ًرا َع ِظ ً‬ ‫آیه‪ ،‬مفس�ران داس�تانی را ذکر می‌کنند بدین مضمون که یکی از زنان‬ ‫مسلمان‪ ،‬به نام اس�ماء‪ ،‬از زنان دیگر پرس�ید‪« :‬آیا در قرآن چیزی در‬

‫ِ‬ ‫محمد‬ ‫باب زنان نیز آمده اس�ت؟» پاس�خ منفی بود‪ .‬آن زن ب�ه پیش‬

‫پیامبر رفت و گفت‪« :‬اى رسول خدا‪ ،‬جنس زن گرفتار خسران و زیان‬

‫است؟» پیامبر گفت‪« :‬چرا؟» اسماء جواب داد‪« :‬به خاطر این که در‬ ‫اسلام و قرآن فضیلتى درباره‌ی آن‌ها همانند مردان نیامده است‪».‬‬

‫س�پس این آیه نازل ش�د‪ .‬بنگرید به‪ :‬ناصر مکارم ش�یرازی‪ ،‬تفس�یر‬ ‫نمون�ه‪ ،‬ج‪ ،۱۷ .‬ص‪ .۳۰۸ .‬با این حال‪ ،‬ش�أن نزول این آیه هرچه که‬ ‫باش�د‪ ،‬به نظر فمینیس�ت‌ها آیه‌ی دیگری از قرآن (آیه‌ی ضرب)‪ ،‬که‬

‫از جمل�ه در آن به مردان تحت ش�رایطی امر به کتک زدن زنان‌ش�ان‬

‫گرچه مفس�ران مسلمان امروزه کوشش‌های بس�یاری برای خوانش‬

‫ناضدزنانه از آیه‌ی ضرب کرده‌اند‪ ،‬هریک از این کوشش‌ها با نقدهایی‬

‫مواجه بوده اس�ت‪ ،‬به طوری که می‌توان ادعا کرد هنوز مشکل آیه‌ی‬

‫ضرب در اسالم معاصر حل نشده است‪.‬‬

‫فمینیس�تی چندفرهنگی‪ ،‬فلس�فه‌ی‬ ‫‪ .۲‬ش�اخه‌هایی مانند‪ :‬االهیات‬ ‫ِ‬ ‫دین فمینیس�تی‪ ،‬االهیات فمینیستی ناظر به همه‌ی ادیان‪ ،‬االهیات‬

‫فمنیستی پساس�نتی‪ ،‬االهیات فمینیس�تی تفسیرشناسی انجیلی‪ ،‬و‬ ‫االهیات فمینیس�تی عقیدتی‪ .‬ب�رای تفصیل این ش�اخه‌ها بنگرید به‬

‫بخش دوم این اثر‪:‬‬ ‫‪Susan Frank Parsons, ed., The Cambridge‬‬ ‫‪Companion to Feminist Theology (Cambridge:‬‬ ‫‪Cambridge Univ. Press, 2002).‬‬

‫‪« .۳‬مردس�االری» با «مردانگی‌س�االری» در مواردی همپوشانی‬ ‫دارد‪ ،‬اما یکسان نیست‪ .‬در مردس�االری «جنس مرد» برتر انگاشته‬

‫می‌ش�ود به طوری ک�ه هیچ زن�ی را‪ ،‬مادامی که تغییر جنس�یت نداده‬ ‫اس�ت (و چه بس�ا حتا پ�س از آن)‪ ،‬بدان برت�ری راهی نیس�ت‪ .‬اما در‬

‫مردانگی‌س�االری «خصلت مردانه» برتر دانسته می‌شود‪ ،‬به طوری‬ ‫ک�ه اگر زنی‪ ،‬ب�ا وجود جنس�یت‌اش‪ ،‬ای�ن خصلت‌ه�ای مردانه (نوع‬ ‫پوش�ش‪ ،‬حرکات‪ ،‬قدرت بدنی‪ ،‬س�لطه‌گری‪ ،‬زبان وی�ژه‪ ،‬و غیره) را‬ ‫در خود درونی س�ازد‪ ،‬او را بدان برتری راهی هس�ت‪ .‬بر این اساس‪،‬‬

‫چنان که کمی پس‌تر توضیح خواهم داد‪ ،‬خدا در ادیان س�امی مردانه‬ ‫(و نه مرد) تصویر ش�ده است‪ .‬و هرجا سخن از خدای مرد یا خدای پدر‬

‫می‌رود منظور خدای دارای صفات مردانه و پدرانه است‪.‬‬

‫‪ .۴‬برای تفصیل نگاه فمینیستی به خدا و امر متعالی‪ ،‬بنگرید به بخش‬

‫سوم و چهارم این مدخل‪:‬‬ ‫‪Nancy Frankenberry, ‘Feminist Philosophy of‬‬ ‫‪Religion,’ in The Stanford Encyclopaedia of‬‬ ‫‪Philosophy, ed. Edward N. Zalta, Winter 2011.‬‬ ‫‪5. Alfred North Whitehead, Process and Reality: An‬‬ ‫‪Essay in Cosmology (New York: The Free Press,‬‬ ‫‪1978), p. 348.‬‬ ‫‪6. Luce Irigaray, An Ethics of Sexual Difference‬‬ ‫‪(Ithaca, N.Y.: Cornell University Press, 1993), p.‬‬ ‫‪148.‬‬

‫‪ .۷‬ب�رای گزارش�ی از ماجرای ایده‌ی خدا در فلس�فه‌ی فمینیس�تی‪،‬‬ ‫بنگرید به این مقاله‪:‬‬ ‫‪Marjorie Hewitt Suchocki, ‘The Idea of God in‬‬ ‫‪Feminist Philosophy,’ Hypatia 9, no. 4 (Fall 1994):‬‬ ‫‪pp. 57-68.‬‬

‫می‌کند (نس�اء‪ ،)۳۴ :‬به شکل وس�یعی ضدزنانه انگاشته شده است‪.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪95‬‬


‫‪96‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫خوانندگان فارسی‌زبان با آثار راجر اسکروتن‬ ‫درباره‌ی کانت و اسپینوزا آشنایی دارند‪،‬‬ ‫اما شاید ندانند که این فیلسوف انگلیسی‬ ‫متخصص زیبایی‌شناسی است و آثاری با عنوان‬ ‫زیبایی‌شناسی موسیقی (‪ )۱۹۹۷‬و زیبایی (‪)۲۰۰۹‬‬ ‫هم نوشته است‪ .‬این روشنفکر پرکار دو رمان‬ ‫نوشته و دو اپرا نیز سروده است‪ .‬افزون بر این‪،‬‬ ‫در دوران جنگ سرد‪ ،‬اسکروتن نقش مهمی در‬ ‫تأسیس دانشگاه‌ها و شبکه‌های دانشورانه‌ی‬ ‫زیرزمینی در چکسلواکی داشت و در سال ‪۱۹۹۸‬‬ ‫نشان درجه‌ی اول لیاقت را از واسالو هاول‪،‬‬ ‫رییس‌جمهور چک‪ ،‬دریافت کرد‪.‬‬ ‫تنها نقطه‌ی سیاه کارنامه‌ی حرفه‌ای اسکروتن جزوه‌ها‬ ‫و مقاالتی اس�ت که در فاصله‌ی سال‌های ‪ ۱۹۹۸‬و ‪۲۰۰۰‬‬ ‫در حمایت از مصرف س�یگار نوش�ت‪ .‬در سال ‪ ۲۰۰۲‬فاش‬ ‫ش�د که اس�کروتن این مق�االت را در ازای دریافت مبلغی‬ ‫مع�ادل ‪ ۵۵‬هزار پوند از یک ش�رکت ژاپن�ی تولیدکننده‌ی‬ ‫سیگار نوشته است‪ .‬در پی این رسوایی‪ ،‬روزنامه‌های وال‬ ‫استریت جورنال و فایننشال تایمز به همکاری با اسکروتن‬ ‫پای�ان دادند‪ .‬اس�کروتن‪ ،‬که از اوایل ده�ه‌ی ‪ ۱۹۹۰‬از کار‬ ‫تمام‌وق�ت در بیرکب�ک کالج در لن�دن کناره گرفت�ه و گاه و‬ ‫ب�ی‌گاه به تدریس پاره‌وق�ت در دانش�گاه‌های آمریکایی و‬ ‫بریتانیایی می‌پردازد‪ ،‬بیش�تر اوقات خود را همراه همس�ر‬ ‫دوم و دو فرزندش در مزرعه‌ای در جنوب غربی انگلستان‬ ‫به س�وارکاری‪ ،‬ش�کار روب�اه‪ ،‬مطالعه و ن�گارش مقاالت‬ ‫و کتاب‌های�ی همچون می‌نوش�م پس هس�تم‪ :‬راهنمای‬ ‫فلسفی شراب (‪ )۲۰۰۹‬می‌گذراند‪.‬‬ ‫برخی کاوش�ی فلس�فی در باب میل جنس�ی (‪ )۱۹۸۶‬را‬ ‫جالب‌ترین روایت محافظه‌کارانه از میل جنس�ی در سنت‬ ‫فلسفه‌ی تحلیلی دانسته‌اند‪ .‬بنیان نظری این کتاب بر این‬ ‫شهوانی‬ ‫اساس اس�توار اس�ت که‪ ،‬برخالف گرایش‌های‬ ‫ِ‬ ‫انس�ان و حیوانات‪ ،‬میل جنس�ی آدمی «حیثیت التفاتی»‬ ‫دارد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬بین میل جنس�ی و ش�هوت تفاوتی‬ ‫کیف�ی از نظر ن�وع آگاه�ی از ابژه‌ها وج�ود دارد‪ .‬ابژه‌های‬ ‫میل جنس�ی «التفاتی» اند‪ ،‬در حالی که ابژه‌های شهوت‬ ‫«مادی» اند‪ .‬ابژه‌های التفات�ی به عا َلم فکر و خیال تعلق‬ ‫دارند و لزوم ًا نه مش�اهده یا احساس بلکه در نظر مجسم و‬ ‫مصور می‌ش�وند‪ .‬رایانه‌ای که با آن کار می‌کنم‪ ،‬میزی که‬ ‫پش�ت آن نشس�ته‌ام‪ ،‬و دختری که ب�ه او می‌نگرم همگی‬

‫فوکو می‌گوید می‌توان جوامعی را متصور‬ ‫شد که دل‌نگرانی و دغدغه‌ی رفتار‬ ‫جنسی را ندارند‪ .‬اسکروتن با او مخالف‬ ‫است و می‌گوید میل یا برانگیختگی‬ ‫جنسی و لذت‌های حاصل از آن بدون‬ ‫دغدغه‌های اخالقی محدودکننده‌ی رفتار‬ ‫جنسی ناممکن خواهند بود‬ ‫ابژه‌های�ی مادی ان�د؛ رایانه‌ای که به یاد م�ی‌آورم‪ ،‬میزی‬ ‫که در نظر مجس�م می‌کنم‪ ،‬و دختری که دوس�ت می‌دارم‬ ‫همگی ابژه‌هایی التفاتی اند‪ .‬البته ممکن است این رایانه‪،‬‬ ‫میز و دختر به طور مادی هم وجود داشته باشند اما این امر‬ ‫ضروری نیس�ت زیرا رایانه‪ ،‬میز و دختر ممکن اس�ت تنها‬ ‫پاره‌هایی از تخیلم باش�ند‪ .‬التفاتی بودن ابژه‌های عش�ق‬ ‫ناش�ی از این واقعیت اس�ت که نمی‌توان کس�ی را دوست‬ ‫داشت و تصوری‪ ،‬هرچند نادرست‪ ،‬از او نداشت؛ حال آن‬ ‫که تنها کافی است کس�ی را ببینیم تا شهوت ما برانگیخته‬ ‫شود‪.‬‬ ‫ب�ه ب�اور اس�کروتن‪ ،‬در یک رابطه‌ی جنس�ی درس�ت‬ ‫ب�ا دیگ�ری «به مثاب�ه یک ش�خص» رفت�ار می‌کنیم‪ ،‬در‬ ‫حالی که در یک فعالیت جنس�ی نادرس�ت ب�ا دیگری نه به‬ ‫مثابه یک ش�خص بلکه به مثابه وس�یله‌ای برای ارضای‬ ‫خ�ود رفت�ار می‌کنی�م و صرف�ا از ب�دن او کام می‌گیری�م‪.‬‬ ‫همجنس‌خواهی و دگرجنس‌خواهی هردو به طور یکسان‬ ‫می‌توانند عرصه‌ی روابط جنسی درست یا نادرست باشند‬ ‫و در نتیج�ه همجنس‌گرایی را نمی‌توان به طور ذاتی قبیح‬ ‫یا انحرافی شمرد‪.‬‬ ‫اس�کروتن «تصعید» را می‌س�تاید اما اقرار می‌کند که‪،‬‬ ‫واقع گرایانه نیست که انتظار داشته باشیم انسان تمایالت‬ ‫جنس�ی خود را به ط�ور کامل س�رکوب کن�د‪ .‬او می‌پذیرد‬ ‫ک�ه آدم�ی س�ویه‌ای حیوان�ی و آمیخته ب�ا خواهش‌های‬ ‫شدید جسمانی دارد‪ .‬اس�کروتن حتا از این فراتر می‌رود و‬ ‫عش�ق اروتیک نقشی مهم در‬ ‫می‌گوید رابطه‌ای مبتنی بر‬ ‫ِ‬ ‫فرایند رضایت خاطر دارد اما هم‌هنگام بر آموزش اخالقی‬ ‫تأکید می‌کند و می‌گوید چنین آموزشی باید ما را بر آن دارد‬ ‫که تمایالت جنس�ی را به طور کامل با محبت و مس�ئولیت‬ ‫بیامیزیم‪ .‬این برنامه‌ی آموزش اخالقی به کودکان خواهد‬ ‫آموخت که جدایی محبت و مس�ئولیت از تمایالت جنسی‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪97‬‬


‫به باور اسکروتن‪ ،‬در یک رابطه‌ی‬ ‫جنسی درست با دیگری «به مثابه یک‬ ‫شخص» رفتار می‌کنیم‪ ،‬در حالی که در‬ ‫یک فعالیت جنسی نادرست با دیگری‬ ‫نه به مثابه یک شخص بلکه به مثابه‬ ‫وسیله‌ای برای ارضای خود رفتار می‌کنیم‬ ‫و صرفا از بدن او کام می‌گیریم‬ ‫امری نادرست است‪.‬‬ ‫فوک�و می‌گوی�د می‌ت�وان جوامع�ی را متص�ور ش�د که‬ ‫دل‌نگرانی و دغدغه‌ی رفتار جنس�ی را ندارند‪ .‬اسکروتن‬ ‫با او مخالف اس�ت و می‌گوید میل یا برانگیختگی جنس�ی‬ ‫و لذت‌ه�ای حاص�ل از آن ب�دون دغدغه‌ه�ای اخالق�ی‬ ‫محدودکننده‌ی رفتار جنسی ناممکن خواهند بود‪ .‬به نظر‬

‫‪98‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫اسکروتن‪« ،‬پرابلماتیک» کردن تجربه‌ی جنسی به هیچ‬ ‫آرای�ش اجتماعی خاصی محدود نمی‌ش�ود بلک�ه یکی از‬ ‫ویژگی‌های تجربه‌ی شخصی است و بنابراین در هر نظم‬ ‫اجتماعی اصیل�ی وجود دارد‪ .‬موضع اخالقی اس�کروتن‬ ‫بی‌طرفانه نیست‪ .‬او ابایی ندارد که وی را مدافع «ازدواج‬ ‫بورژوای�ی» بخوانن�د‪ .‬او می‌گوید اس�تنتاج‌هایش مبتنی‬ ‫ب�ر فرهنگ خاص�ی نبوده بلک�ه حاص�ل مطالعه‌ی طیف‬ ‫گس�ترده‌ای از فرهنگ‌ها‪ ،‬از یونان و رم باس�تان تا دوران‬ ‫معاصر و از ژاپن تا فرانس�ه‪ ،‬بوده است‪ .‬در نتیجه‪ ،‬به نظر‬ ‫اس�کروتن‪ ،‬او نه مدافع یک نظم خ�اص (بورژوایی) بلکه‬ ‫مدافع هم�ه‌ی جوامع متمدن اس�ت – یعن�ی جوامعی که‬ ‫شخص انسان را پدیده‌ای متمایز می‌دانند‪ .‬او با نکوهش‬ ‫دل‌بس�تگی فوک�و به مانیفس�ت کمونیس�ت‪ ،‬فه�م فوکو‬ ‫از تاری�خ را درک�ی مبتدیان�ه می‌داند و خ�ود را مدافع نظم‬ ‫مطلوب ارس�طو‪ ،‬شکس�پیر‪ ،‬هومر‪ ،‬هس�یود‪،‬‬ ‫اجتماع�ی‬ ‫ِ‬ ‫چاس�ر‪ ،‬دانته‪ ،‬دیکنز‪ ،‬جویس‪ ،‬کنراد و الرنس می‌خواند‪.‬‬ ‫به اختصار می‌توان گفت اس�کروتن با آرای نویس�ندگانی‬ ‫همرای اس�ت که «غای�ت» طبیعی میل جنس�ی را ایجاد‬ ‫اتحاد اخالقی میان اشخاص می‌دانند‪ .‬او با انتقاد از فوکو‬ ‫که خواهان رهایی رفتار جنس�ی از قید و بند اخالق است‪،‬‬ ‫اثر خود را با لحنی طعنه‌آمیز به پایان می‌برد‪« :‬فلسفه‌های‬ ‫غیربورژوای�ی می�ل وج�ود دارند‪ .‬ام�ا در سراس�ر کتاب‪،‬‬ ‫ِ‬ ‫آماج اس�تداللم نمونه‌ی اصلی – مثال ارائه‌ش�ده توس�ط‬ ‫افالط�ون – ب�وده‪ .‬اگ�ر جامع�ه‌ی بورژوایی پاس�خی به‬ ‫افالطون است‪ ،‬پس زنده باد بورژوازی!»‬ ‫رویکرد توصیفی و نثر ش�یوای اس�کروتن‪ ،‬که عاری از‬ ‫بازی‌های کالمی فیلس�وفان ق�اره‌ای اس�ت‪ ،‬مطالعه‌ی‬ ‫ای�ن کت�اب را به تجرب�ه‌ای دل‌نش�ین بدل می‌س�ازد‪ .‬هر‬ ‫خوانن�ده‌ای ک�ه ای�ن کت�اب را در دس�ت گی�رد از خرم�ن‬ ‫اندیش�ه‌های من�درج در آن خوش�ه‌ها خواه�د چی�د‪ ،‬ام�ا‬ ‫نمی‌ت�وان ان�کار ک�رد ک�ه اس�کروتن نی�ز همچ�ون ه�ر‬ ‫اندیش�مند دیگری که پیش از ظهور اینترنت و جهانگیری‬ ‫فض�ای مج�ازی در این خص�وص قل�م زده‪ ،‬از پیش‌بینی‬ ‫دیگرگونی‌ه�ای ش�گفت‌آوری که ب�ر اثر ظه�ور فناوری‬ ‫ارتباط�ات در عرصه‌ی می�ل جنس�ی رخ داده ناتوان بوده‬ ‫است‪ .‬خوانندگان مشتاق می‌توانند این بحث درازدامن را‬ ‫در عشق س�یال (زیگمونت باومن‪ ،)۲۰۰۳ ،‬عشق آنالین‬ ‫(ژان کل�ود کافمن‪ )۲۰۱۲ ،‬و عشق از راه دور (اولریش بک‬ ‫و الیزابت بک‪-‬گرنشایم‪ )۲۰۱۳ ،‬دنبال کنند‪.‬‬


‫عکس‪ :‬ادوارد وستون‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪99‬‬


‫‪1‬‬

‫در این معاشقه باید غزل شهید شود‬

‫به من بگو «عسلم» تا جهان سپید شود!‬

‫بپاش آینه‌ها را ‪ ...‬به هم بریز مرا‬

‫‪2‬‬

‫بپیچ تا بدنم در تو ناپدید شود‬

‫بِ تن تمام تنم را به خواب دلچسبت‬

‫ِ‬ ‫دست مرا تا تنم کلید شود‬ ‫بقفل‬

‫نفس نکش دهنت را که وقت می‌گذرد‬

‫بخواه تا دهنم مدتش مدید شود‬

‫مضارعی که به اعالم ماه آمده‌ای‬

‫نخواه خاطره‌مان ماضی بعید شود‬

‫‪ ...‬لب و تمام لب و پنج بیت کافی نیست‬

‫در این معاشقه باید غزل شهید شود‬

‫ستاره‌ها که تو را دیده‌اند برگردند‬

‫زحل بیاید و بر تخت ‪ ...‬ناپدید شود‬

‫بهشت گمشده‌ام! هفت در تو را باز است‬

‫مگر به دست خدا هفت در کلید شود‬ ‫در بسته مرا ببوسی و باز‬ ‫تو پشت هر ِ‬

‫سکوت پنجره‌ها مدتی مدید شود‬

‫به صرف جمله‌ی لب‌هات من غلط بشوم‬ ‫و فعل بوسه‌ی تو ماضی بعید شود‬

‫بگو خدا نکند ‪...‬تا تو در دهان من ای‬

‫آمدن این غزل شهید شود‬ ‫زبان‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬

‫رها کنید که این قصه بی‌لباس‪ ،‬کسی‬

‫شبیه هرچه شماها نمی‌شوید شود‬

‫‪100‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬

‫خرگوش کوچکی که فالت تن تو را‬

‫حاال که بچه ای شکالت تن تو را‬

‫با چای سبز چشم تو باید عجین شود‬ ‫قندان دست من که نبات تن تو را‬

‫آداب عشق‌بازی من را قشنگ کن‬

‫وقتی که چشم من سکنات تن تو را‬

‫من پنج سالم است و دلم قد مورچه‬ ‫بغضم گرفته آب نبات تن تو را‬

‫توپ سفید خاطره‌هایم یواشکی‬

‫قل می‌خورد دوباره حیاط تن تو را‬

‫ده سالم است و دفتر انشای کوچکم‬

‫هی ذوق می‌کند که صفات تن تو را‬

‫من بیست ساله ام ‪...‬تو بگو بیست و چند سال‬

‫چشم‌انتظار آن که برات تن تو را‬

‫در جزوه‌های فلسفه‌ام ثبت می‌کنم‬ ‫سرفصل‌های روشن ذات تن تو را‬

‫باید تعارفش بکنی ‪ ...‬بی‌دریغ و گرم‬

‫وقتی که دست من ‪ ...‬شکالت تن تو را ‪...‬‬


‫عکس‪ :‬آرین آریان | مجموعه برهنه‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪101‬‬


‫‪102‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫در قلمرو اسالم معاصر‪ ،‬شاید موضوعی به‬ ‫اندازه‌ی تن و زن حساسیت برنیانگیخته و به‬ ‫همین میزان ناروشمند فهم نشده است‪ .‬هنوز‬ ‫جستارهای مربوط به قلمرو تن و زن‪ ،‬اروتیسم‬ ‫و سکسوالیته در اسالم به طور گسترده‪ ،‬آزاد و‬ ‫عمومی در جامعه‌های اسالمی طرح نمی‌شود‪.‬‬ ‫گفتن ندارد که کاوش و شناخت مبانی سنت‬ ‫نخستین اسالمی درباره‌ی تن و زن‪ ،‬یکی از‬ ‫مؤثرترین راه‌ها برای واسازی گفتار ایدئولوژی و‬ ‫نیز سنت‌گرایی اسالمی است‪.‬‬ ‫کتاب ِز ِع�و َمگن با عن�وان فضیلت‌های تنانه‪ :‬ش�هوت‬

‫و طه�ارت در فقه اولیه‌ی اسلامی* اثری اس�ت با طرح و‬

‫ایده‌هایی بدیع درباره‌ی اروتیس�م در اندیش�ه‌ی اسالمی‬ ‫س�ده‌های اولی�ه‪ .‬روح و جس�م ب�ه مثاب�ه‌ی دوگان�ه‌ای‬

‫آش�تی‌ناپذیر‪ ،‬که یک�ی (روح) ب�ر دیگری (جس�م) برتری‬

‫و س�روری دارد‪ ،‬مقول�ه‌ای یونان�ی اس�ت‪ .‬درهم‌تنیدگی‬ ‫روح و جس�م ام�ری اس�ت ک�ه در دوران‌های نخس�تین‬ ‫تاریخ مکت�وب دیده می‌ش�ود‪ .‬هرچ�ه از جوام�ع ابتدایی‬ ‫بیش�تر فاصله می‌گیری�م و به تمدن‌های ب�زرگ نزدیک‌تر‬

‫می‌ش�ویم‪ ،‬این فکر ک�ه آدمی جز خور و خواب و خش�م و‬ ‫ش�هوت نیازهایی دیگر نیز دارد یا جسم انسانی فانی است‬ ‫نی�رو می‌گیرد‪ .‬ارس�طو در اخلاق نیکوماخوس نوش�ت‪:‬‬

‫«تمتع یافتن از این‌گونه چیزهای لذیذ و دلبستگی افراطی‬

‫به آن‌ها صفتی حیوانی اس�ت» و پولس رس�ول در رساله‬

‫به رومیان آورد‪« :‬کیس�ت که مرا از جسم این موت رهایی‬ ‫بخشد؟»‬

‫ب�رای س�ده‌های پیاپی‪ ،‬ت�ن در زمین چن�گال زده بود‪،‬‬

‫ولی روح به باال بال می‌گش�ود؛ یکی در آستانه‌ی تباهی و‬

‫فرس�ودگی و پوسیدگی و دیگری جاودانه و پاک و پیراسته‬ ‫از خون و خاک‪ .‬این دوگانه‌ی هم‌س�تیز در سده‌ی بیستم‬

‫دوباره راه آش�تی پیش گرفتند‪ .‬ام�روزه به ُیمن تکنولوژی‬ ‫و عصب‌شناس�ی و روان‌شناس�ی و تحول در ش�اخه‌های‬ ‫گوناگون علوم انس�انی‪ ،‬دیگر م�رزی آن‌چنانی میان روح‬

‫و جس�م در می�ان نیس�ت‪ .‬به گفت�ه‌ی مگن‪ ،‬اگ�ر قدیم‌ها‬

‫می‌گفتن�د «روح س�الم در ب�دن س�الم اس�ت»‪ ،‬ام�روزه‬ ‫ِ‬ ‫محرک روح اس�ت»‪ ،‬و سخن تامس هابز‬ ‫می‌گویند «بدن‬

‫در جزیرة العرب زمان پیامبر به دشواری‬ ‫می‌توان دوگانگی روح و جسم را سراغ‬ ‫گرفت‪ .‬روح و جسم در تاریخ اسالم به‬ ‫تدریج از یک‌دیگر جدا می‌شوند‪ ،‬وقتی‬ ‫مسلمانان پس از فتوحات از فرهنگ‌ها‬ ‫و تمدن‌های دیگر می‌آموزند و اثر‬ ‫می‌پذیرند‪ ،‬به ویژه از فلسفه‌ی یونانی‬ ‫که «هرچه هس�ت بدن اس�ت» در عمل مبن�ا و مفروض‬ ‫اصلی فرهنگ توده شده است‪.‬‬

‫در جزی�رة الع�رب زم�ان پیامب�ر ب�ه دش�واری می‌توان‬

‫دوگانگ�ی روح و جس�م را س�راغ گرفت‪ .‬روح و جس�م در‬ ‫تاریخ اسلام به تدری�ج از یک‌دیگر جدا می‌ش�وند‪ ،‬وقتی‬

‫مسلمانان پس از فتوحات از فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر‬ ‫می‌آموزن�د و اثر می‌پذیرن�د‪ ،‬به ویژه از فلس�فه‌ی یونانی‪.‬‬

‫افالطون نه تنها آدمی را به روح و جس�م ش�قه می‌کرد که‬ ‫جه�ان واقعیت‌ه�ا را نیز از جهان ایده‌ها جدا می‌س�اخت‪:‬‬

‫صورتی در زی�ر دارد آن‌چه در باالس�تی‪ .‬بنابراین‪ ،‬به نظر‬ ‫مگ�ن‪ ،‬نزاع میان روح و جس�م در اسلام بیش�تر میراثی‬ ‫یونان�ی و افالطون�ی و نوافالطون�ی اس�ت ت�ا مربوط به‬

‫اسلام آغازین‪ .‬در اسلام میان پیکره‌ی م�ادی و جوهر‬ ‫روح�ی گسس�تی قاط�ع وج�ود ن�دارد‪ .‬پیامب�ر در قرآن‪،‬‬

‫آش�کارا‪ ،‬پی�روان خ�ود را از رهبانیت یا دنیاگری�زی پرهیز‬ ‫داد‪ .‬همچنین‪ ،‬پیروان خود را وعده داد اگر به دستورهای‬ ‫خدا عم�ل کنند ب�ه بهش�تی روند ک�ه آکن�ده از لذت‌های‬ ‫جسمانی اس�ت‪ ،‬به ویژه لذات شهوانی‪ .‬و سرانجام بحث‬ ‫«طهارت» در اسلام – از نظر مگن – چنان مرکزیتی دارد‬

‫که نافی هرگونه شکاف عمیق میان جسم و روح است‪.‬‬

‫بخش مهم�ی از کتاب به نظریه‌ی بدی�ع مگن درباره‌ی‬

‫«اح�کام طه�ارت» و ب�ار اروتی�ک آن‌ه�ا می‌پ�ردازد‪ .‬از‬ ‫نظر او جس�تار «طهارت» از دوتکه ش�دن زه�د و تنانگی‬

‫پیش�گیری می‌کند‪ .‬مگ�ن اس�تدالل می‌آورد ک�ه احکام‬

‫طهارت به ط�ور کلی و احکام مربوط به رفتار ش�هوانی به‬

‫ش�کل خاص‪ ،‬به جای برجس�ته کردن یا تداوم بخشیدن‬ ‫ب�ه دوگانگی وجود و ماهیت‪ ،‬پیوس�تگی ام�ر مادی با امر‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪103‬‬


‫در اسالم عشق اروتیک با عشق االهی‬ ‫از یک جنس به شمار می‌رود و از این‬ ‫رو است که نمی‌توان همزمان به هردو‬ ‫پرداخت‪ .‬عشق االهی نه با «روح» تنها‬ ‫که با تن سراپا ورزیده می‌شود‪ ،‬درست‬ ‫مانند عشق اروتیک‪ .‬از این رو‪ ،‬عشق‬ ‫ورزیدن به جنس دیگر چنان توان و‬ ‫توشی می‌خواهد که شریک‌بردار نیست‬

‫‪104‬‬

‫برای طهارت (وضو یا غس�ل) پی�ش از انجام عبادت نه به‬

‫دلیل ناسازگاری سرشت پرستش خدا و آیین‌های مذهبی‬ ‫با ش�هوت و غری�زه و کارک�رد مع�ده و مثانه‪ ،‬که ب�ه دلیل‬

‫هم‌سرش�تی آن‌هاس�ت‪ .‬به ویژه‪ ،‬مگ�ن توضیح می‌دهد‬

‫که در اسلام عشق اروتیک با عش�ق االهی از یک جنس‬ ‫به ش�مار می‌رود و از این رو است که نمی‌توان همزمان به‬ ‫ه�ردو پرداخت‪ .‬عش�ق االهی نه با «روح» تنه�ا که با تن‬

‫س�راپا ورزیده می‌شود‪ ،‬درس�ت مانند عش�ق اروتیک‪ .‬از‬

‫این رو‪ ،‬عش�ق ورزیدن به جنس دیگر چنان توان و توشی‬

‫می‌خواهد که شریک‌بردار نیست‪.‬‬

‫اسلام میان این دو عش�ق حجابی می‌کشد‪ ،‬ولی دری‬

‫روحانی را‪ ،‬به صورت‌های گوناگون‪ ،‬در خلقیات اسالمی‬

‫در وسط باز می‌گذارد؛ این در همان احکام طهارت است‪.‬‬

‫تنه�ا در کتاب‌های فقهی ک�ه در آثار صوفی�ان و عارفان و‬

‫در احکام طه�ارت عبور می‌کند‪ .‬چنین اس�ت که پیامبر‬ ‫از ِ‬

‫ام�ور روحانی حضوری سرش�ار دارد‪ .‬الله بختیار در کتاب‬

‫زن و عطر و نم�از‪ ».‬مگن با بالغت و فصاحت تمام تبیین‬

‫اس�ت هیچ دین�ی به اندازه‌ی اسلام به طه�ارت اهمیت‬

‫یکی بر دیگری برتری داشته باش�د‪ ،‬نبوده است‪ .‬احداث‬

‫بخش�ی از دی�ن اس�ت‪ .‬مگ�ن ای�ن س�خن را مبالغه‌آمیز‬

‫غس�ل یا وضو برای نماز می‌شوند‪ ،‬مانند ادرار کردن‪ ،‬دفع‬

‫و هندو بنگرد همین تأکید را بر مس�أله‌ی طهارت می‌یابد‪،‬‬

‫باری منفی در زبان دینی اولیه ندارند‪ .‬رویکرد مس�لمانان‬

‫طهارت اس�ت ک�ه به جنب�ه‌ی مهم�ی از زندگ�ی عادی و‬

‫خوارش�ماری‌ها و ناف�ی دیدی اس�ت ک�ه رویارویی میان‬

‫مس�یحی و یهودی شرح پردامنی از دفع و ادرار و جنابت و‬

‫مگن‪ ،‬در کتاب بحث دامن‌گس�تری می‌آغازد درباره‌ی‬

‫یا قاعده ش�دن همس�ران پیامبران نیس�ت‪ ،‬ولی در متون‬

‫برای نماز‪ .‬اختالف‌های فقیه�ان مکاتب گوناگون فقهی‬

‫و شرح این امور درباره‌ی محمد‪ ،‬صحابه و تابعان به چشم‬

‫این بحث‌های یکس�ره فقه�ی بیرون کش�د و صیقل زند‪.‬‬

‫قرآن میان «طاهر» بودن زن‌های بهشتی و فریبندگی‬

‫زن‪ ،‬در نظر اسالم‪ ،‬تنی پلید داشته و تن مرد را می‌آلوده؟‬

‫می‌کند و برای پارسایانی که به بهشت می‌روند تصویرهایی‬

‫پلیدان�گاری ت�ن – خاص�ه ت�ن زن – ب�ه هی�چ روی از آثار‬

‫اس�تدالل‌های اصلی کتاب آن اس�ت که توصیه‌ی اسالم‬

‫در ای�ن کتاب‪ ،‬که نمونه‌ی پژوهش دانش�گاهی جامع و‬

‫تقویت و تحکیم می‌کنند‪ .‬کس�ی که به جس�تار طهارت نه‬

‫مس�لمان ه�رروز چند بار می�ان این دو س�احت می‌گذرد‪،‬‬

‫متکلمان نیز می‌نگرد‪ ،‬در می‌یاب�د چه اندازه تن در میدان‬

‫می‌گوید‪« :‬از دنیای شما سه چیز در چشم من عزیز است‪:‬‬

‫دائرةالمعارف فقه اسلامی‪ :‬راهنم�ای مکاتب اصلی آورده‬

‫می‌کند که در اسالم دوگانه‌ای به نام احداث ‪ /‬طهارت‪ ،‬که‬

‫نداده اس�ت‪ .‬حت�ا در حدیث�ی از پیامب�ر آمده ک�ه طهارت‬

‫یعنی کارکردهای�ی از بدن یا رفتارهایی که موجب ضرورت‬

‫می‌شمارد و می‌نویس�د اگر کسی به فقه یهودی و زرتشتی‬

‫ک�ردن‪ ،‬انزال منی‪ ،‬یا قاعدگی‪ .‬هیچ‌کدام از این احداث‌ها‬

‫ولی آن‌چه اسلام را متمایز می‌کن�د آداب روزانه‌ی مکرر‬

‫اولی�ه ب�ه موض�وع سکس�والیته یکس�ره مثبت و ف�ارغ از‬

‫ه�ر روزینه‌ی مس�لمان بدل می‌ش�ود‪ .‬در آثار زرتش�تی و‬

‫جسم و روح یا پارسایی و لذت را پررنگ می‌کند‪.‬‬

‫انزال و احتالم و آمیزش جنسی زرتشت و موسی و عیسی‬

‫«مالمس�ه» ی�ا تماس با زن و ضرورت غس�ل پ�س از آن‬

‫س�یره‪ ،‬حدیث و فقه اسلامی هیچ پرهیز و پروایی از نقل‬

‫را می‌آورد و می‌کوش�د تصوی�ر پنهان زن و ت�ن را از میان‬

‫نمی‌خورد‪.‬‬

‫آیا ضرورت غس�ل بعد از مالمس�ه به معنای آن اس�ت که‬

‫و گیرایی جنس�ی آن‌ها رابطه‌ای مس�تقیم و روشن برقرار‬

‫نویس�نده آرای گوناگ�ون را م�ی‌آورد و نش�ان می‌دهد که‬

‫س�خت جزئی از ان�دام زنان موعود نق�ش می‌زند‪ .‬یکی از‬

‫اولیه‌ی فقهی و حدیثی برداشت نمی‌شود‪.‬‬

‫بهمن‪۱۳۹۲‬‬


‫ارزنده‌ای درباره‌ی سکسوالیته در فقه و حدیث‬

‫اسالمی است‪ ،‬هم‌پایی و دوشادوشی دو امر به‬ ‫ظاهر ناسازگار نشان داده می‌شود‪ :‬نیروی رها و‬

‫س�یال و گریزنده‌ی غریزه‌ی جنسی و چارچوب‬ ‫دربندکش�نده و قاعده‌مندانه‌ی فقه‪ .‬نویس�نده‬

‫اس�تدالل می‌کند نظام فقهی اولیه گواه آزادی‬

‫میل جنسی در چارچوبی مشخص است‪ .‬پیامبر‬ ‫و ی�اران‌اش از وجد و ش�ور جنس�ی و جس�می‬

‫نپرهیختند و تنها با طهارت به آستانه‌ی عبادت‬ ‫گ�ذر کردند‪ .‬به واقع‪ ،‬فقه به ش�هوت رس�میت‬

‫می‌بخشد‪ .‬انسان می‌تواند ش�هوت بورزد و در‬

‫عین حال به ساحت معنوی نیز گام بگذارد‪ .‬این‬ ‫راه را فقه با طرح احکام طهارت هموار می‌کند‪.‬‬

‫از نظر مگن‪ ،‬متون فقهی و حدیثی خود نشانه‬

‫و استعاره‌ی همزیستی شهوت و عبادت اند‪ .‬او‬ ‫می‌نویس�د‪« :‬فقه ژانری است که تعقل علمی‪،‬‬ ‫قیاس�ی و نظام‌من�د درب�اره‌ی م�وارد متعددی‬

‫از قان�ون را ثب�ت می‌کن�د‪ .‬کار فق�ه‪ ،‬انگی�زش‬ ‫ش�ورمندانه نیس�ت و س�بک آن از فرح‌بخشی‬ ‫رمانتی�ک بس�ی ب�ه دور می‌ماند‪ .‬ب�ا این همه‪،‬‬ ‫فقه المالمس�ة و فقه الجنابة – گرچه به دس�ت‬ ‫هم�ان فقیهان جدی‌ای نوش�ته ش�ده که دیگر‬

‫اب�واب فقه را نوش�ته‌اند – هر برگ‌اش آراس�ته‬

‫ب�ه خالقیت‌های ادبی ‪ -‬فقهی تازه‌ای اس�ت‪ ،‬نمایش�گر‬

‫ش�ورمندی‌های تنان�ه‪ .‬فق�ه حدی�ث را آرام می‌کند‪ ،‬ولی‬ ‫حدیث فقه را می‌آشوبد‪».‬‬

‫نتیجه‌ی پایانی کتاب آن است که محدویت‌هایی که فقه‬

‫برای لذت می‌گ�ذارد‪ ،‬آن را از میان نمی‌برد‪ ،‬آن را ممکن‬

‫می‌کند‪« :‬نرده‌های مانع‪ ،‬همس�ایه‌های خوب می‌سازند‬ ‫و م�رگ‪ ،‬زندگ�ی را ش�یرین می‌کن�د و ب�ر همین س�یاق‪،‬‬ ‫انضباط دینی به ارج‌شناس�ی و بهره‌گی�ری بهتر از عناصر‬

‫انضباط‌ناپذی�ر زندگی می‌انجامد‪ .‬سکس�والیته و معنویت‬ ‫هردو فعالیت‌های�ی عمدت� ًا در قلم�رو قاعده‌ناپذیرهایند؛‬ ‫ش�ریعت مرزهای هریک را می‌گ�ذارد و در نتیجه هردو را‬

‫ممکن می‌کند‪ .‬نه تنها فق�ط جامعه که فرد نیز برای لمس‬ ‫امر نامحسوس نیاز به سکوی پرش�ی دارد تا او را به ستیغ‬

‫قله‌ه�ای تعالی ی�ا ل�ذت و کام این‌جهانی برس�اند‪ .‬نظم و‬

‫انضباط مجال لذت را فراهم می‌آورد‪ :‬علم به هنر خدمت‬ ‫می‌کن�د‪ .‬ثب�ات و س�اختار‪ ،‬نق�اط ارشمیدس�ی بی‌باکی و‬ ‫ماجراجویی است‪ .‬قانون شما را آزاد می‌کند‪».‬‬

‫ب�ا ای�ن نتیجه‌گی�ری مواف�ق باش�یم یا ن�ه‪ ،‬کت�اب این‬

‫پژوهش‌گر اسرائیلی افق‌های تازه‌ای را برای کشف مرزها‬

‫میان تن و امر مقدس در اسلام به دس�ت می‌دهد‪ ،‬بدون‬ ‫آن که م�ا را به فرافکن�ی ارزش‌ها و دیدگاه‌ه�ای امروزی‬

‫بر س�نت هزار س�ال پی�ش وادارد یا ب�ه مغ�اک مغالطه‌ی‬ ‫«زمان‌پریشی» (‪ )anachronism‬بغلتاند‪.‬‬

‫‪* Ze’ev Maghen, Virtues of the Flesh:‬‬ ‫‪Passion and Purity in Early Islamic‬‬ ‫‪Jurisprudence, Boston-Leiden, Brill, 2005.‬‬ ‫بهمن ‪۱۳۹۲‬‬

‫‪105‬‬


Photo by: Samad Ghorbanzadeh

۱۳۹۲‫بهمن‬

106


Issuu converts static files into: digital portfolios, online yearbooks, online catalogs, digital photo albums and more. Sign up and create your flipbook.